حضرت امام خمینی (ره):
باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است“ چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست باید“ هسته های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد
آزادی یعنی نبودن مانع، نبودن جبر، نبودن هیچ قیدی در سر راه، پس آزادم و میتوانم راه کمال خودم را طی کنم، نه اینکه چون آزاد هستم به کمال خود رسیدهام. آزادی مقدمه کمال است نه خود کمال. یک موجود که باید راهی را طی کند و او را آزاد و مختار آفریدهاند و تمام موانع را از سر راه او برداشتهاند، به مرحله آزادی رسیده است ولی به مرحله آزادی رسیدن، به مقدمه کمال رسیدن است، یعنی آزاد است که راه کمال خودرا طی کند..
منبع : صفحه 349 کتاب انسان کامل از استاد شهید مرتضی مطهری
امام صادق علیه السلام :شیطان گفت پنج نفرند که هیچ راهی به آنها ندارم اما دیگر مردم در مشت من هستند:1- هر کس با نیت درست به خدا پناه ببرد و در همه کارهایش بر او توکل کند.2- کسی که شب و روز بسیار تسبیح خدا گوید.3- کسی که برای برادر مومنش آن پسندد که برای خود می پسندد.4- کسی که هر گاه مصیبتی به او می رسد بی تابی نمی کند.
5- و هر کس که به آنچه خداوند قسمتش کرده خرسند است و غم روزیش را نمی خورد
به سوی هدف - هدایت عمومی
دانه گندمی که در دل خاک با شرایط مناسبی قرار میگیرد، شروع به رشد و نمو کرده به شاهراه تحول میافتد و هر لحظه صورت و حالت تازهای به خود گرفته با نظم و ترتیب مشخصی راهی را میپیماید تا بوتهای کامل، دارای خوشههای گندم شود و اگر یکی از دانههای آن به زمین افتد باز مسیر گذشته را آغاز کرده به سرانجام میرساند. و نیز هسته میوهای که در مهد زمین آغازِ حرکت نموده، پوسته را شکافته جوانه سبزی میدهد و راه منظم و مشخصی را میپیماید، بالاخره درختی برومند و سرسبز و باردار میشود.
اگر نطفه حیوانی است در میان تخم یا در رحم مادر، شروع به تکامل نموده راه مشخصی را که ویژه همان حیوان است، سیر نموده، فردی کامل از همان حیوان میشود.
این راه مشخص و سیر منظم در هر یک از انواع آفرینش که در این جهان مشهودند برقرار و در سرنوشت همان نوع است و هرگز بوته سبز گندم که از دانه شروع نموده به گوسفند یا بز یا فیل نمیرسد و هرگز حیوانی ماده که از نر خود باردار گشته، خوشه گندم یا درخت چنار نمیزاید حتی اگر نقصی در ترکیب اعضا یا در عمل طبیعی نوزادی پیدا شود مثلاً گوسفندی بی چشم یا بوته گندمی بی خوشه به وجود آید، ما تردید نمیکنیم که به یک آفت و سبب مخالف مستند میباشد.
آیا امامان معصوم -که سلام و درود خدا برآنان باد- علم غیب داشتند؟
آیا آنان از اخبار گذشته و آینده با خبر بودند؟
اگر همه چیز را میدانستند چرا مطابق آن عمل نمیکردند؟
چرا از برخی اتفاقات، با آنکه از قبل آن را میدانستند، جلوگیری نمیکردند؟
چرا...؟
معصوم به اذن خدا از غیب با خبر بوده و از هرآنچه که در مصالح امّت اسلامی دخالت دارد، آگاه است. با این همه باید به چند نکته توجه داشت:
1- علم غیب تکلیفآور نیست؛ یعنی اگر انسان از راه شرایط حجیّت1 و مانند آن، علمی بدست آورد، در برابر آن تکلیف دارد؛ ولی علمی که از ناحیه غیب به دست آمده، تکلیف نمیآورد.
2- سنّت خداوند چنین اقتضا میکند که معصومان علیهمالسلام هم، مانند انسانهای دیگر، آزموده شده و آسیب ببینند، بنابراین نباید از این علم استفاده کنند یا به تعبیری به استفاده از آن مامور نبودهاند؛ البته گاهی اوقات برای یاری دین از غیب کمک میگرفتند؛ ولی اصل بر این بود که در جریان امور عادی از علم غیب استفاده نکنند.2 (به طور کلی صلاحدید استفاده از علوم غیبی به دست خدا بوده و هرگاه خداوند بر معصومان اجازه فرماید آنان به علوم غیبی متوسل شده و آن را به کار میبندند).
3- امامان و پیامبران برای هدایت بشر به راه راست و زندگی متعالی و با سعادت برنگیخته شده بودند و مأمور بودند تا با یک زندگی معمولی مانند سایر افراد بشر و با بکار گیری فرمانهای خدا و دستورهای عقل، الگویی باشند تا همگان بدانند که با اتکا به عقل و پیروی از شرع میتوان قلههای نیکبختی را در نوردید. آنان برای انجام امور عجیب و رهانیدن خود از مشکلات با دست یازی به علوم غیبی و ... مبعوث نبودند. و نمیخواستند خوشبختی را با امور غیبی به دست آورند، بلکه تمام هدف آنان این بوده که بگویند هرکه از این دو چراغ بهره گیرد به حتم رستگار خواهد بود.
1- حجیت یعنی دلیل بودن، آنچه در دین اسلام دلیل و حجت برای تکالیف است و میتوان به آن اعتناء و اعتماد کرد دستورات دین و فرمانهای عقل است و امور غیبی، خیالی، خرافی و خوابها و ... هیچ جایگاهی در ایجاد تکلیف و انگیزه ندارد لذا به عنوان مثال اگر از پیامبر شنیده شود که فلان کار واجب است باید انجام داد اما به فرض اگر کسی بگوید پیامبر در خواب به من گفت فلان کار واجب است، این خواب هیچ تکلیفی برای هیچ کسی نمیآورد و به اصطلاح "خواب حجت نیست".
2- آیت الله جوادی آملی، نسیم اندیشه
حسین عسگری
معنی این سخن پیامبر اکرم (ص) که « دوست راستین انسان عقل او و دشمن واقعی او نادانی اوست کدام است ؟
عقل منشا شکوفائی حقیقت انسانی و نادانی مانع آن است
آن کسی که به مقام انسانیت برسد و ارزش درد داشتن و حساس بودن را درک کند ، هرگز نمیگوید : " دشمن جان من است عقل من و هوش من " ، بلکه کلام پیغمبر ( ص ) را میگوید : « صدیق کل امریء عقله ، » « و عدوه جهله » دوست راستین هرکس ، عقل و هوشیاری او و دشمن واقعی هرکس ، جهل و نادانی اوست . آن کسی که گفته است : " دشمن جان من است عقل من و هوش من " و از ناراحتیهای ناشی از عقل و هوش [ اینطور شکایت میکند ] ، معلوم میشود ناراحتیها و بدبختیهای ناشی از جهل و نادانی را حس نکرده است والا هرگز چنین حرفی را نمیزد .
منبع : صفحه 100کتاب انسان کامل از استاد شهید مرتضی مطهری