جابر از امام باقر (ع)روایت می کند: ((یخرج شاب من بنی هاشم بکفه الیمنی و باتی من خراسان برایات سود بین یدیه شعیب بن صالح یقاتل اصحاب السفیانی فیهز مهم)) الملاحم و الفتن ص52 باب97
جوانی از بنی هاشم (سید) از خراسان با پرچم های سیاه قیام می کندکه در کف دست راست او خالی(علامتی)است و پیشاپیش او مردی بنام شعیب بن صالح است که با لشکریان سفیانی می جنگد و آنها را شکست میدهد. پرچمهای سیاهی از مشرق به اهتراز در می آیند که با مردی از اولاد ابو سفیان می جنگد و زمینه فرمانبرداری از مهدی (عج) را فراهم می آورد. پرچمهای سیاهی که از خراسان در می آید در کوفه فرود می آید. هنگامی که مهدی(ع)ظهور کند این پرچم ها برای بیعت به حضور آن حضرت گسیل می شود. بحار الانوارج 52 ص 267....
خروج سفیانی،یمانی و خراسانی در روز واحد از ماه رجب یکسال خواهد بود. الحاوی للفتاوی ج 2 ص 126
پرچم های سیاهی از خراسان به اهتراز در می آید که چیزی نمی تواند از پیشروی آنها جلوگیری به عمل آورد تا در بیت المقدس فرود آید و استقرار یابد ملاحم و الفت ص 43 – روزگار رهاتی ص 1036
ظاهر شدن سید خراسانی . شعیب بن صالح در ایران: روایان بیانگر آن است که این دو از یاران مهدی (عج)خواهند بود و مقارن ظهور آن حضرت ازایران ظهور خواهند کرد.و در نهضت ظهورش شرکت می کنند.
بطور خلاصه نقش آن دو چناچه از منابع اهل سنت و بر خی از روایات شیعی این است که در آن زمان ایرانیان درگیر جنگی نابرابر با دشمنان خویشند و در اثر طولانی شدن آن جنگ سید خراسانی را به عنوان سر پر ستی امورشان انتخاب می کنند.گر چه وی به این امر چندان رغبتی نشان نمی دهد اما با اصرار زیاد آنرا می پزیرد.
زمانی که رهبری ایرانیان را می پزیرد با ایجاد وحدت کلمه در صفوف نیرو های مسلح،سردار رشید خود شعیب بن صالح را به فرماندهی نیروهای مسلح خود تعیین میکند. بدین ترتیب خراسانی و شعیب جنگ را در مرزهای ایران،ترکیه ،عراق هدایت و ارداه مینماید و نیروهای مستقر خود شام را به پیش رانده و در همان زمان ،آماده پیشروی بزرگ بسوی فلسطین و قدس عزیز می شود. و......
بر گرفته از کتاب عصر ظهور-علی کورانی-ص269
تالیف چند سال قبل از رحلت امام خمینی (ره)
http://mouood.org/index.php?Itemid=1&id=2206&option=com_content&task=view
سیدحسن نصرالله،
ما تا آخرین نفس از شما حمایت می کنیم...
شما سید آل محمد و صحبت شما حجت برای ماست...
بین الملل: سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان خواستار انتفاضه سوم شد و گفت: باید به عنوان یک امت برای سرنوشت ملت فلسطین مبارزه کرد.
به گزارش خبرگزاری شبستان، سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان شب گذشته (دوشنبه نهم دی) در اجتماع هزاران تن از مردم لبنان در ناحیه جنوبی بیروت، فریاد اعتراض مردم لبنان به کشتار مردم فلسطین در غزه به دست رژیم صهیونیستی را نمونه معاصر فریاد اعتراض امام حسین(ع) در کربلا و لبیک به ندای آیت الله العظمی خامنه ای دانست.
سیدحسن نصرالله تأکید کرد: فلسطین همچنان نماد حق خواهد ماند و اسرائیل نماد باطل، بنابراین هر کس کنار فلسطین بایستد، کنار حق و هر کس کنار رژیم صهیونیستی بایستد، کنار باطل می ایستد.
وی شهدای غزه را همچون شهدای لبنان در سراسر جهان بی سابقه دانست و گفت: در هیچ کجای دنیا مبارزه ای مشروع تر و انسانی تر و مقدس تر از این مبارزه نخواهیم یافت.
دبیرکل حزب الله لبنان افزود: از رییس جمهوری لبنان خواسته ام به عنوان رییس توافقی همه تلاش های لازم را برای برگزاری نشست سران اتحادیه عرب به کار ببندد، زیرا برخی سعی دارند جلوی برگزاری آن را بگیرند و رییس جمهوری لبنان به عنوان نماینده همه مردم لبنان که مخالف تجاوزهای رژیم صهیونیستی هستند، باید عمل کند.
نصرالله یادآور شد: لبنان به عنوان کشوری که بیش از هر کشور دیگر طعم تجاوزهای رژیم صهیونیستی را چشیده است، حق دارد برگزاری این نشست را خواستار شود.
وی خاطر نشان کرد: در غزه زنان و کودکان کشته می شوند و مساجد و مدارس و دانشگاه ها و داروخانه ها و همه امکانات پایداری هدف قرار می گیرد.
سیدحسن نصرالله تأکید کرد: رییس جمهوری لبنان که به عنوان فرمانده ارتش در پیروزی لبنان نقش داشته است، باید در نشست سران عرب نیز موضعی قدرتمند اتخاذ کند، همانطور که در نشست سران کنفرانس اسلامی چنین موضعی اتخاذ کرد. آمریکا برای سلطه بر منطقه و تثبیت اسراییل به عنوان قدرت سلطه گر اعتنایی به اینکه چه کسی در لبنان یا دیگر کشورهای منطقه حکومت کند ندارد؛ حتی اگر بخواهد یک جنبش اسلامی بر آن کشور حکومت کند.
وی تأکید کرد: از نظر کاخ سفید، مهم برنامه سیاسی است که حزب در نظر می گیرد، اینکه کشورهای عربی در قبال اسراییل چه مواضعی اتخاذ می کنند و در فروش نفت به آمریکا چه موضعی دارند و آیا اسراییل را ذلیلانه به رسمیت خواهد شناخت یا خیر؟، این اصلی است که آمریکا برای حاکمیت در کشورهای عربی و اسلامی مدنظر دارد.
دبیرکل حزب الله لبنان اظهار داشت: مهم نیست که چه اعتقاد یا چه رنگی داشته باشی، مهم برنامه سیاسی است که احزاب دارند، امروز آنچه مورد هدف قرار می گیرد جنبش های فلسطینی نیستند، بلکه مقاومت فلسطینی است.
وی ادامه داد: اگر سران حماس حاضر باشند با میانجیگران تماس بگیرند و بگویند ما حاضریم با رژیم صهیونیستی مذاکره کنیم، حملات در همان لحظه متوقف خواهد شد و حتی ممکن است تشکیلات خودگردان به آنها واگذار شود.
نصرالله تصریح کرد: ما نیز اگر با آمریکا تماس بگیریم و بگوییم حاضریم دولت جعلی اسرائیل را به رسمیت بشناسیم، آمریکایی ها ما را یاری خواهند کرد و حتی می توانیم حکومت را در لبنان به دست بگیریم.
دبیرکل حزب الله یادآور شد: اما مشکل آنها با برنامه سیاسی و مخالفت ما با آنان بر سر از دست دادن یک اسیر یا حتی یک وجب از خاک میهن است.
سیدحسن نصرالله گفت: من نیز همچون سایر رهبران فلسطینی خواهان انتفاضه سوم هستم و به عنوان یک امت برای سرنوشت فلسطین مبارزه می کنیم، نه برای سرنوشت جنبش حماس.
وی با درخواست از همه گروه های فلسطینی برای تلاش به منظور نجات فلسطین بدون تعیین پیش شرط افزود: اسرائیل سعی دارد بهترین استفاده را از زمان ببرد، بنابراین کشورهای عربی باید هر چه سریع تر اقدام و تدابیر عملی را اتخاذ کنند.
دبیرکل حزب الله لبنان با ابراز خرسندی نسبت به تظاهرات هزاران نفری مردم در پایتخت های عربی گفت: می دانستم اگر درباره غزه صحبت کنم آماج ناسزاها و مخالفت های بی شمار خواهم بود، اما من فکر می کنم دفاع از غزه و مردم غزه، دادن خون را نیز می طلبد.
وی افزود: می توانستیم تظاهرات امروز را در برابر سفارت مصر برگزار کنیم، اما چنین کاری نکردیم، برای اینکه کسی را متهم نکنیم و تغییر مواضع در قبال مسئله غزه را به صورت مسالمت آمیز درخواست کنیم.
نصرالله تأکید کرد: برخی سعی کردند سوریه را در مسئله کشتار مردم فلسطین در غزه متهم کنند، این در حالی است که سوریه در واکنش به تجاوزات رژیم صهیونیستی به غزه مذاکرات غیرمستقیم با این رژیم را متوقف کرد.
دبیرکل حزب الله لبنان خاطر نشان کرد: حماس را نیز متهم کردند که از منافع ایران در فلسطین حمایت می کنند و این همان اتهامی است که به ما نیز وارد کردند و گفتند ما از منافع هسته ای ایران در لبنان دفاع می کنیم.
وی با اشاره به درخواست امت اسلامی و عربی از دولت مصر برای بازگشایی گذرگاه رفح گفت: شلیک موشک های مقاومت به شهرک های صهیونیست نشین نشانه ادامه ثبات، پایداری و مقاومت فلسطین است و ما این وضع را تجربه کرده ایم.
نصرالله تصریح کرد: رژیم صهیونیستی از ادامه شلیک موشک ها خسته خواهد شد و صهیونیست ها نمی توانند زمان زیادی دوام بیاورند.
سیدحسن نصرالله گفت: صهیونیست ها می گویند، سلاح هایی که نیروی هوایی آنان ضد لبنان استفاده کرد از همه سلاح هایی که در تمام جنگ ها استفاده کرده بیشتر بود، با این حال باز هم شکست خوردند.
وی ادامه داد: وقتی حمله زمینی شروع شود، شکست رژیم صهیونیستی آغاز می شود و صدای اعتراض مردم اسرائیل شنیده خواهد شد.
دبیرکل حزب الله لبنان با تأکید بر اینکه نتیجه درگیری غزه چیزی جز پیروزی فلسطینیان نخواهد بود افزود: از همه ملت های عربی و اسلامی می خواهم در همه زمینه ها برای یاری برادران مسلمانمان در غزه فعالیت کنند، از شما می خواهم آمادگی خود را برای لبیک گفتن به هرگونه تصمیمی حفظ کنید.
سیدحسن نصرالله تأکید کرد: به امام حسین(ع) می گوییم که همچنان به ندای تو لبیک خواهیم گفت.
السلام علیک یا مولانا، یا محمد ابن علی، ایها التقی الجواد یا ابن رسول الله، انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عند الله،
اشفع لنا عند الله
سالروز شهادت جواد الائمه، حضرت امام محمد تقی، فرزند بزرگوار سلطان طوس علی ابن موسی الرضی المرتضی را به همه ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت تسلیت می گوییم.
باز این دلم تنگ شده واسه یه حرم
صحن و سرای کاظمینه اون حرم
من فدای هفتم و نهم امام کاظمین
تا نبینی نمیدونی لطف صفای اون حرم
آدرس چند سایت در مورد امام جواد (ع) :
http://www.imamjawad.net/htm/far/default.asp
http://www.balagh.net/persian/specific/imam_javad/
الف) سیماى جواد الائمه در یک نگاه
امام محمدبن على علیه السلام جوادالائمه نهمین امام از اهلبیت علیهم السلام است. القابى که براى آن امام برشمردهاند و هر یک گویاى بُعدى از شخصیت آسمانى حضرت است، عبارتاند از: «مختار، مرتضى، متوکل، متقى، زکى، تقى، منتجب، مرتضى، قانع، جواد، عالم ربانى، منتجب المرتضى و ...» مشهورترین لقب امام، «جواد» است.
کنیههاى حضرت نیز عبارتاند از: ابو جعفر ثانى و ابو على.
ایشان در حالى که 25 سال از عمرش مىگذشت سال 220 هجری شهید شد.
اینک که در آستانه شهادت جانگداز آن امام قرار گرفتهایم، به بازخوانى گوشههایى از دوره امامت تا لحظه شهادت مىپردازیم.
ب) رنجهاى امام جواد علیه السلام
امام جواد علیه السلام از همان آغاز امامت با سیل رنجها رویرو بود؛ مشکلاتى که گاه از سوى حاکمان، زمانى از طرف کارگزاران و منسوبین به طاغوتها و گاهى از سوى جاهلان، متعصبان، گروههاى انحرافى و ... ایجاد مىشد. اینک نمونههایى را مرور مىکنیم:
1 . شکستن حریم امامت
محمدبن ریان مىگوید: مامون به هر حیلهاى متوسل مىشد تا بر امام نفوذ کند، اما ممکن نمىشد، تا این که این فرصت هنگام ازدواج دخترش با امام به دست آمد .
وقتى مىخواست دخترش، ام فضل را به خانه امام جواد علیه السلام بفرستد، زیباترین کنیزکان خود را طلبید و به هر یک جامى که داخل آن گوهرى بود، داد تا وقتى در جایگاه نشست، از او استقبال کنند، اما حضرت به هیچ یک توجهى نکرد. در آنجا مردى بود که مخارق نامیده مىشد و صاحب صدا و عود و ضرب بود، مامون او را طلبید. مخارق گفت: اگر به چیزى از امور دنیا مشغول باشد، من براى مقصود شما کفایت مىکنم. آن گاه رو به روى امام نشست، وقتى توجه همه را جلب نمود، شروع به نواختن کرد. امام دقایقى بى توجهى کرد و ناگهان سر برداشت و فرمود: «اتق الله؛ از خدا بپرهیز» مخارق چنان از فریاد امام وحشت کرد که ساز و عود از دستش افتاد.
وقتى مامون از دلیل آن حالت پرسید، گفت: از وقتى ابوجعفر بر سرم فریاد کشید، وحشتى مرا فرا گرفت که هرگز از جانم بیرون نمىرود. (1)
2 . تهمت مستى و ...
فضاى تنگ و خفقان آلود حاکم بر جامعه چنان امام و یارانش را در تنگنا قرار داده بود که گاه افراد وابسته به طاغوت به آن حضرت توهینهاى سنگینى مىکردند و امام تنها به شکوه به درگاه الهى بسنده مىکرد. از جمله، عمر از خاندان فرج که با چپاول و رشوه و دزدى ثروت زیادى فراهم آورده بود و در حکومت بنى عباس نفوذ داشت، مدتى فرماندار مدینه شد و در همان زمان نسبت به خاندان نبوت خشونت به خرج مىداد و کار را به جایى رساند که به امام گفت: به گمانم تو مست هستى! امام جواد علیه السلام در مقابل این گستاخى تنها به درگاه الهى پناه برد و فرمود: «اللهم ان کنت تعلم انى امسیت لک صائما فاذقه طعم الخرب و ذل الاسر؛ خدایا! چنانچه تو مىدانى امروز براى تو روزه بودم، پس طعم غارت شدن و خوارى اسارت را به او بچشان.»
طولى نکشید که در سال 233 هجری متوکل بر او غضب کرد و دستور داد 120 هزار دینار به عنوان مالیات و 150 هزار دینار از برادرش بگیرند و دستور داد او را به بغداد بردند و همان جا در اسارت، مُرد. (2)
3 . توطئه قتل به اتهام خروج
قطب راوندى نقل مىکند: معتصم تعدادى از وزرایش را فرا خواند و گفت: بر علیه محمد بن على علیه السلام نزد من شهادت دروغ دهید و بنویسید که مىخواهد قیام کند. آن گاه امام را خواست و گفت: تو علیه من توطئه کردهاى! امام فرمود: «والله ما فعلت شیئا من ذلک؛ به خدا سوگند! من چنین کارى نکردهام.»
مامون بر وجود شاهدان پاى فشرد. امام هم دستش را بلند کرد و عرض کرد: «اللهم ان کانوا کذبوا على فخذهم؛ خدایا اگر بر من دروغ بستهاند، آنها را بگیر.» در آن لحظه ایوان لرزید و هر یک از اطرافیان معتصم که بر مىخاست، بر زمین مىافتاد. معتصم عرض کرد: «یا ابن رسول الله! انى تائب مما فعلت فادع ربک ان یسکنه؛ اى پسر رسول خدا! از آنچه کردم، توبه نمودم. از پروردگارت بخواه که آن را آرام سازد.» این بار امام دست بلند کرد و عرض کرد: «اللهم سکنه و انک تعلم انهم اعداؤک و اعدائى؛ خدایا! آرامش ساز و تو مىدانى که آنها دشمنان تو و من هستند.» در پى این دعا آرامش به ایوان بازگشت. (3)
ج) اخبار شهادت امام جواد علیه السلام
وقتى ابوجعفر به دنیا آمد، امام رضا علیه السلام به یارانش فرمود: «در این شب براى من فرزندى شبیه موسى بن عمران به دنیا آمد که شکافنده دریاهاست، [و شبیه عیسى بن مریم] مادرش مقدس است و پاک و پاکیزه خلق شد. به جان پدر و مادرم شهیدى مىشود که اهل آسمان بر او مىگریند. از روى خشم کشته مىشود و خدا بر قاتل او خشم مىگیرد؛ پس [قاتل او] نمىماند مگر اندکى تا این که خدا عذاب دردناک و عقاب شدید را به سوى او مىفرستد.»
اسماعیل بن مهران مىنویسد: وقتى ابوجعفر علیه السلام از مدینه به بغداد براى بار اول مىخواست برود، گفتم: من بر شما مىترسم. با چهرهاى گشاده، فرمود: غیبت من در این سال نیست. وقتى بار دوم به سوى معتصم مىرفت، گفتم: شما مىروید، بعد از شما امامت با کیست؟ حضرت جواد علیه السلام گریست و فرمود: «بعد از من امر امامت مربوط به فرزندم على علیه السلام است.» (3)
د) چگونگى شهادت امام جواد علیه السلام
سابقه خباثت و دشمنى معتصم، خلیفه عباسى، نشان مىدهد که دستور قتل توسط وى صادر شده است؛ این موضوع به قدرى روشن بود که مسعودى مىنویسد: «وقتى امام جواد علیه السلام از مکه به عراق بازگشت، معتصم و جعفر بن مامون دائما در تدبیر و دست به کار چارهاى براى قتل او بودند.» خلیفه که از کینه ام فضل نسبت به امام خبر داشت و مىدانست که ام فضل از او صاحب فرزند نشده است، در انگور سم ریخت و ام فضل با تعریف و تمجید آن را به امام داد و حضرت خورد. امام در اثر مسمومیت در بستر افتاد و سرانجام به شهادت رسید. (4)
--------------------------------------------------------------------------------
در تاریخ انقلاب اسلامی برگی زرین و مقطعی حساس و مناسبتی پرخاطره است، بخصوص آنکه چهارده سال بعداز تبعید حضرت امام (ره) در همین روز (13 آبان 1357) فرزندان امام و صدها دانش آموز و دانشجو در مقابل دانشگاه تهران و خیابان های اطراف با شعار "درود بر خمینی" و "مرگ بر شاه" پایه های حکومت را به لرزه در آوردند و با گلوله های مأموران شاه به خاک و خون غلتیدند.
دانش آموزان همچون سایر گروه های ملت در اطاعت از فرمان حضرت امام (ره) که همه را دعوت به مبارزه بی امان با رژیم امریکایی شاه می نمود، سر از پا نمی شناختند و نجات اسلام را در پیروی کامل از امام (ره) سازش ناپذیر می دانستند. این طبقه جوان و فعال جامعه بحق یکی از ارکان و پایه های مهم انقلاب پیروزمند اسلامی بودند. صبح روز 13 آبان 1357 ه.ش دانش آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند روبه سوی دانشگاه نهادند تا بار دیگر پیوندشان را با رهبر بت شکن خویش به جهان اعلام نمایند. این جوانان پرشور خداجو گروه گروه داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروههای دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. مأموران شاه، دانشگاه را به محاصره خود درآورده بودند تا چنانچه فریاد حق طلبانه از گلویی برخاست آن را با گلوله پاسخ دهند. دانش آموزان در کناره نرده ها و زمین چمن اجتماع کرده بودند و فریاد مقدس "الله اکبر" آنان فضا را می شکافت و تا فاصله های دور طنین می انداخت. ساعت یازده صبح مأموران ابتدا چند گلوله گاز اشک آور در میان دانش آموزان و دانشجویان پرتاب کردند. اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می کشیدند، صدای خود را رساتر کردند و با فریاد دشمن شکن "الله اکبر" لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و لاله های انقلاب یکی پس از دیگری در خون غلتیدند جوانان با فریاد الله اکبر و با شعارهای مرگ بر امریکا و مرگ بر شاه به شهادت رسیدند و انقلاب خونین اسلامیشان را تداوم بخشیدند و دشمنان اسلام را بیش از پیش به رسوایی و شکست کشاندند. در این واقعه 56 تن شهید و صدها نفر مجروح شدند.
یکی از شاهدان عینی می گوید: "شنبه 13 آبان سال 1357 ساعت 11 صبح، بیش از هفت هزار دانش آموز و دانشجو و دیگر طبقات مردم در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده و عده ای سرگرم تماشای نمایشگاه عکس بودند و گروهی به سخنرانی گوش می کردند که ناگهان یک کپسول گاز اشک آور در هوا چرخید و روی زمین دانشگاه فرود آمد. عده ای سراسیمه به سوی در ورودی دانشگاه دویدند، ولی در همین موقع صدای تیراندازی بلند شد. سربازان از پشت میله های دانشگاه به سوی مردم شلیک کردند. هنوز فریادهای "نترسید تیراندازی هوایی است" بلند بود که دانشجویی به زمین غلتید، از این لحظه به بعد دانشگاه و خیابان های اطراف آن مبدل به صحنه جنگ و گریز شد. دانشجویان و دانش آموزان قصد داشتند آن روز به سوی منزل مرحوم آیت الله طالقانی راه پیمایی کنند. درست هنگامیکه عزم خروج از دانشگاه کردند با تیراندازی نیروها مواجه شدند و به دنبال آن دانشگاه صحنه برخوردهای خونین شد. مجروحان توسط دانشجویان به بیمارستان منتقل شدند." در همان ساعات اولیه نیروهای ضربت وارد دانشگاه شدند و دانشجویان و دانش آموزان برای مقابله با این حمله آتش افروختند و به دنبال آن مأموران پس از چند متر پیشروی در دانشگاه آنجا را ترک کردند. با شدت گرفتن تظاهرات، مأموران حکومت نظامی خیابان های اطراف دانشگاه و قسمتی از خیابان انقلاب را بستند و دانشجویان و دانش آموزان در خیابانهای اطراف پراکنده شدند. تظاهر کنندگان در چند نقطه خیابانهای جمهوری اسلامی و ولی عصر (عج) و خیابان های منشعب از آن آتش افروختند و با دادن شعار الله اکبر و لا اله الا الله خود را از حملات ددمنشانه مأموران نجات می دادند. ساعت دو بعداز ظهر مجدداً سربازان حکومت نظامی بر روی دانشجویان و دانش آموزان که در داخل دانشگاه بودند، تیراندازی کردند که در همان لحظات اول عده ای از دانشجویان به زمین افتادند و در خون غلتیدند. دانشجویان و دانش آموزان با پلاکاردهایی که در آن شمار کشته شدگان دانشگاه را نوشته بودند با دادن شعار الله اکبر خمینی رهبر به راه پیمایی پرداختند. جنگ و گریز مأموران نظامی با دانشجویان و دانش آموزان تا پاسی از شب ادامه داشت …" امام خمینی (ره) در پیامی که به همین مناسبت از پاریس برای امت قهرمان ایران فرستادند، فرمودند: "عزیزان من صبور باشید که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است. ایران امروز جایگاه آزادگان است… من از این راه دور چشم امید به شما دوخته ام… صدای آزادیخواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان می رسانم". از آن تاریخ به بعد، سیزدهم آبان ماه با عنوان روز دانش آموز، به عنوان حماسه خونین لاله های انقلاب در جریان نهضت اسلامی گرامی داشته میشود. شکوه سیزدهم آبان را پاس می داریم زیرا مردانگی و فتوت ایثار و از خود گذشتگی و دشمن ستیزی با سران کفر را مقدس می دانیم. یاد همه شهیدان این روزهای بزرگ گرامی باد و خاطره سیزده آبان همیشه در جانها جاودان باد. سیزدهم آبان روزی است که جوانه های سبز ایمان رویید و دانش آموزان مسلمان به نشانه اعتراض به حکومت، در دانشگاه تهران اجتماع کردند و تاریخ، شاهد خون به ناحق ریخته آنان شد. دانش آموزان انقلابی برخاستند تا نورگوهر دانش و دانش آموزی را در آیینه حماسه ودلیری بتابانند و غبار خودباختگی را از سیمای مدرسه بروبند. آنان برخاستند تا انقلاب ننشیند و فریاد کردند تا جهان، پیام انقلاب را بشنود. اینک ما مانده ایم با خاطرات آن روزها و می دانیم که امروز اگر به سایه راحت نشسته ایم، مدیون استقامت شهیدانی هستیم که در آشوب ظلمت چیره، به مصاف شب رفتند تا ایمان خفته انسان را به سامان صبح برسانند. یاد همه شهیدان دانش آموز، گرامی و خاطره سیزدهم آبان در جانها جاودانه باد!
دیدگاههای امام (ره) در مورد مقابله با ابرقدرتها و استکبار
1. لزوم مقابله با توطئه قدرت های بزرگ در جهت استحاله فرهنگی
ما آن صدمه ای که از قدرت های بزرگ خوردیم ، باید بگوییم که بالاترین صدمه ، صدمه شخصیت بوده . آنها کوشش کردند که شخصیت ما را از ما بگیرند و به جای شخصیت ایرانی و اسلامی ، یک شخصیت وابسته اروپایی شرقی و غربی به جایش بگذارند . یعنی تربیت فاسدی که در رژیم سابق بود و به تدریج داشت قوت می گرفت . این بود که از همان کودکستان شروع کنند به این برنامه که اطفال ما را از همان جا زمینه تبدلیشان را به یک موجود وابسته فراهم کنند تا برود به مرتبه بالا مثل دبیرستان بعد هم بالتر از او .
صحیفه نور ، ج 14 ، ص 76
2. مقابله با استعمارگران ، گامی در جهت ایجاد وحدت و همدلی
این جدایی که در این طول زمان بین اقشار ملت بود . این یک امری بود که استعمار گران این امر را درست کرده اند یعنی عمال آنها در اینجا و خود آنها با تبلیغات بین اقشار ملت جدایی انداختند . باید ما همه با هم همانطوری که تا اینجا با هم پیروز شده ایم و همه یک مطلب می خواستیم و آن اسلام و جمهوری اسلامی ، از این به بعد هم باید همه با هم تا آخر نقطه ای که جراین احکام اسلام در کشور باشد همه با هم باشیم ، جدایی نداشته باشیم .
صحیفه نور ، ج 6 ، ص 6
3. لزوم مقابله با مستکبران جهانخوار از طریق هوشیاری و وحدت
از جمله چیزهایی که برای قیام مسلمانان و مستضعفان جهان علیه چپاولگران جهانی و مستکبران جهانخوار لازم به تذکر است آن است که نوعا قدرتهای ستمگر از راه ارعاب و تهدید یا به وسیله بوق های تبلیغاتی خودشان و یا به وسیله عمال مزدور بومی خائن شان مقاصد شوم خود را اجرا می کنند ، در صورتی که ملت ها با هشیاری و وحدت در مقابلشان بایستند موفق به اجرای آن نخواهند شد و زنده ترین شاهد در کشورهای منطقه ،ایران و افغانستان است .
صحیفه نور ، ج 18 ، ص 19
4. لزوم مقابله با نقشه های شیطانی قدرت های استعمارگر در جهت منزوی کردن روحانیت
از نقشه های شیطانی قدرت های بزرگ استعمار و استثمارگر که سال های طولانی در دست اجرا است و در کشور ایران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمد رضا با روش های مختلف دنباله گیری شد ، به انزوا کشیدن روحانیت است که در زمان رضاخان با فشار و سرکوبی و خلع لباس و حبس و تبعید و هتک حرمت و اعدام و امثال آن و در زمان محدرضا با نقشه و روش های دیگر که یکی از انها ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیون بود ، که تبلیغات وسیعی در این زمینه شد و مع الاسف به واسطه بی خبری هر دو قشر از توطئه شیطانی ابرقدرت ها نتیجه چشم گیری گرفته شد . از یک طرف از دبستانها تا دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و روسای دانشگاهها از غرب زدگان یا شرق زدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مومن در اقلیت قرار گیرند که قشر موثر را که در آینده حکومت را بدست می گیرند ، از کودکی تانوجوانی و تا جوانی طوری تربیت کننند که از ادیان مطلقا و اسلام به خصوص و از وابستگان به ادیان و زمین خواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعد از ان معرفی می نمودند و از طرف دیگر با تبلیغات سوء ، روحانوین و مبلغان و متدینان را از دانشگاه ترسانده و همه را به بی دینی و بی بندو باری و مخالفت با مظاهر اسلام و ادیان متهم می نمودند .
صحیفه نور ، ج 21 ، ص 182
در سیستم پارسی بلاگ تنها کافیست آدرس اینترنتی فایل صوتی مورد نظر خود را در بخش مشخصات کاربری و در قسمت آدرس موسیقی وبلاگ اضافه نمائید. سپس پارسی بلاگ به صورت اتوماتیک موسیقی مورد نظر را به وبلاگ شما اضافه خواهد نمود.
|
برنامه شبهای ماه مبارک رمضان 87کانون رهپویان وصال
با سخنرانی : حجت الاسلام انجوی نژاد
و مداحی : حاج اسحاق رهنما
سه شنبه 12/6 الی جمعه 15/6 :
بلوار رحمت، روبروی خیابان بنیهاشمی ، حسینیه آقاباباخان
یکشنبه 17/6 الی سه شنبه 19/6 :
شهرک سعدی، مسجد جامع سعدی
چهارشنبه 20/6 الی جمعه 22/6 :
شهرک گلستان، فلکه دوم، مسجد خاتمالانبیاء (ص)
سلام بر همگی
دیشب تصمیم گرفتیم با خانواده محترم در مراسم شبهای ماه رمضان کانون شرکت کنیم
در تبلیغات دیدم که نوشته مسجد شهرک گلستان
اما به گلستان بودن آن خیلی توجه نکرده بودم
می دانستم که شهرک صدرا یک مسجد زیبا دارد و حتما همان جاست
جایتان سبز به نیت نماز خواندن و صرف افتاری راهی آنجا شدیم
متاسفانه به نماز دوم رسیدیم
ظرفیت مسجد تکمیل و ما ناچارا در حیاط بیتوته کردیم
موقع توزیع غذا هم به ما گفتن به همه نمازگزارا می دیم اگه زیاد اومد چشم
تازه نگذاشتن ما داخل هم بریم نماز بخونیم همه با هجوم داشتن می آمدن بیرون
خبری هم از برو بچ کانون نبود
به هر کی می گفتیم می گفتن نه اینجا مراسم ساعت نه نیست اصلا کانون رهپویان دیگه کیا هستن؟؟؟
خلاصه جایتان سبز پس از اقامه نماز و صرف ساندویچ
به بچه های کانون زنگ زدم کسی گوشی ور نمی داشت به صوت الحسین ...نه خدایا عجب بد شانسی
با راهنمایی یه نفر که گفتن شاید حسینیه سید الشهدا شهرک صدرا باشه رفتیم اونجا
اونجا هم خبری نبود
خانمی گفت شاید مسجد شهرک گلستان باشه مسجد خاتم انبیا فلکه دوم
گفتم مرحبا حتما همینه
راهی شدیم شهرک گلستان
فلکه اول را رد کردیم
تابلو زده بود مسجد داخل کوچه گفتم دیگه خودشه .....ولی بخشکه این شانس که اینجا هم خبری نبود
دیگه صدای مادر و خواهر در آمده بود
آمدیم فلکه دوم تا دور بزنیم بیام خونه
دیدیم تابلو زده مسجد خاتم انبیا گفتم لابد تابلوی همون مسجده قبلی هست و لی رسیدیم به تابلوی قبلی که نوشته بود مسجد امام حسن (ع)
دیگه کلافه شده بودم
گفتم مگه این شهرک چند تا مسجد داره؟؟؟
اومدیم خونه و رفتم سر تبلیغات که نوشته بود
شهرک گلستان فلکه دوم مسجد خاتم انبیا
واقعا از بی توجه ای خودم ناراحت شدم درس عبرت برا بقیه که اگه بار اوله می خوان برن اون مسجد آدرس را همراه خودشان ببرن
به تاریخ و زمان هم توجه کنن.
ممنون....
http://www.rahpouyan.com/forum/topic.asp?TOPIC_ID=4777