اسرار نام "زینب" علیهاالسلام
زینب یا مأخوذ از «زَنِبَ» است از باب «فَرِحَ» یعنی فربه شد. و یا این که به اصل خود باشد به معنی درخت خوش بوی نیکو منظر،(1) و یا این که "زین أب" بوده است، یعنی زینت پدر. که به اعتبار همین معنی، بعضی حضرت زینب علیهاالسلام را «زین ابیها» در مقابل «امّ ابیها» نام نهادهاند(2) و این تعبیر خالی از وجه نیست. و حذف «الف» در ظاهر به واسطه تخفیف یا کثرت استعمال بوده، چنان چه حکمت واقعی آن همانا اتصال معنوی و اتحاد حقیقی ما بین پدر و دختر بوده است.
برای دو معنی اوّل که به معنی "فربهی" و "درخت نیکو منظر" باشد نیز مناسبات عرفانی به نظر رسیده، چنانچه معنی "فربهی" اشاره به اجتماع کمالات در حضرت است. چرا که فربهی از امور اضافیه است و نسبت به اجناس و اصناف و اشخاص فرق میکند. پس فربهی حیوان به کثرت گوشت و پیه او است، و فربهی در اشجار کنایه از کثرت شاخ و برگ و میوه است، و فربهی در انسان اشاره است به وفور صفات حسنه و اوصاف پسندیده در او؛ زیرا که کمال حیوان به کثرت گوشت و پیه، و کمال درخت به زیادتی شاخ و برگ و میوه، و کمال انسان به اخلاق او است، و چون عقیله بنیهاشم دارای مجموعه صفات کمالیّه بوده، به این اسم شریف نامیده شد.
نام حضرت زینب علیهاالسلام بنابر پنج حرف که زین أب باشد بدین معناست:
«الف» اشاره به احمد؛ «نون» کنایه از حسن علیهالسلام؛ «یا» اشاره به حسین علیهالسلام؛ چون این مخدّره از کمالات هر یک از پنج تن آل عبا نصیبی برده، لذا خلّاق عالم، خواست مقامات و کمالات این مجلّله بر موجودات ظاهر و هویدا گردد که مردم به مقاماتش خبیر و به شئوناتش بصیر باشند؛ لذا خود اسمی برای او اختیار کرد که مظهر مقامات او باشد تا مردم او را بشناسند و به توسّلش تقرّب جویند و این منقبت را نمیتوان کم شمرد؛ زیرا که این از خصایص خواصّ درگاه احدیّت است و هر کسی به این مقام محمود نرسد. و از جمله کسانی که به این خصوصیّت، مخصوص شده زینب کبری بوده است.
و اما مناسبت درخت نیکو منظر به آن مکرّمه نیز واضح است، چنانچه در کنایات و استعارات عرب آمده است که هر شخص بزرگ بلکه هر چیز نفیس را به شجر تعبیر نمایند و تنظیر آورند، چنانچه فرمود:
«انا و علیّ من شجرة واحدة.»(3)
و در آیه شریفه هم میفرماید:
«مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة.»(4)
و چون آن حضرت، شخص بزرگ و فواید حاصله از او بسیار، که از آن جمله ابقای دین مبین و نگهداری ذراری و فرزندان سیّدالمرسلین و شفاعت گناهکاران است؛ لذا موسوم به «زینب» شد که به معنی درخت خوشبویِ نیکومنظر باشد.
و بعضی گفتهاند که زینب به معنی بلاکش باشد! چون معلوم بود که چه بلاها بیند و بسی مشقّتها متحمل شود لذا موسوم به زینب شد.
ولکن اجمال معانی ذکر شده همان زینت پدر بودن است چرا که دختری که دارای این همه کمالات باشد نه تنها زینت پدر بلکه زینت عالم است و روا است که به وجود همچون فرزندی، مباهات نماید و دیده عالم به چنین نفوس قدسیّه و انوار الهی روشن و منوّر است.
زینب چهار یا پنج حرف است:
«زا» اشاره است به مادرش زهرا، که بهره وافی از کمالات او به ارث برده است. «یا» کنایه از پدر بزرگوارش علی علیهالسلام است .
«نون» کنایه است از دو برادرش حسنین، چون قدر جامع بین آن دو بزرگوار نهایت مقامات است که مقام وصول باشد.
«با» کنایه است از جد بزرگوارش «النبیّ الامّی العربی».
اجمال معانی ذکر شده همان زینت پدر بودن است چرا که دختری که دارای این همه کمالات باشد نه تنها زینت پدر بلکه زینت عالم است و روا است که به وجود همچون فرزندی، مباهات نماید و دیده عالم به چنین نفوس قدسیّه و انوار الهی روشن و منوّر است.
و بنابر پنج حرف که زین أب باشد؛
«الف» اشاره به احمد؛ «نون» کنایه از حسن علیهالسلام؛ «یا» اشاره به حسین علیهالسلام؛ چون این مخدّره از کمالات هر یک از پنج تن آل عبا نصیبی برده، لذا خلّاق عالم، خواست مقامات و کمالات این مجلّله بر موجودات ظاهر و هویدا گردد که مردم به مقاماتش خبیر و به شئوناتش بصیر باشند؛ لذا خود اسمی برای او اختیار کرد که مظهر مقامات او باشد تا مردم او را بشناسند و به توسّلش تقرّب جویند و این منقبت را نمیتوان کم شمرد؛ زیرا که این از خصایص خواصّ درگاه احدیّت است و هر کسی به این مقام محمود نرسد. و از جمله کسانی که به این خصوصیّت، مخصوص شده زینب کبری، بوده و در این خصوص روایتی وارد شده است که میفرماید:
«در زمانی که حضرت زینب علیهاالسلام به دنیا آمدند؛ پیامبر اکرم در سفر بودند. پس از تولد حضرت صدّیقه طاهره به امیرالمومنین علیهماالسلام پیغام فرستاد که چون پدرم در سفر است برای دخترت نام بگذار. آن حضرت فرمود: من بر پدرت سبقت نمیگیرم، صبر فرمای که به این زودی مراجعت خواهد نمود و هر نامی که صلاح داند مینهد. چون سه روز بگذشت رسول خدا مراجعت فرمود و به جهت آن که هر گاه از سفر مراجعت میکردند اول به خانه حضرت زهرا میرفتند؛ به سرای عصمت کبری در آمد.
کمال حیوان به کثرت گوشت و پیه، و کمال درخت به زیادتی شاخ و برگ و میوه، و کمال انسان به اخلاق او است.
حضرت علی علیهالسلام خدمت آن حضرت عرض کرد یا رسول الله! حق تعالی جلّ و علا دختری به دخترت عطا فرموده است برایش نامی تعیین کنید.
فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من هستند لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی میباشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسولالله! خداوند سلام میرساند و میفرماید: نام این مولود را زینب بگذار، چرا که این نام را در لوح محفوظ نوشتهایم.
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید و بوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود: وصیّت میکنم حاضرین و غایبین امّت را که این دختر را به حرمت پاس بدارند. همانا وی به خدیجه کبری شبیه است.»(5)
پینوشتها:
1- لسان العرب، ج 6، ص 88.
2- المناقب، ج 3، ص 357.
3- کنوز الحقایق، ص 155/ کنزالعمال، ج 6، ص 154/ و مضمون آن در ذخائر العقبی، ص 16/ مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 160/ و ج 2، ص 241/ الدر المنثور در ذیل آیه شریفه (و فی الارض قطع متجاورات و جنات من اعناب) الخ.
4- در سوره ابراهیم آیه 24: (الم تر کیف ضربالله مثلاً کلمة طیّبة کشجرة طیبة).
5 - ناسخ التواریخ (حضرت زینب علیهاالسلام) ص 44.
منبع:
کتاب خصائص زینبیه، مرحوم سید نورالدین جزائری، با دخل و تصرف
دستگاه های امدادی، آماده خدمت رسانی به مستقبلین
دستگاههای امدادی فارس،درآستانه سفر مقاممعظمرهبری به ایناستان،آمادگی کامل خود رابرای ارایه خدمات در خلال استقبال مردمی از معظم لهاعلام کردند.
به گزارش ایرنا و به نقل از مقامات رسمی فارس، حضرت آیت الله خامنهای ، 11اردیبهشت ماه وارد استان فارس و شیراز میشوند و در ورزشگاه حافظیه این شهر دیدار مردمی خواهند داشت.
مدیر روابط عمومی سازمان آتش نشانی شیراز اعلام کرد: تمام نیروهای این سازمان برای ارایه خدمات مورد نیاز احتمالی در خلال استقبال مردمی از رهبر معظم انقلاب، در آماده باش کامل هستند.
مهدی مرادی در گفت وگو با خبرنگار ایرنا گفت: تمام پرسنل مشغول به کار آتش نشانی شیراز فراخوانده شدهاند و در آماده باش هستند.
به گفته وی، 10دستگاه خودرو آتش نشانی نیز در مسیرهای منتهی به استقبال مردمی از رهبر انقلاب با هماهنگی متولیان امر، استقرار خواهد یافت.
مرکزاورژانس فارس نیز اعلام داشت که آمبولانسهای این مرکز در نقاط تعیین شده درطول مسیر استقبال، آماده ارایه خدمات درمانی به مشتاقان زیارت رهبر انقلاب است.
مدیرعامل جمعیت هلال احمر فارس اعلام کرد: این جمعیت در کمیته امداد و درمان، اسکان، پشتیبانی و فنی و تبلیغات و اطلاع رسانی سفر عضویت دارد.
دکتر محمدباقر صفرزادگان افزود: با همکاری دانشگاه علوم پزشکی شیراز ، نسبت به برپایی 15پست امدادی سیار هلالاحمر در مسیر استقبال مردمی و چهار پست ثابت در محل سخنرانی رهبر انقلاب در روز اول سفر ایشان در ورزشگاه حافظیه شیراز اقدام شده است.
به گفته وی، کار ماموریتهای امدادی به حوادث احتمالی از قبیل یاری به افراد آسیب دیده در جریان استقبال، انتقال از زیر دست و پا و بازماندگان در میان ازدحام نیز توسط هلال احمر فارس انجام مییابد.
وی بااشاره بهحضور 450امدادگر هلال احمر شیراز از بین بانوان و آقایان امدادگر، گفت: استقرار شش دستگاه آمبولانس، پنج دستگاه اتوبوس آمبولانس و احداث ستاد گمشدگان از جمله دیگر اقدامهای هلال احمر فارس است.
به گفته صفرزادگان، این اقدامات یادشده در خلال سفر، در شهرستانهای کازرون، ممسنی و لارستان که محل سفر رهبر معظم انقلاب اعلام شده، نیز انجام میشود.
ویگفت:جمعیت هلالاحمر فارس در صورت نیاز به منظور اختصاصپتو به میهمانان شهرستانی که برای استقبال از رهبری به شیراز میآیند، اقدامهایی دارد و در کار تامین موکت و زیرانداز موردنیاز برای مفروش کردن جایگاه مستمعین سخنرانیها و مراسمهای سفر نیز مشارکت دارد.
به گفته وی، شاخه جوانان هلال احمر گراش در لارستان، یازدهم اردیبهشت ماه نمازسلامتی وجود مقدس امام عصر(عج) و نایب برحق ایشان را در پایگاه فاطمیه این شهرستان برپا خواهد کرد.
مدیر عامل سازمان اتوبوسرانی شیراز اعلام کرد: این سازمان با بسیج تمام توان و امکانات خود، آمادهاست تا مشتاقان دیدار مقاممعظمرهبری در مسیرهای استقبال از معظم له را انتقال دهد.
مسعودحسن شاهی،در گفت و گو با خبرنگار ایرنااظهارداشت: تمام امکاناتمان برای انتقال مسافران به مسیرهای استقبال از رهبر معظم انقلاب بسیج شدهاست امابهطورویژه بیش از 250دستگاه اتوبوس باعنوان وصال یار،فردا( چهارشنبه) از محلهای مختلف، مشتاقان زیارت حضرت آقا را از اقصی نقاط شهر شیراز به مسیرهای استقبال از معظم له هدایت میکنند.
به گفتهوی، اتوبوسرانی شیراز علاقهمندان به زیارت رهبر معظم انقلاب را از مسیرهای پایانه قصردشت بهمیدان امام حسین(ع)، پایانه نمازی بهبازارانقلاب، دروازه کازرون به چهارراه مشیر، پایانه لشکری به چهارراه پیروزی، پایانه عدالت به میدان امام حسین(ع)، صنایع به چهارراه ارم و از ولی عصر (عج) به پل امام علی (ع) منتقل میکنند.
وی بابیاناینکه ازشهروندان درخواست میود برای مسیرهای برگشتبا استفاده از اتوبوسهای درون شهری، دقت لازم را در انتخاب مسیرها داشته باشند، گفت:
بهدلیل محدودیتهای ترافیکی، مسیرهای برگشت در چند نقطه منتهی به مسیرهای استقبال تعبیه شده است.
حسن شاهی در ادامه این مسیرها را بلوار گلستان به سمت کلبه، خیابان سفر به کاراندیش، پل حر، پل هجرت، خیابان ساحلی به سمت علی بن حمزه و خیابان ساحلی شرقی، ضلع جنوبی عنوان کرد و گفت: اتوبوسهای درون شهری در این نقاط استقرار دارند و مسافران را از مسیرهای استقبال برمیگردانند.
مدیر عامل اتوبوسرانی شیراز گفت: به میمنت حضور مبارک رهبر معظم انقلاب در شیراز، روز چهارشنبه (فردا)، تمام ناوگان اتوبوسرانی شیراز شامل750 دستگاه اتوبوس فعال از ساعت شش بامداد روز یازدهم اردیبهشت ماه تا ساعت 13همین روز، مسافران را رایگان منتقل میکند.
عبدالعظیم(ع)فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد .پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قیس.
ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم (ع) در4 ربیع الثانی سال 173 هجری قمری در شهر مقدس مدینه واقع شده است و مدت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم (ع) ، امام رضا (ع) ، امام محمدتقی (ع) و امام علی النقی (ع) مقارن بوده ، محضر مبارک امام رضا ، امام محمد تقی و امام هادی را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است. آستان حضرت عبدالعظیم (ع)، در طرف راست در ورودی،تابلوی کوچکی مزین به کلام فاخر امام علی النقی الهادی خطاب به سیدالکریم بدین مضمون جلب توجه می نماید. «انت ولینا خیرا: توبه درستی از بهترین دوستان ما هستی». حضرت عبدالعظیم (ع) گذشته از قرابتی که با حضرت جواد و حضرت هادی (ع) داشت، همواره اوقاتش را صرف خدمت آنان و استفاده از علم و معرفت آن دو بزرگوار می کرد و در مسافرتهایی که به بغداد و سامره می فرمود، ملتزم خدمت و محرم اسرار آنان بود.
حدود سال 250 هجری مقارن خلافت «المعتزبالله» پسر متوکل عباسی، سیدالکریم، محدث العظیم، ابوالقاسم عبدالعظیم الحسنی (ع) حسب امر مبارک امام علی النقی الهادی (ع) خانوادة خود را در مدینة طیبه گذارده و برای تبلیغ احکام قرآن مبین و ترویج آیین حضرت خاتم المرسلین مامور ری گردید. حضرت عبدالعظیم (ع) به صورت یک مسافر ناشناس ، وارد ری شد و در محلت ساربانان در کوی سکه الموالی به منزل یکی از شیعیان رفت، مدتی به همین صورت گذشت . در ابتدا تعداد کمی از شیعیان او را می شناختند و ازحضورش در ری خبر داشتند اما پس از مدتی، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم (ع) را شناختند و خانه اش محلِ رفت و آمد شیعیان شد، نزد او می آمدند و از علوم و روایاتش بهره می گرفتند و عطر خاندان عصمت (ع) را از او می بوئیدند و او را یادگاری از امامان خویش می دانستند و پروانه وار گردِ شمعِ وجودش طواف می کردند .
و اعدو الهم ما استطعتم من قوه
سپاه پاسداران که رکنی بزرگ در پیروزی انقلاب اسلامی است، با اقتدا به مولای خود سید مظلومان علیه السلام، نجات بخش ملت ایران و اسلام عزیز از شبهای تاریک و ظلمانی ستمشاهی بوده و در پاسداری از انقلاب و هدفهای آن عاملی مؤثر و رکنی رکین بوده و هست. حضرت امام خمینی (ره)
"سپاه پاسداران در سایه روحیه انقلابی و معنویتی که از سرچشمه جوشان دل منور و روح مصفای آن امام عارفان و قدوه صالحان پیوسته می جوشید و بیش از همه، جوانان رزمنده و خالص سپاه و بسیج را سیراب می کرد، توانست نقش تعیین کننده ای را در دفع حمله ایادی استکبار به جمهوری اسلامی ایفا کند و در کنار ارتش و با به کارگیری بسیج مردمی، درس تلخی به دشمنان اسلام بدهد و حفظ استمرار نظام جمهوری اسلامی را تضمین کند." "… سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مولود مبارک انقلاب اسلامی است، در همه جهان پس از صدر اسلام پدیده بی سابقه ای است. این پدیده در حقیقت، مظهر عینی و مجسمی است برای شعارهای انقلاب اسلامی، شعار ایستادگی در مقابل همه قدرتهای بزرگ با سلاح اتکال به خدا، شعار ایستادگی در مقابل همه قدرتهای بزرگ با سلاح اتکال به خدا، شعار غلبه خون بر شمشیر و شعار حرکت برای نجات مستضعفان و از همین رو است که سلطه های بزرگ در سراسر جهان با چشم انزجار و نفرت، بدین پدیده الهی می نگرند چنانکه به انقلاب اسلامی."
معظم رهبری و فرماندهی کل قوا
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای "مد ظله العالی"
تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی:
در نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 بنا به فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) به جوانان غیور و انقلابی ایران اسلامی، عده ای از دلسوختگان راستین و پیروان صدیق ولایت فقیه گردهم جمع شدند و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را پی ریزی کردند.
شاید در آن روزهای نخست که هدف سپاه را پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن مطرح می کردند، تصور نمی رفت که چه مسئولیت سنگین و رسالت خطیری به عهده این تشکیلات تازه تأسیس خواهد بود؛ اما از آنجا که محرک حضور در این نهاد خدمت بی شائبه به انقلاب اسلامی و اطاعت محض و عاشقانه از مقام والای ولایت فقیه بود جملگی به عنوان بازوی توانمند ولایت فقیه، خویشتن را برای هر نوع مأموریت محوله آماده کرده بودند.
حضرت امام خمینی (ره) در دوم اردیبهشت سال 1358 طی فرمانی به شورای انقلاب اسلامی رسماً تأسیس این نهاد مقدس را اعلام کردند و شورای انقلاب با تأسیس شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گام اساسی را در جهت سازماندهی این نهاد برداشت. سپاه نهادی نظامی در جهت اهداف و آرمانهای والای انقلاب اسلامی است و نامگذاری سالروز ولادت سالار شهیدان به نام روز پاسدار از این جهت است که سپاه آرمانی بزرگ و مقدس دارد که حفاظت و نگهبانی از نظام و حکومتی است که براساس اسلام ناب محمدی (ص) برپا شده است و داعیه تحقق نسبی آن را در جهان امروزی دارد و دامنه این آرمان تا زمان حکومت عدل جهانی امام مهدی (عج) نیز گسترده است و بدین لحاظ سپاه در افقی فرازمند، دارای آرمانهای مکتبی، انسانی و جهانشمول که باید همیشه حرکت خود را بدان سوی جهت دهد
اَلـسَّلامُ عَـلى آدَمَ صَـفْوَةِ الله ِ؛ سـلام بـر حـضـرت آدم بـرگزیده خـدا
اَلسَّلامُ عَلى نوُح نَبِىِّ الله ِ ؛ سلام بر حضرت نوح پیامبر خدا
اَلسَّلامُ عَلى ا ِبْراهیمَ خَلیل ِ الله ِ؛ سلام بر حضرت ابراهیم دوست خدا
اَلسَّلامُ عَلى موُسى کَلیم ِالله ِ ؛ سلام بر حضرت موسى هم صحبت خدا
اَلسَّلامُ عَلى عیسى روُح ِ الله ِ؛ سلام بر حضرت عیسى روح الله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَیْرَ خَلْقَ الله ِ ؛ سلام بر تو اى رسول خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفِىَّ الله ِ؛ سلام بر تو اى برگزیده خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمّدَ بْن عَبْد ِالله ِ، خاتَمَ النَّبِیّینَ ؛ سلام بر تو اى محمّد بن عبداللّه خاتم پیامبران
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ عَلىَّ بْنَ اَبى طالِب، وَصِىَّ رَسوُل ِ اللّه ؛ سلام بر تو امیر مؤمنان علىّ بن ابى طالب وصىّ رسول خدا .
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا فاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمینَ ؛ سلام بر تو اى فاطمه، اى بزرگ بانوى بانوان اسلام
اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا سِبْطَىْ نَبِىِّ الرَّحْمَة ؛ سلام بر شما اى دو سبط پیامبر رحمت،
وَ سَیِّدَىْ شَباب ِ أَهْل ِ الْجَنَّة ِ ؛ و اى دو سرور جوانان اهل بهشت
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْن ؛ سلام بر تو اى على بن حسین
سَیِّدَ الْعابِدینَ وَ قُرَّةَ عَیْن ِ النّاظِرینَ ؛ اى سرور عبادت پیشگان اى فروغ دیده بینندگان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ، باقِرَ الْعِلْم ِ بَعْدَ النَّبِىِّ ؛ سلام بر تو اى محمّد بن على، اى شکافنده علم بعد از پیامبر
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد الصّادِقَ الْبارَّ الْامینَ ؛ سلام بر تو اى جعفر بن محمّد، اى راستگوى نیکوکار امین
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا موُسَى بْنَ جَعْفَر الطّاهِرَ الطُّهْرَ؛ سلام بر تو اى موسى بن جعفر، اى پاک و پاکیزه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِىِّ بْنَ موُ سَى الرِّضَا الْمُرْتَضى؛ سلام بر تو اى على بن موسى اى پسندیده
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِى التَّقِىَّ؛ سلام بر تو اى محمّد بن على اى خویشتندار
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِىِّ بْنَ مُحَمَّد النَّقِىَّ النّاصِحَ الْأَمینَ؛ سلام بر تو اى على بن محمّد اى پاک سرشت و خیرخواه و امین،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ؛ سلام بر تو اى حسن بن على
اَلسَّلامُ عَلَى الْوَصِىِّ مِنْ بَعْدِه ِ ؛ سلام بر وصى بعد از او
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى نُورِکَ وَ سِراجِکَ، وَ وَلِىِّ وَلِیِّکَ؛ بار خدایا صلوات بفرست بر نور و چراغ روشنگرت، بر ولىّ
وَ وَصِیِّکَ، وَ حُجَّتِکَ ولیّت، عَلى خَلْقِکَ ؛ بر وصىّ وصیّت، بر حجّت خود بر بندگانت .
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا بِنْتَ رَسوُل الله ؛ سلام بر تو اى دختر رسول خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَ خَدیجَةَ ؛ سلام بر تو اى دختر فاطمه و خدیجه
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیر ِالْمُؤْمِنینَ ؛ سلام بر تو اى دختر امیر مؤمنان
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا بِنْتَ الْحَسَن ِ وَ الْحُسَیْنِ ؛ سلام بر تو اى دختر امام حسن و امام حسین
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا بِنْتَ وَلِىِّ الله ِ ؛ سلام بر تو اى دختر ولىّ خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ الله ؛ سلام بر تو اى خواهر ولىّ خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللهِ ؛ سلام بر تو اى عمه ولىّ خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ موُسَى بْنِ جَعْفَر ؛ سلام بر تو اى دختر موسى بن جعفر
وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ؛ رحمت و برکات خدا بر تو باد.
اَلسَّلامُ عَلَیْک، عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِى الْجَنَّة؛ سلام بر تو، خداوند آشنایى برقرار کند میان ما و شما
وَ حَشَرَنا فى زُمْرَتِکُمْ، وَ أَوَرَدْنا؛ و ما را در زمره شما محشور کند، و ما را
حَوْضَ نَبِیِّکُمْ، وَ سَقانا بِکَأْس جَدِّکُمْ مِنْ یَد ِ؛ بر حوض پیامبر شما وارد کند، و ما را با کاسه جدّ شما از دست
عَلِى ِّ بْن ِ اَبى طالِب، صَلَواتُ الله عَلَیْکُمْ، علىّ بن ابى طالب سیراب کند ـ صلوات خدا بر شما باد ـ
أَسْئَلُ الله أَنْ یُر ِیَنا فیکُمُ السُّروُرَ وَ الْفَرَجَ، از خداوند مىخواهم که سرور و فرج شما را به ما بنمایاند،
وَ أَنْ یَجْمَعَنا وَ إِیّاکُمْ فى زُمْرَة ِ جَدِّکُمْ مُحَمَّد، ما و شما را در زمره جدّ بزرگوارتان حضرت محمّد ـ که
صَلَّى اللهُ عَلَیْه ِ وَ آلِه ِ، وَ أَنْ لا یَسْلُبَنا ؛ درود خدا بر او و آلش باد ـ گرد آورد، و معرفت شما را
مَعْرفَتَکُمْ، إِنَّهُ وَلِىِّ قَدیرٌ؛ از ما نگیرد، که او صاحب اختیار و مقتدر است .
أَتَقَرَّبُ إِلَى الله بِحُبِّکُمْ وَ الْبَرإَة ِ مِنْ أَعْدائِکُمْ؛ به سوى خداوند تقرّب مىجویم با محبّت شما و بیزازى از دشمنان شما
وَ التَّسْلیم ِ إِلَى الله ِ، راضِیاً بِه ِ غَیْرَ ؛ و با تسلیم شدن به فرمان خدا، از روى رضایت، نه
مُنْکِر وَ لا مُسْتَکْبِر وَ عَلى یَقین ِ ما أَتى بِه ِ؛ انکار و نه استکبار، و با یقین به آنچه
مَحَمَّدٌ وَ بِهَ راض، نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهِکَ ؛ حضرت محمّد (ص) آورده و به آن راضى هستم، با این عقیده عنایت تو را مىطلبم
یا سَیِّدى، اَللّهُمَّ وَ رِضاکَ وَ الدّارَ الْآخِرَةِ؛ اى سرور من، خدایا رضایت ترا و سراى آخرت را خواستارم .
یا فاطِمَةُ اِشْفَعى لى فِى الْجَنَّةِ ؛ اى فاطمه(معصومه) در مورد بهشت از من شفاعت کن ،
فَاِنَّ لَکَ عِنْدَاللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ؛ که ترا نزد خدا مقام رفیعى است.
اَللّْهُمّ اِنى اَسْئَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لى بِالسَّعادَةِ ؛ خداوندا من از تو مىخواهم که عاقبت امر مرا به سعادت ختم کنى ،
فَلا تَسْلُبْ مِنّىِ ما أَنَا فیهِ، وَلاحُولَ وَ لا قُوَةَ؛ پس عقایدى که دارم از من نگیر، که هیچ نیرو و قدرتى
إِلا بالّله الْعَلِىِّ الْعَظیم ِ ؛ جز خداوند بزرگ و والا نیست .
اَللّهُمَ اسْتَجِبْ لَنا، وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ ؛ خداوندا دعایم را مستجاب کن، و آن را به کرم و عزت
وَ بِرَحْمَتِکَ وَ عافِیَتَکَ، وَ صَلَّى الّلهُ عَلى مُحَمَّد؛ و رحمت و عافیت خود از من قبول فرما، بر محمّد و همه
وَ آلِه ِ أَجْمَعینَ، وَ سَلَّمَ تَسْلیما؛ اهل بیت او صلوات فراوان و درود بى پایان بفرست
یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ . اى بخشندهترین بخشندگان
عاقبت به خیری
سخنانی کوتاه از آیة الله مکارم شیرازی که در روز وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و در شرح فرازی از زیارتنامه آن حضرت، بیان فرمودهاند.
در آخر زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها عرض مىکنیم:
«و اسئلک أن تختم لى بالسعادة فلا تسلب منّى ما انا فیه» ؛
خدایا به ما حسن عاقبت عطا فرما و ایمان، سلامت و تقواى مرا نگیر.
گاه پیش مىآید که شخصى یک عمر در مسیر حق بوده ولى مسئلهاى پیش مىآید که پایانش با کفر و گناه و فسق تمام مىشود و گاه مىشود که یک عمر در گناه بوده ولى زمینهاى داشته که در آخر عمر عوض مىشود. مانند «حر بن یزید ریاحى» که در یک ساعت عوض شد به طورى که در مقابل قبرش «بابى انتم و امّى» گفته مىشود، حتّى معصوم علیه السلام هم در مقابل قبور شهداء این را مىگوید.
حسن عاقبت عواملى دارد:
امام صادق علیه السلام مىفرماید: اگر اراده کردهاى که عاقبت به خیر شوى از نعمتهاى خدا در معصیت او استفاده نکن و اگر گناه کردى و خدا تو را عذاب نکرد مغرور به حلم خدا نباش و گرامى بدار هر کس را که از ما اهل بیت سخن مىگوید و موّدت ما را پذیرفته است.(1)
ایشان مىفرمایند: این سه کار را انجام ده، تا عاقبت بخیر شوى،
اول این که نعمتهاى خدا را در مسیر معصیت به کار نبر این عبارت در واقع اشاره به نکتهاى دارد و مىفرماید که اى معصیت کنندگان به هوش باشید چرا که از نعمتهاى خدا در راه معصیت او استفاده مىکنید. عمر، ثروت، اعضا و جوارح و ... همه نعمتهاى الهى هستند که از آنها در مسیر معصیت بهره مىگیرى و این کار زشتى است.
دومین کار این است که وقتى گناهى مىکنى و خداوند به جهت حلمش به تو مجال توبه مىدهد مبادا این مجال باعث غرور تو شود و فکر کنى که کار بدى نکردهاى.
سوم این که کسانى که علاقه به اهل بیت علیهم السلام دارند و شیعه آنان هستند و همواره از آنان سخن مىگویند، اکرام و احترام کن. این مراقبتها سبب عاقبت به خیرى مىشود.
انسان نمىداند چه وقت از دنیا مىرود و چه خوب است انسان در حال کار خوبى یا در حال عبادت از دنیا برود و چه قدر بد است که در حال عصیان از دنیا برود. همه بزرگان از عاقبت کار مىترسیدند و از خدا تقاضاى حسن عاقبت مىکردند چرا که مهم صفحه آخر پرونده است. همیشه باید خودمان را به خدا بسپاریم و اگر گناهى سر زد توبه کنیم.
پینوشت:
1. میزان الحکمة، ح 4621.
منبع:
پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیة الله مکارم شیرازی، 31/4/82
امام حسن عسگری (ع) فرمود: همانا شما انسان ها در یک مدّت و مهلت کوتاهى به سر مى برید که مدّت زمان آن حساب شده و معیّن مى باشد و مرگ، ناگهان و بدون اطلاع قبلى وارد مى شود و شخص را مى رباید، پس متوجّه باشید که هرکس هر مقدار در عبادت و بندگى و انجام کارهاى نیک تلاش کند ـ فرداى قیامت ـ غبطه مى خورد که چرا بیشتر انجام نداده است و کسى که کار خلاف و گناه انجام دهد
پشیمان و سرافکنده خواهد بود.
آری :
دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت و فردا امتحان دیگری است که پیش میآید و همه ما نیز روز محاسبه بزرگتری را در پیش رو داریم. آنهایی که در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگارن را از آتش حادثه دور کرده اند.
مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته اند و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند کشید. که من مجددا به همه مردم و مسئولین عرض میکنم که که حساب این گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و نگذارند این مدعیان بی هنز امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه ها برگردند.
من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش میکنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.
امام خمینی
29/4/1367
خمینی خمینی تا آخرین قطره خون ایستاده ایم.
امام حسن عسگری(ع) و نفوذ فرهنگ شیعه در فلسفه و کلام
امروز شنبه 8 ربیع الثانی 1427 هجری قمری، سالروز ولادت امام حسن عسگری(ع) است، در زمان امام یازدهم تعلیمات عالیه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات کلامی جنبش علمی خاصی یافت و فرهنگ شیعی در رشته های دیگر مانند فلسفه و کلام نیز رسوخ کرد .
حضرت امام حسن عسگری (ع)
امام حسن عسگری (ع ) در سال 232هجری در مدینه چشم به جهان گشود . مادر والا گهرش سوسن یا سلیل زنی لایق و صاحب فضیلت و در پرورش فرزند نهایت مراقبت را داشت تا حجت حق را آن چنان که شایسته است پرورش دهد . این زن پرهیزکار در سفری که امام عسگری (ع ) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنیا رحلت کرد .
سیرت امام حسن عسگری (ع)
امام حسن عسگری (ع ) بیانی شیرین و جذاب و شخصیتی الهی، باشکوه و وقار و مفسری بی نظیر برای قرآن مجید بود . راه مستقیم عترت و شیوه صحیح تفسیر قرآن را به مردم و به ویژه برای اصحاب بزرگوارش در ایام عمر کوتاه خود روشن کرد .
دوران امامت
دوران عمر 29ساله امام حسن عسگری (ع ) به سه دوره تقسیم می شود . دوره اول 13سال است که زندگی آن حضرت در مدینه گذشت . دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت . دوره سوم نیز نزدیک به 6 سال امامت آن حضرت است.
دوره امامت حضرت عسگری (ع ) با قدرت ظاهری بنی عباس رو در رو بود . لفایی که به تقلید هارون در نشان دادن نیروی خود بلند پروازیهایی داشتند .
امام حسن عسگری (ع ) از شش سال دوران اقامتش ، سه سال را در زندان گذراند . زندانبان آن حضرت صالح بن وصیف دو غلام ستمکار را بر امام گماشته بود ، تا بتواند آن حضرت را به وسیله آن دو غلام آزار بیشتری دهد ، اما آن دو غلام که خود از نزدیک ناظر حال و حرکات امام بودند تحت تأثیر آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاری گرائیده بودند . وقتی از این غلامان جویای حال امام می شدند ، می گفتند این زندانی روزها روزه دار است و شبها تا بامداد به عبادت و راز و نیاز با معبود خود سرگرم است و با کسی سخن نمی گوید .
عبیدالله خاقان وزیر معتمد عباسی با همه غروری که داشت وقتی با حضرت عسگری ملاقات می کرد به احترام آن حضرت برمی خاست و آن حضرت را بر مسند خود می نشاند . پیوسته می گفت : در سامره کسی را مانند آن حضرت ندیده ام ، وی زاهدترین و داناترین مردم روزگار است . پسر عبیدالله خاقان می گفت : من پیوسته احوال آن حضرت را از مردم می پرسیدم . مردم را نسبت به او متواضع می یافتم . می دیدم همه مردم به بزرگواریش معترفند و دوستدار او می باشند .
با آنکه امام جز با خواص شیعیان خود معاشرت نداشت، دستگاه خلافت عباسی برای حفظ آرامش خلافت خود بیشتر اوقات ، آن حضرت را زندانی و ممنوع از معاشرت داشت .
از جمله مسائل روزگار امام حسن عسگری (ع ) یکی نیز این بود که از طرف خلافت وقت ، اموال و اوقات شیعه ، به دست کسانی سپرده می شد که دشمن آل محمد (ص ) و جریانهای شیعی بودند ، تا بدین گونه بنیه مالی نهضت تقویت نشود .
چنانکه نوشته اند احمد بن عبیدالله بن خاقان از جانب خلفا، والی اوقاف و صدقات بود در قم و او نسبت به اهل بیت رسالت ، نهایت مرتبه عداوت را داشت .
اصحاب امام حسن عسگری ، متفرق بودند و امکان تمرکز برای آنان نبود ، کسانی چون ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری در قم و ابوسهل اسماعیل نوبختی در بغداد می زیستند ، فشار و مراقبتی که دستگاه خلافت عباسی ، پس از شهادت حضرت رضا (ع ) معمول داشت ، چنان دامن گسترده بود که جناح مقابل را با سخت ترین نوع درگیری واداشته بود . این جناح نیز طبق ایمان به حق و دعوت به اصول عدالت کلی، این همه سختی را تحمل می کرد و لحظه ای از حراست و نگهبانی موضع غفلت نمی کرد .
اینکه حضرت هادی (ع ) و حضرت امام حسن عسگری (ع ) هم از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت شدید و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و هم امامان بزرگوار ما جز با یاران خاص و کسانی که برای حل مشکلات زندگی مادی و دینی خود به آنها مراجعه می نداشته و کمتر معاشرت می کردند به جهت آن بود که دوران غیبت حضرت مهدی (ع ) نزدیک بود و مردم می بایست کم کم بدان خو گیرند و جهت سیاسی و حل مشکلات خود را از اصحاب خاص که پرچمداران مرزهای مذهبی بودند بخواهند و پیش آمدن دوران غیبت در نظر آنان عجیب نیاید .
امام حسن عسگری (ع ) بیش از 29سال عمر نکرد ولی در مدت شش سال امامت و ریاست روحانی اسلامی ، آثار مهمی از تفسیر قرآن و نشر احکام و بیان مسائل فقهی و جهت دادن به حرکت انقلابی شیعیانی که از راههای دور برای کسب فیض به محضر امام (ع ) می رسیدند بر جای گذاشت .
در زمان امام یازدهم تعلیمات عالیه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات کلامی جنبش علمی خاصی تجدید شد و فرهنگ شیعی که تا آن زمان شناخته شده بود در رشته های دیگر نیز مانند فلسفه و کلام نیز رسوخ کرده و باعث ظهور مردان بزرگی چون یعقوب بن اسحاق کندی ، که خود معاصر امام حسن عسگری بود و تحت تعلیمات آن امام گردید .
در قدرت علمی امام (ع ) که از سرچشمه زلال ولایت و اهل بیت عصمت مایه گرفته بود نکته ها گفته اند . از جمله یعقوب بن اسحاق کندی فیلسوف بزرگ عرب که دانشمند معروف ایرانی ابونصر فارابی شاگرد مکتب وی بوده است ، در مناظره با آن حضرت درمانده گشت و کتابی را که بر رد قرآن نوشته بود سوزانید و بعدها از دوستداران و در صف پیروان آن حضرت درآمد .
ماجرای جانشین بر حق امام عسگری(ع)
ابوالادیان می گوید : من خدمت حضرت امام حسن عسکری (ع ) می کردم . نامه های آن حضرت را به شهرها می بردم . در مرض موت ، روزی من را طلب فرمود و چند نامه ای نوشت به مدائن تا آنها را برسانم . سپس امام فرمود : پس از پانزده روز باز داخل سامره خواهی شد و صدای گریه و شیون از خانه من خواهی شنید ، در آن موقع مشغول غسل دادن من خواهند بود . ابوالادیان به امام عرض می کند : ای سید من ، هرگاه این واقعه دردناک روی دهد ، امامت با کیست ؟ فرمود : هر که جواب نامه من را از تو طلب کند . ابوالادیان می گوید : دوباره پرسیدم علامت دیگری به من بفرما . امام فرمود : هرکه بر من نماز گزارد . ابوالادیان می گوید : باز هم علامت دیگری بگو تا بدانم . امام می گوید : هر که بگوید که در همیان چه چیز است او امام شماست . ابوالادیان می گوید : مهابت و شکوه امام باعث شد که نتوانم چیز دیگری بپرسم . رفتم و نامه ها را رساندم و پس از پانزده روز برگشتم . وقتی به در خانه امام رسیدم صدای شیون و گریه از خانه امام بلند بود . داخل خانه امام ، جعفر کذاب برادر امام حسن عسگری را دیدم که نشسته و شیعیان به او تسلیت می دهند و به امامت او تهنیت می گویند .
من از این بابت بسیار تعجب کردم پیش رفتم و تعزیت و تهنیت گفتم . اما او جوابی نداد و هیچ سؤالی نکرد . چون بدن مطهر امام را کفن کرده و آماده نماز گزاردن بود ، خادمی آمد و جعفر کذاب را دعوت کرد که بر برادر خود نماز بخواند . چون جعفر به نماز ایستاد ، طفلی گندمگون و پیچیده موی ، گشاده دندانی مانند پاره ماه بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت : ای عمو پس بایست که من به نماز سزاوارترم . رنگ جعفر دگرگون شد . عقب ایستاد . سپس آن طفل پیش آمد و بر پدر نماز گزارد و آن جناب را در پهلوی امام علی النقی (ع) دفن کرد .
سپس رو به من آورد و فرمود : جواب نامه ها را که با تو است تسلیم کن . من جواب نامه را به آن کودک دادم . پس " حاجزوشا " از جعفر پرسید : این کودک که بود ، جعفر گفت : به خدا قسم من او را نمی شناسم و هرگز او را ندیده ام . در این موقع ، عده ای از شیعیان از شهر قم رسیدند ، چون از وفات امام (ع ) با خبر شدند ، مردم به جعفر اشاره کردند . چند تن از آن مردم نزد جعفر رفتند و از او پرسیدند : بگو که نامه هایی که داریم از چه جماعتی است و مالها چه مقدار است ؟ جعفر گفت : ببینید مردم از من علم غیب می خواهند ! در آن حال خادمی از جانب حضرت صاحب الامر ظاهر شد و از قول امام گفت : ای مردم قم با شما نامه هایی است از فلان و فلان و همیانی ( کیسه ای ) که در آن هزار اشرفی است که در آن ده اشرفی است با روکش طلا .
شیعیانی که از قم آمده بودند گفتند : هر کس تو را فرستاده است امام زمان است این نامه ها و همیان را به او تسلیم کن .
جعفر کذاب نزد معتمد خلیفه آمد و جریان واقعه را نقل کرد . معتمد گفت : بروید و در خانه امام حسن عسگری (ع ) جستجو کنید و کودک را پیدا کنید . رفتند و از کودک اثری نیافتند . ناچار " صیقل " کنیز حضرت امام عسگری (ع ) را گرفتند و مدتها تحت نظر داشتند به تصور اینکه او حامله است . ولی هرچه بیشتر جستند کمتر یافتند . خداوند آن کودک مبارک قدم را حفظ کرد و تا زمان ما نیز در کنف حمایت حق است و به ظاهر از نظرها پنهان می باشد . .
خبرگزاری مهر
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=321242