آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بیدارش نمایید که بس خفته نماند
آنکس که نه نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابد و دهر بماند
شاید بشود گفت:
آنکس که بداند و بداند که بداند
باید برود غاز به کنجی بچراند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بهتر برود خویش به گوری بتپاند
آنکس که نداند و بداند که نداند
با پارتی و پول، کره خر خویش براند
آنکس که نداند و نداند که نداند
بر پست ریاست ابدالدهر بماند...
پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) با دیدن هلال ماه مبارک رجب، دست به دعا بر می داشت و پس از حمد و ثنای الهی، سی بار تکبیر و لااله الا اللّه می گفت و می فرمود: ماه رجب، ماه استغفار برای امت من است. در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده مهربان است.
در روایت هست: "در روز قیامت در موقف محشر، یعنی در آن تنهایی محض، ندا می آید: "أینَ الرَّجبیّون" ...
یعنی کجایند کسانی که در ماه رجب با خدای خود انس خاص گرفتند و نگذاشتند ماه رجب به آسانی از دستشان برود؟
عظیمترین نماز جمعه تاریخ انقلاب اسلامی
برای تجدید بیعت با حضرت آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری برگزار شد.
.............................................................
سخن پایانی رهبر با امام زمان (عج) :
ای سید و مولای من! من جان ناقابلی دارم (گریه حضار) ، جسم ناقصی دارم و اندک آبرویی دارم که این را هم خود شما دادید که همه این ها را فدای انقلاب و نثار شما می کنم . سید ما و مولای ما ،برای ما دعا کن که صاحب این انقلاب شمایی .
دانلود صوت این متن
http://upload.iranblog.com/6/1245475020.mp3
نماز جمعه تهران، به امامت رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای برگزار شد.
*حین ورود مقام معظم رهبری به جایگاه ،نمازگزاران با شعار های خود از جمله"خونی که در رگ ماست ، هدیه به رهبر ماست" ، " این همه لشکر آمده ، به عشق رهبر آمده" ،"لبیک یا خامنه ای لبیک یا حسین است" ، " وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد" و ... برای دقایق طولانی به اظهار احساسات خود نسبت به رهبر معظم انقلاب پرداختند.
*خطبه اول نماز ، در حالی آغاز شد که علاوه بر دانشگاه تهران ، خیابان های اطراف نیز مملو از جمعیتی است که در اولین جمعه پس از انتخبات 22 خرداد و حوادث بعد از آن ، برای شنیدن خطبه های مهم رهبری گرد هم امده اند.
فرازهای مهم
* مقام معظم رهبری، با قرائت آیاتی از قرآن ، بر نزول سکینه و آرامش الهی در حوادث و سختی های روزگار بر دل های مؤمنان تاکید کردند.
* مقام معظم رهبری با اشاره به مشکلاتی که نظام در 30 سال گذشته با آنها مواجه شده و در دریای پرتلاطم حوادث ، کشتی انقلاب دچار خدشه نشده است ، این وضعیت را نشانه الطاف الهی دانستند و بر حفظ و پاسداشت این موهبت خداوندی تاکید کردند.
*مبادا هیجان های سیاسی ما را از خدا غافل کند. مبادا بگو مگوهای سیاسی ما را غافل کند که ندانیم کجا می خواهیم برویم و چگونه می خواهیم برویم؟
*مردم ما مردمی مؤمن هستند ، حتی آنانی که در ظاهر و سیما ، گمان نمی رود این گونه باشند ، می بینیم که دل هایشان متوجه خداست.
*خدایا این ملت مقتدر و مظلوم را در مقابل دشمنانش به پیرزی برسان.پروردگارا سلام ما را به پیشگاه حضرت ولی عصر (عج) برسان.
آغاز خطبه دوم
* در این خطبه مساله انتخابات را مطرح می کنم.
3 مطلب را خطاب به سه دسته عرض می کنم: یک مطلب خطاب به عموم ملت عزیزمان ؛ یک مطلب خطاب به نخبگان سیاسی ، نامزدهای انتخابات و فعالان سیاسی و انتخاباتی و مطلبی را به سران استکبار و سردمداران رسانه های آنان.
درباره مطلب اول که خطاب به مردم عزیز است ،حرف من عبارت است از یک دنیا تجلیل و تعظیم و تشکر.
من دوست ندارم با مخاطبانم مبالغه کنم ولی دراین باره هر چه با مبالغه هم صحبت کنم ایرادی ندارد. کار بزرگی کردید . انتخبات 22 خرداد نمایش عظیمی بود از روح مشارکت جوی مردم در اداره کشور.
*نسل جوان ما نشان داد که همان شور و سیاسی را که در نسل اول داشتیم را دارد با این تفاوت که در انقلاب و جنگ ، هیجانات انقلاب و جنگ بود ولی حالا که اینها هم وجود ندارد ، باز هم شور و شعور وجود دارد که ارزشمند است... یک تعهد جمعی احساس می شود برای حفظ کشور و انقلاب.
*مردم! این انتخابات برای دشمنان شما یک زلزله سایسی و برای دوستان شما یک جشن تاریخی بود.تجدید پیمان با امام و انقلاب بود و برای نظام فرصتی برای نفس تازه کردن و حرکت های بزرگ تر.
این انتخابات مردمسالاری دینی را به رخ مردم عالم کشید و همه عالم دیدند که مردمسالاری دینی چیست.
*اعتماد به نظام در این انتخابات مشخص شد و دشمنان می خواهند این اعتماد را در هم بشکنند. این اعتماد بزرگترین سرمایه نظام است. دشمنان می خواهند ایجاد تردید کنند در باره این انتخابات. دشمنان می خواهند این اعتماد را بگیرند و این ، آسیبش از آتش زدن بانک و اتوبوس بیشتر است.
* رقابت های انتخاباتی ، رقابت های کاملا آزاد ، جدی و شفاف بود و همه دیدند. به قدری این رقابت ها و مناظره ها شفاف و صریح بود که عده ای به آن معترض شدند وحق هم تا حدودی با آنهاست.
*این چهار نامزد ، همه شان جزو عناصر نظام و متعلق به نظام بوده و هستند.
یکی شان رئیس جمهور خدوم و مورد اعتماد است.
یکی نخست وزیر خود من بوده است در مدت هشت سال.
یکی از آنها فرمانده سپاه و از فرماندهان اصلی دفاع مقدس بود.
و یکی از آنها دو دوره رییس مجلس بوده است.
این رقابت ، درون نظام بود بین عناصر متعلق به نظام که همه شان را از نزدیک می شناسم و خصوصیات رفتاری شان را می دانم و از نزدیک با همه شان کار کرده ام و البته همه دیدگاه هایشان را قبول ندارم و بعضی را برای خدمت به کشور مناسبتر از بقیه می دانم ولی انتخاب با مردم است. خواست من نه به مردم گفته شد و نه لازم بود مردم ان را مراعات کنند... در انتخابات ، دعوا بین نظام و بیرون نظام نیست...مردم هم در چارچوب نظام عمل کردند.
* این مناظره ها ، ابتکار خوبی بود و زد تو دهن کسانی که مدعی بودند رقابت ها نمایشی است.
مناظره ها آثار مثبتی داشت و عیوبی هم داشت.
این که همه شفاف و راحت حرف زدند ، نکته مثبت بود و یک سیلابی از نقد و انتقاد به راه افتاد و همه مجبور به پاسخگویی شدند.
مواضع افراد و گروه ها ، بدون ابهام در مقابل چشم مردم قرار گرفت.
مردم احساس کردند که در نظام اسلامی ،بیگانه به حساب نمی آیند و نظام ،اندرونی و بیرونی ندارد.
یقیناً یکی از علل افزایش میزان مشارکت همین امر بود.
این مناظره ها به خیابان ها هم کشیده شد و به داخل خانه ها هم رفت ...و قدرت انتخاب را بالا برد.
* البته این گفت و گو ها نباید به جایی برسد که به کدورت تبدیل شود. البته خوب است که این مناظره ها در سطوح مدیریتی ادامه یابد (البته بدون عیوبی که خواهم گفت) و افراد خود را در معرض نقد و انتقاد قرار دهند و پاسخگو باشند.
این مناظره ها در طول 4 سال هم ادامه یابد.
*در مواردی ، مناظره ها جنبه تخریبی پیدا می کرد. سیاه نمایی وضع موجود و دوره های گذشته در این مناظره ها مشاهده شد که هر دو "رد" بود.
اتهاماتی مطرح شد که در جایی اثبات نشده است . بی انصافی هایی نسبت به این دولت و دولت های قبل وجود داشت . آقایان احساساتی شدند و لابلای حرف های خوب ، حرف های دیگر هم گفته شد.
... از هر دو طرف هم بود ؛ بنده در این جا در خطبه ای که در حکم نماز است حقایق را باید بیان کنم.
هر دو طرف در این عیب مشترک بودند.
از یک طرف صریح ترین اهانت ها به رئیس جمهور قانونی کشور طرح شد که این امر از چند ماه پیش وجود داشت... رئیس جمهور قانونی کشور را به دروغ متهم کردند ... به رئیس جمهور نسبت های خجالت آوری مانند خرافاتی دادند.
* از این طرف هم کارنامه 30 سال انقلاب کم رنگ جلوه داده شد.
در مناظره ها اسم افرادی برده شد که عمرشان را صرف نظام کرده اند.
من در خطبه ها از کسی اسم نمی برم ولی چون اسم برده شده ، من هم نام می برم و مشخصا از آقای هاشمی و ناطق نوری یاد می کنم.
آقای هشمی را من از سال 1336 یعنی از 52 سال قبل از نزدیک می شناسم . ایشان از اصلی ترین افراد نهضت بود در دوران مبارزات .
بعد از پیروزی انقلاب هم از موثرترین شخصیت ها بود در کنار امام و بعد هم در کنار رهبری تا امروز.
این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفت و قبل از انقلاب اموال خود را صرف انقلاب می کرد و اینها را جوان ها بدانند . در طول بعد از انقلاب هم هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان اندوخته ای از انقلاب داشته باشد. من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم که طبیعی است ولی مردم نباید دچار توهم باشند . البته بین ایشان و آقای رئیس جمهور اختلاف نظر هست ،هم در مسائل خارجی و مسال داخلی و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیک تر است.
در مورد آقای ناطق نوری هم همین جور ،ایشان شخص خدومی است و در دلبستگی ایشان به نظام وانقلاب هیچ شکی نیست.
من همان وقت به آقای رئیس جمهور هم تذکر دادم چون می دانستنم ترتیب اثر می دهند.
*رقابت ها تمام شد . همه کسانی که به این 4 نامزد رأی دادند اجر الهی دارند انشاء الله.
خط انقلاب 40 میلیون رأی دارند و نه 24/5 میلیون رأی به رئیس جمهوری منتخب.
* ایشان با تاکید بر عزم جمهوری اسلمی برای پاسداشت رأی مردم تاکید داشتند:11 میلیون رأی را چگونه می شود تقلب کرد و اگر هم کسی اشکالی دارد از مجاری قانونی طی کند... بنده زیر بار بدعت های غیرقانونی نخواهم رفت.امروز اگر چارچوب های قانونی شکسته شود ،در آینده هیچ انتخاباتی مصونیت نخواهد داشت.
* ایشان از سیاسیون خواستند از افراطی گری دست بردارند و افزودندکه اگر نخبگان سیاسی بخواهند برای درست کردن ابرو چشم را در باورند چه بخواهند و چه نخواهند مسوول آشوب ها و خون ها آنها هستند... دست های بیگانگان را ببینید.
*باید در صندوق های رأی مشخص شود که مردم چه می خواهند نه در کف خیابان ها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتی ، طرفین اردوکشی کنند به خیابان ها ، اصلاً برای چه انتخابات برگزار می شود.
تقصیر مردم چیست ؟ این ها چه گناهی کردند که ما می خواهیم طرفداران خود را به رخ بکشیم؟
*برای تروریست ها هم چه چیزی بهتر از پنهان شدن در میان مردم؟ خون این افرادی که ریخته شده است ، جوابگویش کیست؟ انسان دلش خون می شود از برخی از این قضایا. بروند در کوی دانشگاه ، برای جوان ها و دانشجویان مومن و انقلابی را و نه آن شلوغ کن ها را آن حوادث را درست کنند.
*زور آزمایی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست ، من از همه می خواهم به این روش خاتمه دهند و اگر خاتمه ندهند مسوولیت تبعات ، به عهده آنهاست.
تصور غلطی است که فکر کنند با فشارهای خیابانی مسوولان را وادار کنند که زیر بار بروند.تن دادن به مطالبات غیرقانونی شروع دیکتاتوری است.
... اگر کسانی بخواهند ادامه دهند ، آن وقت خواهم آمد و با مردم صریح تر از این صحبت خواهم کرد.
* مشکل دشمنان ایران این است که ملت ایران را هنوز نشناخته اند. فکر کردند اینجا گرجستان است که انقلاب مخملی راه بیندازند.
* آمریکایی هایی که این روزها خود رانگران مردم ایران و حقوق بشر می نامند ، همان هایی هستند که اعضای فرقه داوودی را در خانه ای در آمریکا که شامل زن و مرد و کودک بودن را زنده زنده آتش زدند و این اتفاق در زمان ریاست جمهوری همین بانویی(اشاره به هیلاری کلینتون) بود که این روزها این حرف ها را می زند.
*و سخن پایانی با امام زمان (عج) : ای سید و مولای من! من جان ناقابلی دارم (گریه حضار) ، جسم ناقصی دارم و اندک آبرویی دارم که این را هم خود شما دادید که همه این ها را فدای انقلاب و نثار شما می کنم . سید ما و مولای ما ،برای ما دعا کن که صاحب این انقلاب شمایی .
منبع: عصر ایران
با حضور پر شکوه مردم ؛نماز جمعه این هفته تهران به امامت رهبر معظم انقلاب اقامه می شود
خبرگزاری فارس: نماز جمعه تهران این هفته به امامت حضرت آیتالله خامنهی رهبر معظم انقلاب اسلامی و با حضور گسترده اقشار مختلف مردم و مسئولین اقامه می شود.
به گزارش خبرگزاری فارس، ستاد نماز جمعه تهران در اطلاعیه ای ضمن دعوت از عموم مردم برای حضور گسترده در نماز جمعه این هفته در محل دانشگاه تهران تأکید کرد: حضور پرشور ملت خداجوی و مومن تهران در نماز جمعه این هفته، جلوه ای از تجلی همبستگی و وحدت و تجدید پیمان با آرمان های امام خمینی (ره) و بیعت با ولی امر مسلمین خواهد بود.
[نهج البلاغه] :
آن که به کار کسانى خشنود است ، چنان است که در میان کار آنان بوده است ،
و هر که در باطلى پا نهاد ،
دو گناه بر گردن وى افتاد ، گناه کردار و گناه خشنودى بدان کار .
.......................................
سوره اعراف :
امر به معروف، یک اتمام حجّت براى خلافکار است
تا در قیامت نگوید کسى به من نگفت،
علاوه بر آنکه عذرى هم براى گوینده است تا به او نگویند چرا نگفتى؟
..........................
هنگام قهر الهى، آمرین به معروف نجات خواهند یافت.
..........................
گاهى امر و نهى ما، گناهکاران را از گناه باز نمىدارد،
ولى گفتنهاى پى در پى، لذّت گناه را در کام او تلخ مىکند
و لا اقل با خیال راحت گناه نمىکند.
وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (164)
و (به یاد آر) هنگامى را که گروهى از آنها (به گروه دیگر) گفتند: «چرا جمعى (گنهکار) را اندرز مىدهید که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، یا به عذاب شدیدى گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذارید تا نابود شوند!)» گفتند: « (این اندرزها،) براى اعتذار (و رفع مسئولیت) در پیشگاه پروردگار شماست بعلاوه شاید آنها (بپذیرند، و از گناه باز ایستند، و) تقوا پیشه کنند!» (164)
تفسیر نور، ج4، ص: 208
نکتهها:
بنى اسرائیل سه گروه بودند:
یک دسته قانونشکن، دستهى دیگر دلسوزان نصیحتگر و دستهى سوّم گروه بىتفاوت.
بىتفاوتها به نصیحتگران مىگفتند: خود را خسته نکنید، چون حرفهایتان در فاسقان اثر ندارد و آنها به هر حال جهنّمى هستند. ولى ناهیان از منکر مىگفتند: کار ما بىاثر نیست، حد اقل آنکه ما نزد خدا معذوریم. و چه بسا آنها به واسطهى سخن ما دست بردارند و تقوا پیشه کنند.
در آیه 5 و 6 سورهى مرسلات، خداوند به کسانى سوگند یاد مىکند که ذکر خدا را به دیگران القا مىکنند، چه براى اتمام حجّت، چه براى تأثیر و هشدار. «فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً عُذْراً أَوْ نُذْراً» در کتاب امر به معروف و نهى از منکر، بیش از ده فایده براى امر و نهى، حتّى در صورتى که اثر نکند، ذکر کردهام که خلاصهاش را در اینجا بیان مىکنم، تا شاید سکوت و ترس و بىتفاوتى در مقابل ترک معروف و عمل به منکر از بین برود:
1 گاهى امر و نهى ما امروز اثر نمىکند، ولى در تاریخ، فطرت و قضاوت دیگران اثر دارد.چنان که امام حسین علیه السلام در راه امر به معروف و نهى از منکر شهید شد، تا و جدان مردم در طول تاریخ بیدار شود.
2 گاهى امر و نهى، فضا را براى دیگران حفظ مىکند. چنان که فریاد اذان مستحبّ است، گرچه شنوندهاى نباشد، ایستادن به هنگام قرمز شدن چراغ راهنمایى لازم است، گرچه ماشینى نباشد. زیرا حفظ قانون و فضاى احترام به قانون، لازم است.
3 گاهى امر و نهى ما، گناهکاران را از گناه باز نمىدارد، ولى گفتنهاى پى در پى، لذّت گناه را در کام او تلخ مىکند و لا اقل با خیال راحت گناه نمىکند.
4 براى حفظ آزادى باید امر و نهى کرد، زیرا نگفتن، جامعه را به محیط خفقان و ترس و سکوت تبدیل مىکند.
5 امر و نهى براى خود انسان مقامآفرین است، گرچه دیگران گوش ندهند. قرآن مىفرماید: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ» «2»(2). فصّلت، 33.
6 امر به معروف و نهى از منکر، اگر در دیگران اثر نکند، لا اقل براى خود ما یک نوع قرب به خداوند، تلقین و تمرین شجاعت و جلوهى سوز و تعهّد است.
7 گاهى امر و نهى ما امروز اثر نمىکند، امّا روزى که خلافکار در بنبست قرار گرفت و وجدانش بیدار شد، مىفهمد که شما حقّ گفتهاید. بنا بر این اگر امروز اثر نکند، روزگارى اثر خواهد کرد.
8 امر و نهى، و جدان انسان را آرام مىکند، انسان با خود مىگوید که من به وظیفهام، عمل کردم، این آرامش و جدان با ارزش است، گرچه دیگران گوش ندهند.
9 امر به معروف و نهى از منکر، سیرهى انبیاست، گرچه دیگران گوش ندهند. قرآن مىفرماید: «وَ إِذا ذُکِّرُوا لا یَذْکُرُونَ» «1» و یا بارها مىفرماید: مردم سخنان و ارشادهاى پیامبران را گوش نمىدادند و از آنها روى مىگرداندند. بنا بر این ما نباید توقّع داشته باشیم که همه به سخنان ما گوش بدهند.
10 امر به معروف، یک اتمام حجّت براى خلافکار است تا در قیامت نگوید کسى به من نگفت، علاوه بر آنکه عذرى هم براى گوینده است تا به او نگویند چرا نگفتى؟
11 هنگام قهر الهى، آمرین به معروف نجات خواهند یافت. (آیهى بعد به آن اشاره مىکند) به هر حال، انبیا و اوصیا در راه امر به معروف و نهى از منکر شهید شدند تا حقّ گم نشود و از میان نرود، چنان که قرآن در آیاتى مىفرماید: «یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ» «2»، «یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ» «3» و «یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ» «4» که از این آیات استفاده مىشود، گاهى در امر به معروف باید تا مرز شهادت پیش رفت.
حضرت على علیه السلام در نامهاى به نمایندهى خود، به خاطر حضورش در سر سفرهى اشراف او را توبیخ نمود. «5» یعنى آن حضرت براى آنکه منش زهد به اشرافىگرى کشیده نشود، فردى را فداى مکتب نمود.
__________________________________________________
(1). صافّات، 13. [.....]
(2). آل عمران، 112.
(3). بقره، 61.
(4). آل عمران، 21.
(5). نهج البلاغه، نامه 45.
استغفار و توبهى فردى، سرنوشت جامعه را عوض نمىکند،
بلکه جامعه باید متحوّل شود تا امداد الهى سرازیر گردد.
صرف ایمان به انبیا، کافى و کارساز نیست،
بلکه همراه بودن و حمایت از آنان نیز لازم است.
از آیهى 50 تا آیهى 60 سوره هود ، مربوط به قوم عاد می باشد. این قوم از نژاد عرب و ساکن جزیرة العرب بودند. طبق آیاتى از سورههاى مبارکه قمر، الحاقّة، اعراف، سجده، شعرا، آنها مردمى رشید و بلند قامت و داراى شهرهاى آباد و تمدّنى بىنظیر بودهاند. «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ» از نظر اعتقادى، بتپرست و تابع طاغوت بودند. حضرت هود علیه السلام آنان را به خداپرستى و توحید دعوت کرد، امّا آنها نپذیرفتند و با قهر خداوند از طریق باد تند و سوزندهاى نابود شدند.
وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِکُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ (52)
و (هود ادامه داد) اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او باز گردید و توبه نمایید تا او از آسمان پى در پى بر شما باران بفرستد، (چنان که گویى همهى آسمان در حال ریزش است) و نیرویى بر نیروى شما بیفزاید، و (از راه حق) به خاطر گناه اعراض نکنید و روى برنتابید.
تفسیر نور، ج5، ص: 336
پیام ها:
1 استغفار و توبه از گناهان، واجب است. «اسْتَغْفِرُوا» ... «تُوبُوا»
2 استغفار از گناهان، مقدّمهى بازگشت به سوى خداست. «اسْتَغْفِرُوا» ... «ثُمَّ تُوبُوا»
3 استغفار و توبهى فردى، سرنوشت جامعه را عوض نمىکند، بلکه جامعه باید متحوّل شود تا امداد الهى سرازیر گردد. «یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا» ... «تُوبُوا» ... «یُرْسِلِ»
4 اعمال و عقاید، در رویدادهاى طبیعى مؤثّرند. «تُوبُوا» ... «یُرْسِلِ» (قوم عاد به خاطر شرک و گناه، به کمبود و خشکسالى گرفتار شده بودند
5 عوامل طبیعى، ما را از توجّه به ارادهى الهى بازندارد. «یُرْسِلِ السَّماءَ
6 نظام و حکومت اسلامى اگر خواهان توسعه اقتصادى است باید طرحهاى معنوى را در جامعه توسعه دهد. «تُوبُوا» ... «یُرْسِلِ السَّماءَ»
7 جزاى دنیوى توبه و بازگشت به سوى خدا، ثروت و قدرت است. «تُوبُوا» ... «یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً ...»
8 گمان نکنیم که ایمان به خدا و توجّه به او، به معناى دور شدن از مال و سرمایه است. «تُوبُوا» ... «یُرْسِلِ السَّماءَ» ... «یَزِدْکُمْ قُوَّةً» (اگر ایمان بیاوریم، نه تنها از اموال ما چیزى مطالبه نمىشود، بلکه به آنها افزوده نیز مىگردد «یَزِدْکُمْ»
9 با کُرنش در پیشگاه الهى و توبه و استغفار به درگاه او، نه تنها کوچک نمىشویم، بلکه قوى، بزرگ و عزیزتر هم مىگردیم. «یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِکُمْ»
10 قوم عاد، مردمى نیرومند بودند. «قُوَّةً إِلى قُوَّتِکُمْ»
11 اگر قدرتِ ایمان، به قدرت جسمانى اضافه گردید، کامل مىشویم. «قُوَّةً إِلى قُوَّتِکُمْ»
12 بوجود آوردن جامعهاى سالم و برخوردار از نعمت و نیرومند، از اهداف ادیان آسمانى است. «یا قَوْمِ» ... «تُوبُوا» ... «یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِکُمْ»
13 قدرت اقتصادى، زمینهساز سایر قدرتهاست. اوّل «یُرْسِلِ السَّماءَ» آن گاه «یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِکُمْ»
14 در تبلیغ باید از شیوهى تشویق نیز استفاده کرد. «تُوبُوا» ... «یُرْسِلِ» ... «یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِکُمْ» (بیان نتایجِ مادّى، در راه رسیدن به هدف، مانعى ندارد)
15 روىگردانى از انبیا و بىاعتنایى به راه آنها، جُرم و گناه است. «مُجْرِمِینَ»
[سوره هود (11): آیه 57]
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْماً غَیْرَکُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَیْئاً إِنَّ رَبِّی عَلى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ (57)
پس اگر شما (از دعوتم) روى برگردانید، پس براستى که من آنچه را که به خاطر آن به سوى شما (مأمور و) فرستاده شدهام، به شما رساندهام و پروردگارم گروه دیگرى را جانشین شما خواهد کرد، و شما هیچ ضررى به او نمىرسانید. همانا پروردگارم بر هر چیزى نگهبان است.
تفسیر نور، ج5، ص: 340
پیام ها:
1 انبیا پس از دعوت و ابلاغ امر الهى، با مردم اتمام حجّت مىکنند. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ»
2 مسئولیّت مبلّغ، بیان معارف دینى است، نه اجبار مردم بر آن. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ»
3 مبلّغ دین و رهبر امّت نباید اعراض مردم را نشانهى ضعف و شکست خود به حساب آورد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ»
4 استقرار یا انقراض امّتها، بدون حساب و تصادفى نیست، بلکه تابع یک سرى سنّتهایى است که خداوند حاکم فرموده است. «یَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْماً غَیْرَکُمْ» (شرک، گناه و مخالفت با انبیا، از عوامل نابودى جامعهها و تحوّلات تاریخى است)
5 کفر، سرپیچى، مرگ و نابودى ما، ضررى را متوجّه خداوند نمىسازد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا»، «یَسْتَخْلِفُ» ... «غَیْرَکُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ»
6 خداوند بر همه چیز و همه کس حافظ است، لذا کفر و توطئهى ما بر خداوند ضررى نمىرساند. «إِنَّ رَبِّی عَلى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ»
[سوره هود (11): آیه 58]
وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا هُوداً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ نَجَّیْناهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِیظٍ (58)
و زمانى که فرمان (قهر) ما آمد، هود و کسانى را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود نجات دادیم و از عذاب سخت رهایشان ساختیم.
پیام ها:
1 همان گونه که نزول عذاب به فرمان خداوند است، نجات از آن نیز به ارادهى اوست. «نَجَّیْنا»
2 پیامبران و یاورانشان از قهر الهى مصون هستند. «نَجَّیْنا هُوداً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ» تفسیر نور، ج5، ص: 341
3 صرف ایمان به انبیا، کافى و کارساز نیست، بلکه همراه بودن و حمایت از آنان نیز لازم است.
4 سرچشمهى رحمت، اوست «بِرَحْمَةٍ مِنَّا» امّا سرچشمهى قهر و غضب او عمل ماست. «عَذابٍ غَلِیظٍ» و نفرمود: «عذاب منّا»
5 تکرار کلمهى نجات، شاید رمز آزادى از قهر خداوند در دنیا و آخرت باشد.
«نَجَّیْنا»
6 بادها نیز مأموران الهى هستند. «أَمْرُنا»
ابتدا باید دید که آیا ولایت در قدم اول، براى اجراى احکام فقهى است یا اینکه چنین امرى، بیش و پیش از آنکه براى اجرا باشد در واقع براى «اقامه اصل دین» است؟ خلاصه اینکه هدفِ ولایت، «اقامه دین» است یا «اقامه فقه»؟
به تعبیر بهتر، «عمل به فقه» - که غیر از اقامه فقه است- غایتِ ولایت است یا «اقامه دین» هدف نهایى آن محسوب مىشود؟ به نظر مىآید که هدف اساسىِ ولایت، اقامه دین است که به تبع آن، اقامه فقه نیز در همین راستا قابل تفسیر خواهد بود.
لبته در همین رابطه، بحث دیگرى نیز مطرح مىشود و آن اینکه محدوده و بسترِ دینى که ما در صدد اقامه آن هستیم کجاست؟ آیا دین فقط مربوط به مناسک عبادى افراد مىشود یااینکه تمام شؤون حیات بشرى را شامل مىگردد؟
بحث دیگرى نیز به دنبال دو مطلب پیشگفته مطرح است که آیا ولایت، مقید به ضوابطى خاص است یا هیچ ضابطهاى ندارد؟ بنابراین، سه مسأله مىتواند قابل ادعا باشد:
نخست: هدف اصلى ولایت، اقامه دین است.
دوم: محدوده ولایت، تمامى شؤون حیات بشرى است.
سوم: این ولایت، مقید به مشیّت خداوند متعال و اولیاى معصوم(علیهم السلام) است؛ لذانسبت به این مشیّتها، اطلاق ندارد.
به تعبیر دیگر، ضوابطى بر افعال ولى فقیه حاکم است که او را مقید به عمل در محدودهاىمشخص مىکند، با این تفاوت که این ضوابط، فقه اصطلاحى نیست.
حال چنین ولایتى که غایتش اقامه دین است و محدودهاش جمیع شؤون حیات را تشکیل مىدهد، اگر از آن رو که مقید به ضوابطى خاص است، از آن به «ولایت فقه» نیز تعبیر کنیم بازاشکالى ندارد اما قدر مسلم آن است که این معنا با معناى اول از ولایت فقه کاملاًمتفاوتاست.