از دیدگاه اسلام، سوگند یاد کردن عملی ناپسند بوده و اجتناب از آن بسیار مطلوب و پسندیده میباشد، اما متفاوت بودن حالات انسان به هنگام سوگند یاد کردن از یک سو و انگیزههای مختلف جهت قسم خوردن از سوی دیگر، موجب برخورد متفاوت قرآن کریم با انواع سوگندها شده است به بیانی واضحتر، خداوند متعال در قرآن کریم آیه 224 از سوره بقره مسلمین را از هر نوع سوگندی حتی به منظور نیکی و تقوی و اصلاح بین مردم برحذر داشته و سپس در آیه 225 از همان سوره با تقسیم سوگندها به سوگند لغو و سوگند جدّی، سوگند لغو را فاقد اثر جزایی و فقهی و سوگند جدی را موضوع احکام فقهی و اثرات وضعی قرار داده است.
به عنوان مثال، قسمهایی که معمولاً از روی عادت برای امور عادی و کمارزش، بر زبان جاری میگردند، در عین حال که نامطلوب و شایستة پرهیز هستند لغو و بیاعتبار شمرده شده و اسلام هیچ گونه عقوبتی را چه دنیوی و چه اخروی بر آن مترتب نمیسازد.
اما سوگندهایی که با عزم و اراده و تصمیم جدی و به منظور رسیدن به اهدافی خاص، از انسان صادر میشود، دارای اهمیت بوده و به همین لحاظ دارای اثرات گوناگون وضعی و فقهی هستند.(1)
البته لازم به ذکر است که ممنوع بودن سوگند و نامطلوب بودن آن حکمی کلی است; ولی استثنأبردار است. زیرا قسم خوردن نزد حاکم شرع، نه تنها ممنوع و یا مکروه نیست، بلکه در برخی موارد واجب و تنها راه حل خصومتها است.
از آن جمله هنگامی که مرد، همسر خود را متهم به زنا کرده و نتواند برای اثبات مدعای خود، چهار شاهد عادل بیاورد، به دستور قرآن کریم باید به ترتیبی خاص، سوگند یاد کند و همسر او نیز، میتواند در دفاع از خود به شیوهای که قرآن کریم تعلیم داده، قسم بخورد.(2) (در کتب فقهی، مواضع لزوم سوگند در حضور قاضی به تفصیل بیان شده است.)
و اما دربارة سوگندهایی که خداوند متعال در قرآن کریم یاد فرموده، باید گفت: که آن سوگندها دارای دو پیام و یک نتیجه هستند.
پیام اول: توجه به موضوعی است که دربارة آن قسم یاد شده تا شنوندگاه با پی بردن به عظمت موضوع، در مفاد آن بیشتر دقت کنند.
پیام دوم: توجه به اهمیت چیزی است که قسم به آن تعلق گرفته. خورشید، ماه، ستارگان، شب و روز، نفس انسان و کیفیت هدایت و اضلال و سایر چیزهایی که قرآن به آنها قسم یاد کرده; اموری بسیار مهم و دارای نکات برجسته، تأمل برانگیز و دقیق هستند.
حاصل و نتیجه این دو پیام، تحرک فکری انسان و تلاش برای علم و فهم بیشتر است. واضح است که این نوع سوگندها به دلیل اثرات مفید و سازنده با سوگندهای لغو و بی پایه که معمولاً همراه با نوعی توهین به مقام شامخ ربوبی و یا سایر مقدسات میباشد، نسبتی ندارد و در حقیقت این دو نوع قسم، از دو مقوله جدا و بیارتباط با یکدیگر هستند.
پاورقی:
1- جهت اطلاع بیشتر در این خصوص، به تفسیر نمونه، ج 2، ذیل آیات یاد شده از سوره بقره (224 ـ 225)و همچنین تفسیر آیه 89 از سوره مائده مراجعه نمایید.
2- آیات 6 ـ 9 سورة نور.
با عرض سلام و خسته نباشید
به دلیل وجود مشکلی فعلا امکان هماهنگی در برگزاری جلسه مقدور نمی باشد.و فعلا این موضوع منتفی می باشد.
در پناه حق
پایگاه اینترنتی «فهرستواره»
پایگاه اینترنتی «فهرستواره»؛ جستاری در آثار مکتوب مهدویت
«فهرستواره» منبعی در فضای مجازی برای آثار منتشر شده در حوزه امام زمان(عجلالله) است.
موضوع امام مهدی(عج) و مباحث پیرامونی آن، در عرصه نشر و کتاب، برخوردار از رشد و توسعه فزاینده است؛ به طوری که همه ساله، علاوه بر تجدید چاپ برخی آثار، شاهد عناوین تازه در حوزه تألیف یا بازگردان بوده و هستیم.
به گزارش قرآن بلاگ به نقل از خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) ، این تحلیل سعی در معرفی و بررسی یکی از این سایتهای فعال در فضای مجازی با موضوع مهدویت در حوزه نشر داشته که به بررسی این آثار میپردازد.
پایگاه اینترنتی «فهرستواره» با هدف معرفی و اطلاعرسانی آثار مکتوب در حوزه مهدویت با معرفی این آثار به زبان فارسی و عربی، برگزاری مسابقات اینترنتی در این بخش، معرفی آثار منتشر شده به صورت پویا فعالیت خود را آغاز کردهاست.
فهرستواره کتب مهدوی، میراث مکتوب مهدوی، معرفی کتاب، نقد کتاب، برگی از کتاب، بانک سوالات کتاب، ویترین کتاب، معرفی و نقد مجلات، با اهل قلم و ناشران از بخشهای موجود در این سایت است.
بخش فهرستواره، یکی از بخشهای اصلی سایت است که خواننده طالب مطالعه در زمینه امام زمان (عج)، را یاری میکند تا از میان کتابهای منتشر شده و در دست انتشار در موضوع آن وجود قدسی، با کتابهایی آشنا شود که در معرفی ایشان و انعکاس معارف پیرامون او، دقیقتر و صحیحتر عمل کردهاست.
امکانات جستجوی پیشرفته و متنوع از جمله: موضوعی، بر اساس گروه مخاطب، بر اساس ترتیب حروف الفبا، دورههای انتشار، نویسنده، ناشر و ... از ویژگیهایی است که نیازهای مختلف کاربر را برآورده میسازد.
بازدیدکننده در بخش «معرفی کتاب» معرفی تفصیلی کتابها را به شیوههای متنوع نگارشی مشاهده میکند.
مواردی مانند، بیان و معرفی اجمالی موضوعات کتاب، هدف از نگارش کتاب و موفقیت نویسنده در تحقق آن، پیشینه نگارشی کتاب در حوزه دین و بهویژه مهدویت، نحوه ورود نویسنده به مطالب و کیفیت اتمام آن، ادبیات و سبک نگارش نویسنده، ارائه نمونههایی از مطالب کتاب، مسائل ظاهری و فیزیکی کتاب و گروه مخاطب و میزان استقبال جامعه از کتاب مواردی است که مدیران سایت محور کار خود قرار دادهاند.
مسابقه اینترنتی کتابخوانی «کمالالدین و تمام النعمة» در دو مجلد و با ترجمه دکتر منصور پهلوان از دیگر فعالیتهای انجام شده در چند ماه گذشته «فهرستواره» است.
این مسابقه از عید سعید فطر تا یازدهم ذیقعده سالروز میلاد باسعادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) برگزار شدهبود.
بخش نقد کتاب به عیارسنجی مطالب کتابهای منتشره در موضوع مهدویت پرداخته است. در کنار تأکید بر جنبههای مثبت کتاب، نکات ضعف، فقدان جامعیت، تعارضات با دیدگاه آیات و روایات، اشکالات فنی، نگارشی و ویرایشی کتاب، مورد توجه قرار گرفتهاست.
سایت اینترنتی «فهرستواره» این فرمایش حضرت علی(ع): «لا تنظر إلى مَن قال وَ انظر إلى ما قال» (نگاه کنید که چه میگویند، نه اینکه چه کسی میگوید.) را سرلوحه بخش نقد خود قرار دادهاست.
ندبههای دلتنگی، یاد محبوب(دوره 3 جلدی)، چشمانداز، دعا و گفتوگو با سپیده، لذت گفتوگو با امام زمان(عج) از کتب معرفی شده در این سایت است.
برای مشاهده پایگاه اینترنتی «فهرستواره» اینجا را کلیک کنید!
پرسش: حضرت زینب کبرا(علیها السلام) در برابر یزید به چه آیه اى استدلال فرمود؟
پاسخ: پس از شهادت امام حسین(علیه السلام)، زنان و فرزندان آن حضرت را به اسارت کوفه بردند که در آن جا حضرت زینب(علیها السلام)یک سخنرانى آتشین بر ضد0 کوفیان و قاتلان امام حسین(علیه السلام) و فرزندان و یاران او، ایراد مى کند، سپس از آن جا، آنان را به شام مى برند. در آن جا حوادث غم بار و جان سوزى رخ مى دهد. یکى از آن ها، آوردن زنان و دختران امام حسین(علیه السلام) و امام سجاد(علیه السلام)به دربار یزید است. در آن مجلس ـ که یزید براى نشان دادن پیروزى خودش برپا کرده بود ـ یزید سر بریده امام حسین(علیه السلام) را در طشت مى نهد و با زدن چوب بر لب و دندان مبارک آن حضرت، اشعارى درباره این که اصلا وحى و دین و اسلام وجود ندارد و کشتن امام حسین(علیه السلام) انتقام از کشته هاى قریش در جنگ هاى بدر و احد است. در این هنگام حضرت زینب کبرا(علیها السلام) که به ظاهر اسیر در دست یزید بود ـ بر مى خیزد و یک سخنرانى کوبنده بر ضد0 یزید و دستگاه حکومت بنى امیه ایراد مى کند و آنان را رسوا مى نماید. آن شیر زن تاریخ کربلا، در ضمن سخنرانى خود به دو آیه قرآن استدلال مى کند:
1. «ثُم0َ کانَ عـقِبَةَ ال0َذینَ اَســوا الس0واى اَن کَذ0َبوا بِـایـتِ الل0هِ وکانوا بِها یَستَهزِءون ;(روم،10) سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند.»
اشاره به این که کارهاى بد یزید او را به جایى رساند که وحى و دین و قرآن و پیامبر و اسلام را تکذیب نمود و به مسخره گرفت.
2. «ولا یَحسَبَن0َ ال0َذینَ کَفَرُوا اَن0َما نُملى لَهُم خَیرٌ لاَِنفُسِهِم اِن0َما نُملى لَهُم لِیَزدادُوا اِثمـًا ولَهُم عَذابٌ مُهِین ;(آل عمران،178) آنان که کافر شدند ]و راه طغیان را پیش گرفتند [تصور نکنند اگر به آنان مهلت مى دهیم، به سودشان است. ما به آنان مهلت مى دهیم فقط براى این که بر گناهان خود بیفزایند و براى آنان عذاب خوارکننده اى ]آماده شده [است.»
اشاره به این که اى یزید، خیال نکن این چند روزى که خدا به تو مهلت داده است، به سود تو مى باشد. خدا این مهلت را داده تا بیش تر گناه کنى و در نتیجه دچار عذاب بیش ترى شوى.•
پاورقی:
ر.ک: فصلنامه کتاب نقد، ش 2 و 3. بهار و تابستان 76، ص 300 ـ 306.
پرسش : آیه 10 سوره روم که حضرت زینب(علیها السلام) در سخنرانى خویش آن را ایراد نمودند، هنگامى که به پیامبر وحى شد در مورد چه کسانى بود؟
پاسخ: براى این آیه شأن نزول خاصى نقل نشده است. این آیه مى فرماید: «سرانجام کسانى که اعمال بد انجام دادند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند، و از آن بدتر به استهزا و مسخره کردن آن برخاستند.» این آیه به طور کلى مى فرماید: گناه سرانجام انسان را از انسانیت ساقط مى کند. گناه و آلودگى هم چون بیمارى خوره به جان انسان مى افتد، روح ایمان را مى خورد و از بین مى برد و کار به جایى مى رسد که سر از تکذیب آیات الهى در آورده، انسان را به استهزا و سخریه پیامبران و آیات الهى وا مى دارد و به مرحله اى مى رسد که دیگر هیچ وعظ، اندرز و انذارى مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب دردناک الهى راهى باقى نمى ماند.
تاریخ نشان مى دهد، بسیارى از یاغیان و جانیان، در آغاز کار این گونه نبودند، بلکه ارتکاب گناهان پى در پى سبب شده تا نور ایمان به طور کلى در قلبشان خاموش و به آخرین مرحله کفر برسند، حضرت زینب(علیها السلام) نیز با توجه به همین مطلب این آیه را در مقابل یزید خواند آن حضرت هنگامى که دید یزید با گفتن کلمات کفرآمیز و اشعار معروف «لعبت هاشم بالملک...»، که بیان گر ایمان نداشتن او به اساس اسلام بود، همه چیز را به مسخره گرفته، آن حضرت پس از حمد الهى و درود بر پیامبر چنین فرمود: «صدق الله کذلک یقول ثم کان عاقبة الذین اساؤا السوأى ان کذبوا بآیات الله و کانوا بهایستهزءُون...»; یعنى اگر تو امروز با این اشعار کفرآمیز اسلام و ایمان را انکار مى کنى و به نیاکان مشرکت که در جنگ بدر به دست مسلمانان کشته شدند مى گویى اى کاش بودید و انتقام گیرى مرا از خاندان بنى هاشم مى دیدید، جاى تعجب نیست، این همان چیزى است که خدا فرموده که مجرمان سرانجام آیات ما را تکذیب مى کنند...و در این باره مطالب فراوانى فرمود که این جا مجال بیان آن نیست.•
1. ر.ک: الحسین فى القرآن، سیدمحمد الواحدى، ص 208، 164 و...، نشر لاهیجى
اشاره:
در این مجموعه نوشتار بر آنیم تا افق نگاه آسمانی حضرت سجاد را در برخی از موضوعات، از لابلای دعاهای صحیفهاش بدست آوریم و خود را برای نیل به آستان کبریایی آن امام همام، که جایگاه انسان کامل است، مهیا سازیم.
جرعههای کلام آن امام عزیز، گوارای وجودتان
برنامه روزانه یک مسلمان
بخشی از دعای ششم صحیفه سجادیه
یک مسلمان باید برنامه روزانهاش چنین باشد:
1. به کار بستن کار خیر.
2. دوری از شر و گناه.
3. شکر نعمتها
4. پیروی از سنتهای الهی.
5. پرهیز از بدعتها.
6. امر به معروف.
7. نهی از منکر.
8. طرفداری از مکتب اسلام.
9. نکوهش باطل و مبارزه با آن.
10. یاری حق و گرامی داشتن آن.
11. ارشاد و راهنمایی گمراه.
12. معاونت ناتوان (یاری رساندن به ناتوان.(
13. فریادرسی مظلوم.
14. نهایت استفاده از وقت.
منبع :http://hassanmojtaba.mihanblog.com/post-7300.aspx
برکرانهی صحیفهی سجادیه
اشاره:
در این مجموعه نوشتار بر آنیم تا افق نگاه آسمانی حضرت سجاد را در برخی از موضوعات، از لابلای دعاهای صحیفهاش بدست آوریم و خود را برای نیل به آستان کبریایی آن امام همام، که جایگاه انسان کامل است، مهیا سازیم.
جرعههای کلام آن امام عزیز، گوارای وجودتان
اخلاق و کردار ناپسند
بخشی از دعای ششم صحیفه سجادیه:
پناه ببرید به خداوند بزرگ از اخلاق ناستوده و کردارهای ناپسندیده که نام برده میشود:
1- طغیان حرص.
2- تندی خشم.
3- غلبه حسد.
4- ضعف نیروی صبر.
5- کمی قناعت.
6- سوء خلق.
7- افراط در شهوت.
8- غلبه عصبیت.
9- پیروی هوس.
10- مخالفت با راه هدایت.
11- به خواب غفلت فرو رفتن.
12- اقدام بر تکلف.
13- برگزیدن باطل به جای حق.
14- پافشاری بر گناه.
15- خرد شمردن معصیت.
16- بزرگ شمردن طاعت.
17- تفاخر توانگران.
18- تحقیر نسبت به درویشان و بی چیزان و فقرا و مستمندان و مستضعفان.
19- کوتاهی در حق زیردستان.
20- ناسپاسی نسبت به کسی که بر ما حقی داشته باشد.
21- کمک به ستمگر و ظالم.
22- خوار کردن ستمدیده و مظلوم.
23- خواستن چیزی که میدانیم حق و حقیقت نیست.
24- سخن گفتن و اظهار نظر کردن از روی بی اطلاعی.
25- داشتن قصد خیانت نسبت به همنوعان.
26- خودپسندی در اعمال.
27- داشتن آرزوهای دراز.
28- داشتن باطن بد و شر.
29- کوچک شمردن گناه خرد.
30- اسراف کردن.
"آبروی شجاعت"
شجاعت در زندگی روزمره ی ما، جایگاهی ویژه دارد. جایگاهی مقدس و قابل ستایش، که در مواجهه با خطر معنی می یابد. شاید بالاترین مرتبه ی شجاعت، جایی است که جان انسان به مخاطره می افتد.
اما مرتبه ای بالاتراز این حالت نیز وجود دارد. مرتبه ای که شاید در روز عاشورا و با فداکاری امام حسین(علیه السلام) و یاران و فرزندان ایشان به اوج خود می رسد. در روز عاشورا بحث به مخاطره افتادن جان ها در میان نبود، بلکه این مساله قطعی بود که یاران و فرزندان حضرت در صورت ایستادگی قطعا به شهادت می رسند. این مساله نه تنها در روز عاشورا مشخص بود، بلکه حضرت در طول مسیر و قبل از رسیدن به کربلا، بارها و بارها به این مساله اشاره فرمودند و این امر نه تنها یاران ایشان را دلسرد نمی کرد، بلکه آنان را در راه خود مصمم تر و پایدارتر می نمود. تا آنجا که یکایک یاران با وفای حضرت در میدان نبرد، در راه دفاع از عقیده و ایمان خود، جان خود را فدا کردند و این اوج مفهومی به نام شجاعت بود ...
" ... امام حسین(علیه السلام) در مسیر کربلا به ثعلبیه(1) رسیدند و در آنجا متوقف شدند. در این هنگام آن حضرت سر به بالین گذاشتند و بخواب رفتند و سپس بیدار شدند و فرمودند: دیدم یکى صدا میزد شما تند می روید ولى مرگ شما را تندتر به بهشت می برد.
فرزند ایشان حضرت على اکبر (علیه السلام) عرض کرد: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟
امام حسین (علیه السلام) فرمود: چرا فرزندم، قسم بآن خدائى که بازگشت بندگان بسوى او است، ما بر حقیم.
عرض کرد: پدر جان اگر چنین است ما را از مرگ چه باک !"
و علی اکبر(علیه السلام) به حق از مرگ باکی نداشت، و چه زیبا در روز عاشورا به حرف خود جامه ی عمل پوشانید:
" ... کسى جز فرزندان امام حسین (علیه السلام) با او نمانده بودند.(2) على اکبر(علیه السلام) که از زیباترین مردم بود، از خیمه ها بیرون آمد و از پدرش اذن میدان گرفت. آن حضرت هم اجازه داد. آنگاه به او نگریست، نگاه کسى که از او ناامید شده است. چشمانش را فروافکند و گریست و فرمود: خدایا شاهد باش ! جوانى به سوى آنان مى رود که شبیه ترین مردم در خلقت و اخلاق و گفتار به پیامبر تو است و هرگاه مشتاق دیدن پیامبرت مى شدیم، به او نگاه مى کردیم ...
آنگاه حضرت علی اکبر(علیه السلام) به سمت میدان حرکت کرد، در حالى که این گونه رجز مى خواند: من على بن الحسین هستم. به کعبه سوگند! ما به پیامبر سزاوارتریم. به خدا تن به ذلت نمی دهیم. آن قدر با نیزه با شما مى جنگم تا خم شود؛ با شمشیر با شما مى ستیزم تا بشکند؛ ...
بعد از مدتی جنگ، به سمت پدر بازگشت. به پدر رو کرد و فرمود: پدر جان ! تشنگى مرا کشت و سنگینى زره بى تابم کرد. آیا آبى هست؟ امام گریست ...
على اکبر(علیه السلام) رجز خوانان دوباره به میدان رزم شتافت. دویست نفر را کشت. ناگهان یکی از سپاهیان به ناحق، ضربتى بر فرق سرش زد. علی اکبر(علیه السلام) فرو افتاد و مردم با شمشیر هایشان بر او حمله آوردند ...
حسین (علیه السلام) به بالین پسر آمد، صورت به صورت او گذاشت و گفت: پس از تو، خاک بر سر دنیا! اینان چه قدر گستاخند نسبت به خدا و هتک حرمت پیامبر(صلی الله و علیه و آله) ...
آنگاه مشتى از خون پاک او برگرفت و به آسمان افشاند ... "
امروز هم می گذرد، اما عاشورا برای من و تو همیشه زنده است وشجاعت مولایمان به همراه اصحابش، برای ما مفهومی عمیق را تداعی می کند، مفهومی که نمی دانم چقدر به آن نزدیکیم؟
پس سلام می کنیم برآن موالای مظلوممان، که با یارانشان به "شجاعت" آبرو بخشیدند ...
" ... سلام بر آن مدافعِ بى یاور، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده، سلام بر آن گونه خاک آلوده ..."(3)
(بر گرفته از کتاب "مقتل امام حسین (علیه السلام)"، گردآورنده: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (با تصرف و تلخیص))(4)
برگرفته شده از :پایگاه اسلامی شیعی رشد
... ... ... ... ... ... ... ... .... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ...
پاورقیها:
1. نام محلی در نزدیکی کربلا.
2. همراهان ایشان قبل از کشته شدنشان، از روی ارادتی که به مولای خود داشتند، اجازه ورود خانواده ی حضرت را به میدان نداده بودند.
3. فرازی از زیارت " ناحیه مقدسه "
4. این کتاب توسط حجة الاسلام جواد محدثی ترجمه شده است.