به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، جلالالدین فارسی فعال سیاسی دوران انقلاب و از رقبای انتخاباتی بنیصدر در میزگرد «بازخوانی پرونده بنیصدر» که در خبرگزاری فارس برگزار شد، گفت:
هجرت حضرت رسول از مکه به مدینه(مبدأ تاریخ هجری)
جهان را به استقبال تو آوردیم
باید رفت.
این جا، آرامگاهِ مسافرانِ عشق نخواهد بود. شما خاکِ خویش را جایی دیگر بنا کرده اید. مکّه، شهر غریبی است. با کعبه وداع کن و سوگندی صادقانه که روزی باز خواهی گشت. هجرت، هم چنان که دوری می آفریند، لذّت سرشاری در خویش نهفته دارد.
یک سرزمینِ تازه، برای بارش روشن عشق، قلب های تازه ای دارد؛ پس مردِ از آسمان رسیده، کوله بار سفر را بسته است. جاده، خشمگین و خشن، پیشِ رو دراز کشیده است و بُنه، اندک.
ای شهر! بدرقه شایسته ای نبود مسافرِ خسته ات را.
تیغ های آخته، همواره تشنه خون های تازه اند. اینک خانه ای را می بینم، روشن تر از یک قلبِ یقین یافته؛ امّا در محاصره شمشیرهایی که در دستانِ کینه می درخشند و به زهرِ جهل، صیقل یافته اند و به انتظار، لحظه می شمارند.
کدام تیغ، کارگر خواهد افتاد، وقتی که تقدیر، قصّه دیگری رقم زده باشد؟
هان ای علی! پروردگارِ تو، بارِ دیگر، شهامت تو را طلب می کند.
اینک بخواب، که بسترِ مسافرِ آسمان، امشب خوابگاهِ امتحانِ تو خواهد بود.
شمشیرها بر پیکرت نشانه رفته اند ... و مسافرِ بزرگ، قدم در راه می گذارد. پس به ناگاه، تمام عنکبوت ها، از لابه لای سنگ ها بر می خیزند و کبوترانِ بیت الحرام، به سمتِ کوه ها بال می گشایند.
مدینه در انتظار می سوزد. پس، نسیمی چندان خنک، چهره شهر را نوازش می دهد و عطری آسمانی از دروازه شهر به مشام می رسد.
هان ای همه قلب های منتظر! بشتابید، که مسافری چراغ به دست به دیدارِ شما آمده است.
مدینه در خویش نمی گنجد و دروازه های شهر، پیش از آن که کسی برای گشودنشان از بارو فرود آید، خود باز می شوند. پس موجِ بلندِ سپیده ای صادق، فضای شهر را می پوشاند. حیرت و نشاط از سقفِ خانه ها فرو می ریزد و زمین، زیرِ پای خورشیدِ از راه رسیده، بی اختیار، لرزشی خفیف و شیرین را تجربه می کند. سر فصلِ گفتاری بزرگ، اینک نگاشته می شود و تمامِ کتاب های تاریخ، این لحظه را با وسواس، بارها در خویش تشریح می کنند.
پس خلیفه بزرگ خدا، تکیه بر وقارِ آسمانی خویش می زند و کوه ها، در جشنِ شکوهِ عشق، مرتفع تر می شوند. پرستش گاه معبودِ راستین را بنا کنید! اوست که اینک، چنین بر شما رحمت آورده است.
کعبه، شما را درود می گوید؛ کعبه ای که دیری ست از هُبل خسته است و از مکر آنان که ساحتِ گرامی را از تخته سنگ های درّه های حقیر، پُر کرده اند.
کعبه شما را به خویش می خواند؛ میراثِ ابراهیم را منتظر مگذارید و آرامگاهِ جاودانه آنان که هجرت نتوانستند: یاسر ... سمیّه... و آنان که خونشان، کِشتگاهِ رفیعِ حقیقت را رویانید.
سردارِ آسمان را درود!
آه، ای رسولِ نیک پیغام! اینک مدینه نه، که جهان را به استقبال تو آورده ایم.
مهدی میچانی فراهانی
اولین روز اسلام
مسیر تاریخ داشت عوض می شد و روزی شگفت انگیز آغاز شده بود؛ روزی که جهانِ خاکی بر تفاخر افلاکی، برتری یافت و کهکشان زمینی، مسیر تاریخ را از مکّه به سمت مدینة النبی صلی الله علیه و آله وسلم قرار داد.
خورشید همیشه تابان حقیقت که از بامدادان مکه طلوع کرده بود، نقطه اوجش را در مدینه جشن گرفت و لحظه تابش آغاز شد.
آن روز؛ اولین روز اسلام و اولین حرکت اسلام در مسیر تاریخ بود؛ تاریخی که حرکت خود را از مدینه آغاز و در مدینه پایان خواهد داد.
آن روز، روز مردم یثرب نبود، روز مسلمانان حجاز نبود! آن روز، روزِ آغازین حرکت جهانی اسلام و روز تولّد دوباره پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود؛ روز نفس کشیدن دینی که زلال حقیقت را در اختیار جهانیان قرار می داد؛ حقیقتی که امروز بر قله های رفیع انسانیّت، پرچم معرفت افراشته است و در سایه «لااله الااللّه و محمد رسول اللّه »، میلیون ها مسلمان، از هر قشر و رنگ و لباس، زندگی می کنند.
مسیرِ تاریخ، ردّ پاهای بسیاری از خود به جا گذاشته بود، امّا همیشه کسانی هستند که با چشم های نابینا، از کنارِ تاریخ رد می شوند. آن روز، کبوتر داخل غار و عنکبوت ورودی غار، آغاز حرکت تاریخ را می دیدند، امّا آن دیگران جاهل، چنان در جهل مرکب بودند که دنبال آسمان، در زمین می گشتند! استقبال، همیشه لحظه شیرینی است و ماندگارترین خاطره ها را می شود از دل تصاویر آن بیرون کشید؛ صف های منظم و نامنظم طولانی و لبخندستان لبریز از گل. خنیاگران سرشار از شادی، در انتظار ورود مردی آسمانی بودند؛ مردی که دست هایش سبز، نگاهش سبز و وجودِ سبزش، دست مایه زندگانی بود.
مردی که در قنوت دست هایش، آسمان جا می گرفت و از عظمت نامش، خورشید به سجده می افتاد و ستارگان، از پای بوسی اش، لذّت می بردند.
نامش، مقدس ترین در صلوات و چهره اش، یگانه ترین در زیبایی بود، «فَتَبارَکَ اللّه ُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ» حضرت جبریل علیه السلام ، غلام خانه زاد و خیل ملایک، پیشکاران آستانِ آسمانی اش بودند. آمد و پیکر نیمه جان زمین را از هلاکت نجات داد! آمد و مدینه النبی صلی الله علیه و آله وسلم با آمدنش، فصل تازه ای از تاریخ را رقم زد! تمام وجودمان، فدای آن لحظه ای که قامت دلارا و عطر محمّدی صلی الله علیه و آله وسلم اش، کویر آباد زمین را زیر چتری از عطوفت برد.
صلوات بر روح مقدس و پاک او و اهل بیت علیهاالسلام مطهّرش باد، که هجرت تاریخ سازش، وجود خاکی ما را با آسمان پیوند داد.
عبداللّه عباس روایت کرد از رسول صلی الله علیه و آله که گفت: چون خدای تعالی موسی را الواح داد او در الواح نگرید و گفت: بار خدایا! کرامتی دادی مرا که کس را ندادی پیش از من.
خدای تعالی گفت: «اِنیّ اصطَفَیتُکَ عَلَی النّاسِ بِرِسالاتی وَ بِکَلامی فَخُذ ما اتَیتُکَ وَ کُن مِنَ الشّاکِرین» آنچه تو را دادم بستان و نگاه دار بِه جِدّ و محافظت و چنان ساز که بر دوستی محمد صلی الله علیه و آله با پیش من آیی.
موسی علیه السلام گفت: بار خدایا محمد کیست؟ گفت: احمد است، آنکه من نام او بر عرش خود نقش کرده ام پیش از آنکه آسمان و زمین آفریدم به دو هزار سال، او پیغامبر من است و صفیّ و حبیب من است و گزیده من از خلقان من و او را دوست تر دارم از جمله خلقان و جمله فرشتگان.
مافیا (به ایتالیایی: Mafia) یا کوزانوسترا (Cosa Nostra) انجمن مخفی خلافکاران سیسیل بود. این گروه در اواسط قرن ?? میلادی در سیسیل بوجود آمد و بعدها در شرق ایالات متحده آمریکا و استرالیا گسترش یافت.
مافیا از مجموعههایی که به عنوان خانواده شناخته میشود تشکیل میشود که هر خانواده یک روستا، یک شهر، یا یک منطقه را رهبری میکند و معمولاً توسط فردی که «پدرخوانده» نامیده میشود، هدایت میشود.
مافیا به گروههایی ذینفوذ و در سایهای اطلاق میگردد که بصورت اختاپوسی برشبکه های مالی، تجاری و صنعتی یک کشور پنجه میاندازد. گروههای مافیایی همواره درصدد کسب ثروت بوده و برای حصول و حفظ آن، لاجرم میبایست صاحب قدرت نیز گردند. مافیا با برخورداری از ثروت بیحد وحصر در وهله اول سعی میکنند با حمایت از برخی سیاستمداران، اراده خود را به آنان تحمیل کرده و شبکه ثروت را از پشتیبانی سیاسیون برخوردار نمایند. این گروههای مخوف و هولناک، چنانچه موانعی در مقابل خود مشاهده نکنند، خواهند کوشید تا با بالا رفتن از نردبان قدرت، از یک طرف، روند کسب و حفظ ثروت را تسریع نموده و از طرف دیگر برای خود مصونیت آهنین و چند لایه ایجاد کنند.
گروههای مافیایی که اصطلاحاً به «دولت در سایه» معروف می باشند برای رسیدن و دستیابی به اهداف و مقاصد خود از هیچ اقدامی دریغ نمیکنند. « تهدید و ارعاب » ، « تخریب و بیشخصیت نمودن اشخاص» و «حذف فیزیکی» از جمله شیوههای مافیا برای برخورد با رقیبان و عوامل سدکننده میباشد.
کشور ایران نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد و در چند سال گذشته- بویژه شرایط پس از جنگ- یک جریان مافیای بسیار بزرگ در کشور شکل گرفته است که با بهرهگیری از رانتهای بیشمار دولتی، به دنبال کسب ثروت بیشتر و توسعه قدرت خود میباشد.
مقاله کامل
مافیای اقتصادی به دنبال انحراف افکار عمومی است «سنگ اندازی، جریان سازی، ایجاد جو روانی و تزریق ناامیدی در پیکره جامعه از ترفندهای باندها و جریانات مافیایی اقتصادی در کشور بوده و با این شیوه ها سعی دارند افکار عمومی را نسبت به جدی بودن دولت در مبارزه با مافیا و فساد اقتصادی و تبعیض ها منحرف نمایند.»
واکاوى دست هاى پنهان در اقتصاد ایران
بابک اسماعیلی-روزنامه کیهان
مافیای اقتصادی یک جریان انحصاری نزدیک به نهادهای قدرت و ثروت است که به صورت زیرزمینی و با قصد کسب منفعت اقتصادی و سیاسی، بر شبکه های مالی، تجاری و صنعتی یک کشور پنجه می اندازد و ضربات جبران ناپذیری را بر پیکره اقتصادی کشور وارد می سازد.
شریعتی که بود؟
1) شریعتی اسلام منهای روحانیت را رواج داد
2 )شریعتی کسی است که امام خمینی شهادت شریعتی را قبول نکرد وگفت شریعتی کشته شده وشهید نیست
3)شریعتی درک درستی از اسلام نداشت و اسلام را ناقص میدونست
4)شریعتی گفت اسلام را روحانیت می کشد
علی شریعتی با نام اصلی علی مزینانی[?] (? آذر ???? در روستای مزینان از توابع شهرستان سبزوار ، استان خراسان رضوی - ?? خرداد ???? در لندن) نویسنده، جامعهشناس، تاریخشناس[?] و پژوهشگر دینی اهل ایران است. وی در نزد هواداران به معلم شهید دکتر شریعتی معروف است.
طرح مسئله
امروزه برخی از جوانان جامعة ما که از علاقمندان افکار شریعتی هستند در مواجهه با روحانیت ممکن است تحت تأثیر بخشی از مواضع منفی او نسبت به روحانیت باشند و گمان کنند که شریعتی نیز مانند روشنفکران غربزده ضد روحانی بود. و بخش دیگری از جوانان که از علاقمندان روحانیت هستند نیز ممکن است در مواجهه با شریعتی بر این گمان باشند که روحانیت هم ضد شریعتی است؛ در حالی که مطلب به این سادگی نیست.
بنابراین، برای دستیابی به موضعی درست در برابر روحانیت و شناخت بهتر شریعتی لازم است دربارة دو مسئله به طور جدی و بیش از پیش تحقیق کنیم:
1. دیدگاه شریعتی نسبت به روحانیت؟
2. دیدگاه روحانیت نسبت به شریعتی؟
آیتالله شیخ مرتضی مطهری از سودای اصلاح سازمان روحانیت آغاز کرد و به تراژدی پایانی زندگی سیاسی و فکریاش در جهت حفظ اساس تشکیلات روحانیت رسید. او کوشندهای بود که از اصلاحطلبی به محافظهکاری طی مسیر کرد و جانش را بر سر همین دگرگونی تاکتیکی از دست داد. مطهری که در جوانی از هواداران اصلی طرح اصلاح حوزه بود و به گفته برخی از فعالان حوزوی آن سالها، به همین دلیل از قم به تهران مهاجرت کرد، در چند سال پایانی عمرش از ضربه خوردن به اساس روحانیت احساس خطر کرده و از جنبههای روشنفکریاش کاست تا در جایگاه یک روحانی تمام عیار از هم صنفهای خود دفاع کند.
رضا داوری در بیان خاطره ای از دیدار با مرحوم مطهری می گوید:" ایشان (مطهری) زبان به ستایش شریعتی گشودند و گفتند: بعضی از مقالات دکتر شریعتی و از جمله زن در چشم و دل محمد را هیچ یک از ما نمی توانستیم بگوییم.
با آمدن شریعتی و استقبال شدید دانشجویان رفته رفته مرحوم مطهری نسبت به شریعتی بدبین می شود. جای تمجید ها, تنقید ها نشست و جای تکریم ها ,تعذیب ها. اطرافیان نیز به این اختلاف دامن می زدند.
پرویز خرسند می گوید: "روزی برای برداشتن وسایل مورد نیاز به حسینیه آمدم. در گوشه ی سالن آقای ... را دیدم که با مرحوم مطهری گفتگو می کرد. از کنارشان که گذشتم اسم شریعتی را شنیدم و اینکه چه کسی باید برود و چه کسی باید بماند. کنجکاو شدم
آدمی در سیر تکامل معنوی و عقلانی خویش همواره به پرسشهایی در باب اعتقادات و باورهای موجود در میرسد که او را نسبت به آنچه تا حال بر آن بوده است دچار تردید میکند این لحظات از حساسیت بسیار برخوردارند و نقش تعیین کننده در آیندة زندگی خویش ایفا میکنند اگر این پرسشها به درستی کاویده و سپس پاسخ داده شود باورهایی صحیح، منطقی و مطمئن را در پی خواهد داشت. تشکر میکنیم از سوال کننده محترم که با این مرکز تماس گرفتید تا از این رهگذر به پرسشهای خویش دست پیدا کنید.
ما برای اینکه عقاید کسی را مورد بررسی قرار بدهیم و به مذهب، مسلک و نظریات او پیرامون مباحث مختلف آشنا بشویم ناچاریم به آثار و سخنرانیهای او مراجعه کنیم و به دیدگاههای او نسبت به مباحث مختلف آگاهی پیدا کنیم. مثلاً یکی از راههای مؤثر برای پی بردن به مقام علمی و معنوی انبیاء و اهل بیت ـ علیهالسلام ـ مراجعه به گفتار و احادیث و خطبههای آنان است ما با مراجعه به آثار آنان به دیدگاههای این بزرگواران نسبت به دنیا و چگونه زیستن و چگونه رفتار کردن و چگونه اندیشیدن و چگونه حرف زدن و... صدها و هزاران مطلب دیگر پیمیبریم.
اکنون برای اینکه به دیدگاه استاد مطهری در رابطه با عقاید دکتر شریعتی آگاهی پیدا کنیم به آثار، نوشتارها و سخنان استاد مطهری در اینباره مراجعه میکنیم.