گزارشی از ماجرای ترور 6 تیر 1360
1- جماران:
چهار پنج روزی از عزل بنیصدر میگذشت. جنگ و شورش منافقین بعد از اعلامیهی جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیتالله خامنهای از جبههها مستقیماً خدمت امام رسیده بودند و بعد از دیدار، طبق برنامهی شنبهها عازم یکی از مساجد جنوبشهر برای سخنرانی بودند.
2- در راه مسجد
خودرو حامل آیتالله خامنهای که از جماران حرکت میکرد، آن روز مهمان ویژهای داشت؛ خلبان عباس بابایی که میخواست درد دلهایش را با نمایندهی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد، همراه ایشان بود. آنها نیمساعت زودتر از اذان به مسجد ابوذر رسیدند و گفتوگو در مسجد ادامه پیدا کرد.
3- مسجد ابوذر
نماز ظهر تمام شد و آقا به پشت تریبون رفتند؛ نمازگزاران همانطور منظم در صفوف نشسته بودند. سخنران مقدمهای میچیند تا به اینجا میرسد که امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده.
فردی با قد متوسط، موهای فر و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با تهریش مختصر که آن روزها کلیشهی چهرهی خیلی از جوانان بود، ضبط صوت به دست خودش را به تریبون رساند. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران! دستش را گذاشت روی دکمهی Play؛ شاسی مثل حالت پایان نوار، تق تق صدا کرد و روشن نشد.
به دقیقه نکشید که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا گفتند: آقا این بلندگو را تنظیم کنید! بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند.
(صوت آقا: "در زمان امیرالمؤمنین، زن در همهی جوامع بشری- نه فقط در میان عربها- مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسایل سیاسی تبحر پیدا بکند. نه ممکن بود در میدانهای..." انفجار!)
سخنران که رو به جمعیت و پشت به قبله بود، با یک چرخش 45 درجهای به طرف چپ جایگاه افتاد. اولین محافظ خودش را به بالای سر آقا رساند و با توجه به کوچک بودن محیط مسجد، ایشان را به تنهایی بیرون برد.
امام جماعت متحیر، وسط مسجد مانده بود؛ که چشمش به یک ضبط صوت افتاد. ضبط عین یک کتاب، دو تکه شده بود و روی جدارهی داخلیاش با ماژیک قرمز نوشته بودند: "عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی!"
4- درمانگاه
بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، آقا لحظاتی به هوش آمدند، سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. بلیزر سفید حفاظت آن روز انگار ترمز نداشت و با سرعتی غیرقابل تصور میراند!
در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر با قیافهی خونآلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و آقا را روی دست این طرف و آن طرف میبردند.
با آن صورت خونآلود، کسی آقا را نمیشناخت. دکتر با گوشی، ضربان قلب را گرفت؛ "نمیشود کاری کرد!" محافظها با سرعت به سمت در خروجی میرفتند که پرستاری از راه رسید: "کی هستند ایشان؟ دارند تمام میکنند!" اسم آقای خامنهای را که شنید، گفت: "ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید!"
5- در راه بیمارستان
انگار کسی صدایش را نمیشنید. کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. "آقا این کپسول لازمتان است!" کپسول همراه چرخ و چارچوب آهنی بود؛ نمیشد راحت حملش کرد؛ داخل اتاق ماشین هم نمیرفت. روی لبهی رکاب ماشین پایههای کپسول را تکیه دادند؛ پرستار هم نشست بالای سر آقا؛ در تمام راه، کپسول اکسیژن را روی بینی ایشان نگه داشت و به همه دلداری میداد.
"حالا کجا برویم!؟" به ذهن پرستار "بیمارستان بهارلو" رسید؛ پل جوادیه. ماشین ترمز نداشت انگار...
محافظ بیسیم را برداشت؛ "مرکز 50- 50!" این رمزِ آمادهباش بود؛ "حافظِ هفت مجروح شده". بعد چیزی به ذهنش رسید: "با مجلس تماس بگیر!" خدا رحمت کند فیاضبخش را اسم چند نفر دیگر از پزشکهای مجلس را هم به زبان آورد: منافی، زرگر و... "بگو بیایند بیمارستان بهارلو!"
6- بیمارستان بهارلو
ماشین از در عقب بیمارستان وارد محوطه شد. "آقا اینجا دکتر دارید؟" دکتر محجوبی از همدان به بهارلو آمده بود؛ جراحی داشت و دستش را میشست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، خیلی سریع داد اتاق عمل را دوباره آماده کنند.
دکتر منافی همانطور که در راه میآمد، تلفن زد به دکتر سهراب شیبانی جراح عروق و دکتر ایرج فاضل، که راه بیافتند بیایند بهارلو. دکتر زرگر را هم شهید بهشتی خبر کرد. دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید، گفت: "نگران نباش! من خونریزی را بند آوردهام."
عمل تا آخر شب طول کشید اما دیگر نمیشد درمان را همانجا ادامه داد. کنترل آن بیمارستان کار مشکلی بود. تنها بیمارستانی هم که میشد بعد از عمل مراقبتهای لازم را به عمل آورد، بیمارستان شهید رجایی یا قلب سابق بود؛ که آن موقع رئیسش دکتر میلانینیا بود.
7- هلیکوپتر
هلیکوپتر خبر کردند. نمیشد بیمار را از وسط ازدخام مردم نگران کشید بیرون. محافظ پشت بیسیم گفته بود: "صدمه به قلب ایشان وارد شده". رادیو هم اعلام کرده بود جراحت به قلب آیتالله خامنهای رسیده. مردم متوجه شدند که ممکن است قلب ایشان از کار افتاده باشد؛ آمده بودند و میگفتند "قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید!" با هزار ترفند، هلیکوپتر را وسط میدان نشاندند. تا بیمارستان دو بار مونیتور وضعیت نبض، خط ممتد نشان داد...
8- بیمارستان رجایی
دکترها میگفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفتهاند و برگشتهاند. یک مرحله، همان انفجار بمب بود. مرحلهی دوم، خونریزی بسیار وسیع و غیرقابل کنترل و مرحلهی سوم، جمع شدن پروتئینها در ریه و حالت خفگی. اینها گذشت اما بیمار تب و لرزهای عجیبی داشت. چند تخته پتو میانداختند رویشان؛ گاهی حتی دکتر بغلشان میکرد تا کمتر بلرزند! تا مدتی معلوم نبود منشأ این تبها کجاست؟ ضایعهی کوچکی هم در ریه دیده میشد.
آقا لولهی تنفس داشتند و نمیتوانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمیکند. اولین چیزی که نوشتند- با دست چپش- دو سؤال بود: همراهان من چطورند؟ مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟
دکتر باقی روی سطح پوستی که از بدن آقا برای ترمیم قسمتهای آسیبدیده برداشته و پیوند زده بودند، کار میکرد. میگفت تحمل ایشان در برابر این دردها، زیاد است. "اصلاً مسکّنها به حساب نمیآیند!"
بحث دکترها این بود که این دست بلاخره تکلیفش چه میشود؟ شکستگیاش رو به بهبود بود ولی هیچگونه علایم حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها که به صورت تخصصی روی دست کار میکردند، بحث میکردند که دست قطع شود یا بماند!
9- جماران
امام خیلی نگران بودند. پیغام میدادند و از اطرافیان میپرسیدند: "آسیدعلی چطورند؟" پیامشان ساعت 2 بعد از ظهر از رادیو پخش میشد. دکتر میلانینیا رادیو را برد و گذاشت بیخ گوش آقا. آنموقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازهای انگار در وجودشان دمیده شد. جان گرفتند.
10- روزنامهها
ساعت 8:30 صبح هشتم تیر، پزشک معالج آیتالله خامنهای در گفتوگو با روزنامهها اعلام کرد: "نبض، فشار خون و تنفس ایشان طبیعی است؛ حال امام جمعهی تهران، رضایتبخش است." شیرینی عیدی گروهک فرقان، به کام مردم نشست؛ هر وقت در حزب جلسه بود، آقا آخرین نفری بودند که از حزب خارج میشدند.
مصطفی غفاری
علی باقری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله العالی)
روز ششم تیرماه با انفجار بمب کار گذاشته شده در ضبط صوت بزرگی که روی تریبون سخنرانی آیة الله خامنه ای در مسجد اباذر تهران قرار داده شده بود، پروژه حذف رهبران اصلی جریان پیرو خط امام توسط سازمان منافقین کلید خورد
در روز 6 تیر ماه 1360، حضرت آیتا... خامنهای که نمایندگی امام در شورای عالی دفاع و نیز امامت جمعه تهران را بر عهده داشتند در مسجد ابوذر تهران جهت پاسخ به پرسشهای مردم پشت تریبون قرار گرفتند، اما انفجار ضبط صوت بمبگذاری شده باعث شد از سمت راست بدن مورد اصابت ترکشها قرار گرفتند. .
پس از انفجار، ایشان به بیمارستان منتقل شدند و مورد عمل جراحی قرار گرفتند. اراده خدا بر این تعلق گرفته بود که ایشان برای آینده نظام حفظ شوند و به عنوان افتخار جانبازان در خیل جانبازان انقلاب اسلامی قرار گرفتند.
انفجار ششم تیر آغاز علنی مرحله نظامی سازمان منافقین ? پیامدهای فوری مختلفی به همراه داشت:
«تنفر عمیق مردم از این حرکت و توقع آنها از دولت در سرکوب قاطع منافقین، برخوردمحکم وتردیدناپذیر مقامات قضایی ? کمیته و سپاه که متناسب با افکار عمومی عمل کردند ? چنان ضربه ای به سازمان زد که به هیچ عنوان تصورش را نمی کرد. »1
درگیری های پراکنده مسلحانه و اقدام به بمب گذاری و آمادگی برای ترورهای گسترده توسط سازمان از فردای سی ام خرداد آغاز شد.« روز دوم تیرماه یک بمب در سالن راه آهن قم در لحظه پیاده و سوار شدن مسافرین منفجر گردید و 7 شهید و بیش از 50 زخمی به جای گذاشت. روز سوم تیر با هوشیاری مردم یک بمب قوی در جنب یک هنرستان دخترانه در تهران کشف و خنثی می شود.» 2
روز جمعه پنجم تیر انتخابات میاندوره ای مجلس شورای اسلامی در 19 شهر کشور برگزار شد و حضور گسترده مردم در نمازهای جمعه در آن روز با تظاهرات و شعارهای گروه های مختلف مردم در مخالفت با بنی صدر و سازمان همراه بود. آیت الله خامنه ای امام جمعه تهران در سخنان خود ضمن ارائه تحلیلی از عملکرد سازمان خطاب به سران سازمان گفت:
«من سوابق و ضعف های آنها را می دانم و خود آنها می دانند که ما به خوبی آنها رامی شناسیم. من می گویم که خودتان را در تاریخ رسوا کردید و حرف های [قبلی] خود را تخطئه نمودید...
شما ای مجاهدین خلق مقابله خود را با دولت وحکومت اسلامی به حساب مقابله با ارتجاع می گذارید. ارتجاع با منطق اسلام یا منطق کمونیسم؟ ارتجاع در منطق اسلام یعنی ارتداد و شماها هستید که مرتجعید. »3
وی همچنین در سخنان خود جوانان و نوجوانان هوادار سازمان را به تفکر و توجه به واقعیات و پذیرش نصایح خیرخواهان فراخواند و آنان را از دنباله روی بدفرجام سران سازمان تحذیر نمود.
بعدها، سودابه سدیف، مشاور بنی صد،ر پس از دستگیری اعتراف کرد که پس از عزل قانونی رییس جمهور و پنهان شدن او ? بنی صدر به رجوی پیام داد که « باید شروع به زدن رأس های آنها [ حاکمیت نظام جمهوری اسلامی] نمود، چاره دیگری نیست.»4
حسین نواب صفوی یکی از رابط های اصلی بنی صدر و سازمان نیز بعد از بازداشت، به رغم اینکه تأکید داشت که بنی صدر برای مقابله با نظام بر بسیج مردم ? با تردید تصریح کرد که این، نکته هم مطرح شد که « اگر نتوانیم مردم را بسیج کنیم ? باید اینها را فلج کرد، یک چیزی در همین حدود، شاید گفت باید سران را از بین برد»5
رجوی بعد از اختلاف با بنی صدر دیدگاه های او را در مورد ترورهای سال 60 چنین تبیین می نماید:« آقای بنی صدر به خوبی به یاد دارند که در آن اوایل... رفسنجانی را در شمار «خمسه خبیثه» واجب القتل دانسته و به تأکیدخواستار آن بودند که در ردیف بهشتی ملعون که هر دو نفر به اضافه سه دیگردستشان تا مرفق به خون و جنایت آلوده بود مهدورالدم و شایسته مجازات شناخته شود»6
رجوی در بیانی دیگر با تحقیر دیدگاه بنی صدر می نویسد:
«... آنچه بنی صدر از مبارزه مسلحانه مجاهدین انتظار داشت ، اساساً چیزی جز دفع شرّ تعدادی از مهره های بالای رژیم نبود..»7
رییس جمهور معزول که خود به دستاویزی برای شورش مسلحانه سازمان تبدیل شده بود، با تأکید یا در واقع اعلام موافقت خود با آغاز ترور مسئولان بلندپایه نظام جمهوری اسلامی، تسریع در اقدام برنامه ریزی شده قبلی سازمان را خواستار شده بود. روز ششم تیرماه با انفجار بمب کار گذاشته شده در ضبط صوت بزرگی که روی تریبون سخنرانی آیة الله خامنه ای در مسجد اباذر تهران قرار داده شده بود، پروژه حذف رهبران اصلی جریان پیرو خط امام توسط سازمان کلید خورد.
خوشبختانه امام جمعه محبوب تهران و نماینده امام در شورایعالی دفاع از این سوءقصد که می توانست به فاجعه ای بزرگ منجر شود، بر اثر کامل عمل نکردن بمب، جان سالم به در برد ولی جراحات شدیدی بر ایشان وارد گشت. براساس خبر منتشره در همان زمان ? آیه الله خامنه ای از نقطه بالای کتف راست و بالای ران سمت راست» مجروح شد و «استخوان ترقوه» او شکست و چند رگ و عصب دست راست وی نیز قطع شده بود.
مسجد اباذر تهران در یکی از جنوبی ترین مناطق واقع شده بود و آیة الله خامنه ای مدتی بود که در آنجا پس از نماز ظهر و عصر برنامه هفتگی سخنرانی و پرسش و پاسخ برگزار می کرد. هم زمان با انفجار بمب مزبور، بمبی نیز در میدان انقلاب تهران منفجر شد و یک بمب هم در تقاطع خیابان ولی عصر(عج) و طالقانی پیش از انفجار کشف و خنثی گردید.
روزنامه کیهان به مدیریت حجة الاسلام سیدمحمد خاتمی در سرمقاله خود با عنوان« توده های مردم از ماجرای ترور خامنه ای می گویند» چنین نوشت: « دیروز بخش وسیعی از مردم درمقابل بیمارستان جمع شده بودند... دست به دعا برداشته بودند و باچشم های اشک آلود از خدای خودمی خواستند که امام جمعه تهران زنده بماند و توطئه آمریکا نقش برآب گردد... از هر کس و هر دسته ای که سؤال می کردیم ? مردم بلافاصله پاسخ می دادند که این کار، کارجنبشی ها[= سازمان] است... عموحسین گفت مگر درنمازجمعه این هفته شرکت نکردید؟ در آنجا آقای خامنه ای به سران مجاهدین گفت شماها را خوب می شناسیم ?شماها کار آمریکا را آسان کردید... اما معلوم بود که جنبشی ها نمی توانستند کیفر آقای خامنه ای را فی المجلس اداکنند! لذا به زودی و به طورمضاعف یعنی درهمین دیروز به مسجد اباذر رفتند و در ضبط صوت مواد منفجره گذاشتند.
حضرت امام خمینی(ره) طی پیامی خطاب به آیة الله خامنه ای، ترور شخصیت های انقلاب را موجب افزایش قدرت مقاومت در صفوف فشرده ملت توصیف کرده ضمن اشاره تلویحی ولی روشن به مسئولیت منافقین در این اقدام، در مورد ابعاد و آثار آن چنین نگاشت:
« اکنون دشمنان انقلاب به سوءقصد به شما که از سلاله رسول اکرم (ص) وخاندان حسین بن علی(ع)هستید و جرمی جزخدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب وخطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب می باشید ، آن قدر از بینش سیاسی بی نصیبند که بی درنگ پس ازسخنان شما درمجلس و[نماز]جمعه وپیشگاه ملت به این جنایت دست زدند و به کسی سوءقصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است... آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رهاشوند، و پدران و مادران ?جوانان عزیزخود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت درجنایات آنان برحذر دارند؟»
آیت الله بهشتی ، رییس دیوان عالی کشور ? محمدعلی رجایی ، نخست وزیر ? مجلس شورای اسلامی و سایر نهادهای انقلابی و آقای منتظری در پیام های جداگانه ای ضمن محکوم کردن سوءقصد به آیت الله خامنه ای منافقین را به تلویح یا تصریح مسئول این اقدام بر شمردند.
اما سازمان رسماً مسئولیت سوءقصد به آیة الله خامنه ای را برعهده نگرفت و حتی بر قسمتی از بدنه داخلی ضبط صوت انفجاری با ماژیک نوشته شده بود« هدیه گروه فرقان»، و جزوه ای نیز با امضای این گروه درباره این سوءقصد انتشار یافت. در حالی که مؤسس و اعضای اصلی این گروه در سال 58 و 59 شناسایی و دستگیر شده بودند و هیچ تشکیلاتی از این گروه در سال 1360 در داخل کشور وجود نداشت که قادر به انجام یک اقدام مسلحانه باشد. در برخی از اعلامیه ها و جزوات قبلی این گروه از بنیانگذاران و ایدئولوژی سازمان تجلیل و اعلام حمایت شده بود ، و قرائن معدودی هم در مورد ارتباط تشکیلاتی سازمان با فرقان وجود داشت ? امّا آشکار بود که سازمان در همان آغاز عملیات تروریستی خود در تیرماه 60 با طرح نام گروه فرقان و انتشار اطلاعیه جعلی به نام آن گروه ? کوشید تا ? هم چهره تروریستی خود را پنهان کند و هم علاوه بر انحراف افکار عمومی، مسئولان امنیتی و انتظامی را نیز گمراه نماید.
معاون وقت دادستان انقلاب در خاطرات خود تصریح کرده است که« جواد قدیری یکی از طراحان مهم انفجار مسجد اباذر بود». وی که نام کاملش محمدجواد قدیری مدرس است و از اعضای قدیمی و سازمان و نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ستاد ارتش بود، بعداز سوءقصد نافرجام به آیت الله خامنه ای متواری شد و از کشور گریخت و در سال ? 1364 نام قدیری در لیست شورای مرکزی به عنوان «عضو مرکزیت» سازمان درج گردید.
در همان زمان در اغلب خبرهای مطبوعات و واکنش های اقشار مختلف مردم و گروه های سیاسی ? بدون کمترین تردیدی ? سازمان مسئول انفجار مسجد اباذر معرفی و شناخته می شد.
بعدها نیز در بیانیه وزارت خارجه آمریکا درباره سازمان ? مجروح شدن آیت الله خامنه ای یکی از مجموعه اقدامات تروریستی سازمان خوانده شد.سازمان نیز در نفی این واقعیت مجدداً اعلام نمود که سوءقصد به آیت الله خامنه ای « قبل از شروع مبارزه مسلحانه مجاهدین» توسط گروه فرقان انجام شده « که هیچ ربطی به مجاهدین» نداشت. کاملاً آشکار است که سازمان بنا به دلایل سیاسی ? حقوقی و تبلیغاتی ? به رغم پذیرش رسمی مسئولیت بسیاری از اقدامات تروریستی بعدی خود ? همچنان مایل و قادر نیست که به نقش خود در انفجار ششم تیر اعتراف نماید.
منبع:
سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، گفتار پانزدهم: «فاز نظامی»؛ اعلام رسمی ترور و خشونت،ص 587تا 600
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نواندیش- طرح برخورد با مظاهر علنی فساد در اماکن تفریحی و گردشگری استان تهران اجرا میشود. فرماندهی انتظامی استان تهران طرح برخورد با مظاهر علنی فساد در اماکن تفریحی و گردشگری استان تهران (محور جاده چالوس ، تنگه واشی، چشمه اعلاء ، محور برغان، و لیسان، و ....) را در طول فصل تابستان اجرا میکند. سرگرد چمنی، معاون اجتماعی و ارشاد فرماندهی انتظامی استان تهران در خصوص اجرای این طرح گفت: از آنجایی که همه ساله افراد زیادی به استان تهران به سبب داشتن مناطق خوش آب و هوا و اماکن تفریحی متنوع و جهت استفاده از اماکن تفریحی آن مسافرت میکنند و نیز با توجه به اشاعه فرهنگ غیراخلاقی و فساد از سوی بعضی از افراد سودجو و فرصت طلب، این طرح به منظور تامین و حفظ نظم و امنیت عمومی، جلب رضایت شهروندان، احساس امنیت در بین مردم، انجام وظایف ذاتی نیروی انتظامی، جلب اعتماد عمومی نسبت به نیروی انتظامی، در طول تابستان در اماکن و نقاط مورد نظر اجرا میشود. به گفته وی شناسایی و برخورد با عوامل بدحجابی و یا بیحجاب، شناسایی و برخورد با خودروهای شخصی و مینیبوسهای دربستی که سرنشینان آن بدحجاب یا بیحجاب باشند، شناسایی و برخورد با ناهنجاریهای اجتماعی نظیر آلودگی صوتی و غیره، شناسایی و برخورد با مروجین بدحجابی و فساد، حفظ شان و منزلت زن و عفت عمومی، شناسایی و برخورد و جمعآوری اراذل و اوباش، شناسایی و برخورد با واحدهای صنفی و اماکن عمومی که نسبت به رعایت عفت عمومی و شعائر اسلامی توجهی نمیکنند، شناسایی و جمعآوری زنان ولگرد و دختران فراری و شناسایی محلات و نقاط آلوده و پاتوق افراد فاسد از جمله اهداف این طرح است.
بسیج و طلاب حوزه علمیه مشهد در راستای طرح امنیت اجتماعی امکان برخورد با رانندگان متخلف را یافتند.
رئیس پلیس امنیت اخلاقی خراسان رضوی گفت: بدحجابی جرم است و به همین دلیل از طرح مبارزه با آن عقب نشینی نمی کنیم و این طرح تعطیل هم نخواهد شد و آن را با قدرت ادامه خواهیم داد. به گزارش ایسنا ناصر نجاران در جمع خبرنگاران ادامه داد: در این طرح به افراد زیادی تذکر داده شده و عده یی نیز دستگیر شده اند، اما تعداد کمی از آنها به مراجع قضایی فرستاده می شوند.
بر اساس آمار در مشهد از هر هزار نفر تنها دو نفر به مراجع قضایی فرستاده شده و بقیه با تذکر متنبه شده اند و با تعهد عدم تکرار که در کامپیوتر ثبت می شود آزاد می شوند، اما اگر برای بار دوم دستگیر شدند روانه مراجع قضایی می شوند که خوشبختانه تکرار این عمل بسیار کم بوده است. وی با اشاره به اینکه طرح ارتقای امنیت اخلاقی طرحی ملی است، یادآور شد؛ این طرح با همان کیفیت که در تهران و سایر نقاط کشور اجرا می شود در مشهد هم اجرا می شود و نتیجه خوبی تاکنون داشته است، زیرا بسیاری از افراد از قانون بی اطلاع هستند و زمانی که از آن اطلاع پیدا می کنند دیگر چنین کاری را تکرار نمی کنند.
وی در مورد طرح مبارزه با خودروهای مزاحم گفت: با خودروهای سواری که حیوان حمل می کنند از جمله سگ و میمون یا گربه برخورد خواهد شد. سرهنگ نجاران با بیان این مطلب که در این طرح کار به دو صورت است، افزود: در حالت اول به وسیله نیروهایی است که در سطح شهر با لباس شخصی تردد می کنند و موارد مشاهدات خود را برای پلیس ارسال می کنند.
وی ادامه داد؛ در این طرح از ارگان های زیادی کمک گرفته شده است اما تعداد قبوض محدود است و به طور مثال از نیروهای بسیج، حوزه علمیه و دانشگاه هم استفاده شده که همگی این افراد کاملاً قابل وثوق هستند. رئیس پلیس امنیت اخلاقی خراسان رضوی خاطرنشان ساخت؛ در یک روش دیگر به صورت محسوس و با خودرو در خیابان توقف می کنیم. وی در رابطه با اقدامات پلیسی پس از اعلام گزارش های مردمی گفت: دو نوع گزارش درخصوص منازل مزاحم وجود دارد، در حالت اول شکایت از باب مزاحمت و مظاهر علنی فساد است که اگر مواردی باشد مانند پارتی ها این موارد سریعاً توسط کلانتری محل رسیدگی می شود اما گزارش هایی درخصوص فساد پنهانی وجود دارد که داخل منازل اتفاق می افتد که اگر بنا باشد با یک تلفن ماموران به داخل منازل بریزند کاری غیرقانونی و غیرشرعی انجام شده است اما این توصیه را به شهروندان می کنیم که در صورت وجود چنین مساله یی موارد مشکوک را به پلیس امنیت اخلاقی اطلاع دهند و ما تحقیقات لازم را انجام می دهیم و در صورت مثبت بودن برخورد خواهیم کرد و نیازی به حضور گزارش دهنده هم نیست.
اعتماد
من به عنوان یک شهروند خواستار برخورد جدی مسئولان با مظاهر علنی فساد هستم.
دادستانی اهواز با صدور اطلاعیه ای خواستاررعایت موازین شرعی شد.
در این اطلاعیه آمده است:استان خوزستان و خصوصا شهر اهواز از جایگاه ویژه و قداست خاصی برخوردار است ، این استان قدمگاه بسیاری از دلیر مردان، شهدای خونین کفن ، جانبازان سرافراز و رزمندگان دلیر می باشد . خوزستان در نظر امت شهید پرور ، کربلای ایران نامگذاری شده است . مناطق عملیاتی آن زیارتگاه عشاق و مومنین و میعادگاه کاروان راهیان نور است اما متاسفانه مشاهدات و گزارشات واصله حاکی از آن است که اشخاصی غیرمتعهد به ارزشهای دینی ، مذهبی و انقلابی و بر خلاف عرف و اخلاق حسنه جامعه و چه بسا عامدا به ترویج بی حجابی و بد حجابی و حرمت شکنی دامن می زنند که این اعمال ناشایست موجبات نگرانی علماء و مومنین ومردم شهید پرور را فراهم نموده است . لذا دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان اهواز به منظور بر خورد با مظاهر علنی فساد به اطلاع می رساند که اعمال زیر جرم و بر اساس مواد 618 ، 619 ، 638 ، 640، 705،706، 707 قانون مجازات اسلامی و موازین شرعی با متخلفین برخورد قاطع خواهد شد.
1-کسانی که حجاب شرعی را رعایت نکنند یا با وضع زننده با لباس و آرایش خلاف عفت عمومی در معابر و خیابانها ظاهر شوند .
2-تهیه و توزیع نوارهای ویدئویی و سی دی های مبتذل و توزیع عکس و فیلم و نوارهای موسیقی حرام و آلات وادوات قمار و....
3-کاروانهای عروسی که اقدام به پخش موسیقی و اعمال خلاف شرع در سطح شهر بنمایند.
4-افرادی که به وسیله خودرو یا موتور سیکلت و با ارتکاب حرکات غیر متعارف یا پخش موسیقی مبتذل باعث سلب امنیت جامعه می گردند.
5-عدم رعایت موازین شرعی دراماکن عمومی که جشنها ی عروسی درآنها برگزار می گردد مانند تالارها و سالن های پذیرایی.
6-مزاحمت برای بانوان و نوامیس مردم در خیابانها و معابر عمومی و پارکهای سطح شهر.
7-به نمایش گذاشتن مانکن البسه وعکس وهر چیزی که عفت عمومی را جریحه دار نماید .
در تمامی موارد فوق متخلفین و آن دسته از مغازه ها و اماکنی که مرتکب تخلف شوند علاوه بر مجازات قانونی به تعطیلی محل کسب محکوم میگردند و خودروهایی که اقدام به پخش موسیقی و آهنگ حرام نمایند و موتورسوارانی که با حرکات خود برای مردم ایجاد مزاحمت نمایند ضمن بر خورد قضایی وسیله نقلیه آنها توقیف می گردد .
سلام به شما
مدتی بود از همه چیز ناامید شده بودم.اما با آمدن به جلسات کانون رهپویان و شنیدن سخنان آقای سید انجوی روحی دوباره در کالبد جانم دمیده شده.
واقعا در این دور و زمانه که حالم از وضع خیابان ها بهم می خورد و حتی لحظه ای طاقت تحمل وضع اسف بار خیابانها و مهمانی ها را ندارم واقعا باید بگویم من خاک پای کانون وسید و بچه های دست اندر کار آن را می بوسم که در زیر بار چنین هجوم فرهنگی دشمن و جنگ های روانی شدید دارند با جان و دل و گوشت و خون مراسم را ادامه می دهند و روز به روز مراسم با شکوهتر و با معنویت بیشتر برگزار می شود .واقعا متشکرم
جلسات واقعا تکان دهنده هست . من یک بار در تشییع جنازه شهیدان راه خودم را یافتم و قسم خوردم تا آخرین قطره خونم از عقیده ام بر نگردم و الان با شرکت در جلسات وقتی صدای صلوات محکم خواهران و برادران را می شنوم احساس می کنم که در عقیده ام تنها نیستم و خیلی ها مثل من دل شکسته و خسته اند.ای کاش زودتر مولایمان مهدی می آمد....
دارم فیلم سیره عملی امام روح الله را می بینم
می بینم که زیر بار چه شکنجه هایی صبور ماندند و خم به ابرو نیاوردند .
لعنت به منافقین و بنی صدر ها و خائنین به مملکت
به خودم می اندیشم راستی برای این انقلاب و این اسلام عزیز چه کردم؟؟؟
در صورتی که می بینم حسین ها به قتله گاه رفتند و من روسیاه ....؟
یادتان گرامی باد شهیدان راه خدا که در راه اعتقادتان جان خود را فدا کردید؟
اما من بیچاره چه دارم تا فدای راه شما کنم؟؟؟
دولتمردان آن روز با تقدیم جان انقلاب را به ما سپردند و الان ما چگونه آن را به آینده تحویل خواهیم داد؟
دولتمردان آن روز با تقدیم جان انقلاب را به ما سپردند و الان ما چگونه آن را به آینده تحویل خواهیم داد؟
وقایع روز شهادت...
هشتم شهریور خیابان پاستور، ساختمان نخست وزیری
ساعت روی دیوار یک ربع به سه بعدازظهر را نشان می دهد. شورای امنیت کشور امروز جلسه دارد. این بالاترین مرجع تصمیم گیری درباره مسائل امنیتی و سیاسی کشور است. آن هم کشوری که یک سال و نیم از انقلاب مردمی اش می گذرد و هنوز نظام جدید استقرار کامل نیافته و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند. بخشی از سرزمینش در اشغال ارتش بیگانه است و در یک جنگ نابرابر گرفتار شده است.
اولین رئیس جمهورش به همراه مسعود رجوی سردسته مخالفین حکومت از کشور فرار کرده است. گروه رجوی از آن زمان وارد فاز نظامی علیه نظام شده و به ترور و انفجار روی آورده اند. هر روز حادثه ای در کشور پیش می آید. دو ماه پیش در یک انفجار سهمگین در دفتر حزب جمهوری چندین نفر از مسئولین درجه یک و مدیران برجسته نظام از دست رفته اند. عملا نظام نوپا درگیر جنگی داخلی شده است. درحالی که یک سال است خاک کشورش مورد تجاوز ارتش تجاوزکار صدام قرارگرفته و بخش وسیعی از مرز کشور از قصر شیرین تا آبادان در اشغال آنها است.
جمعیت چند استان مرزی آواره شهرهای دیگر شده اند. از هر کوی و برزنی در شهرهای ایران جوانانی به سمت جبهه ها می روند تا از وطنشان دفاع کنند. هر روز هم تعدادی از این نیروها به خاک و خون می غلتند. شورای امنیت در این شرایط ناامن و بحرانی تشکیل جلسه داده تا درباره مهمترین مسائل کشور تصمیم بگیرد.اعضای شورا یک به یک وارد سالن می شوند. قرار بود از امروز جلسه رسما زیر نظر دکتر محمدجواد باهنر نخست وزیر اداره شود. اما باهنر این کار را به عهده رجایی گذاشت.ادامه مطلب...