به شرار دل می سوزم به تمامی وجود بسم رب الشهداء ، یکی بود یکی نبود
یکی بود یکی نبود ، زیر گنبد کبود روزای جبهه و جنگ روز ای قشنگی بود
روزایِِ قشنگی بود روزایِ سختِ جدایی کاشکی جنگ تموم نمی شد می شدیم کربلایی
توی جنگِ جبهه ها یه بچه ی کوچیک بودم نبودم جبهه ولی من به اونا نزدیک بودم
خاطرات اون روزا هیچ وقت زیادم نمی ره مرغ دل به یاد تابوت شهید پر می گیره
مادری چشمش به در چرا عزیزم نیومد بعد ِ چند روز پسرش به روی ِ دستا می اومد
اما بعدِ جبهه ها ما از خوبا جدا شدیم لباس ِ خاکی فراموش شد و بی وفا شدیم
یا ابا صالح پس کی می آیی ؟؟؟؟
توجه.... توجه ....
وبلاگ خبری و اطلاع رسانی بسیج خواهران مسجد امام سجاد علیه السلام بروز شد.
المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
الهی...!
شهیدان عشق ، پای در راه نهادند ، زمین را طی کردند و مرکب نفس را پی ، رفتند و رسیدند ، دیدند آنچه شنیدند . اما ما در جبهه ی نفس در اولین منزل ، در خط دل ماندیم و از روی تو خجل گشتیم.
عمری ز کمند نـفس ، غافل ماندیم سیلاب گناه آمد و در گل ماندیم
آن خط شکنان ز خط خون بگذشتند ما پـشت موانـع خـط دل مـانـدیـم
با تشکر از وبلاگ
http://bavelayat.parsiblog.com/
پیامبر اکرم (ص):
هر کس در ماه رمضان روزه دار مومنی را افطار دهد
برای او نزد خدا ثواب بنده آزاد کردن
و آمرزش گناهان گذشته خواهد بود.
از کلیه کسانی که مایل به همکاری و شرکت در مراسم بسته بندی مواد غذائی برای مستمندان و ایتام که
در سالروز میلاد فرخنده امام حسن مجتبی (ع)
برابر با نیمه ماه مبارک رمضان ( سه شنبه 26/6 /87 )
ساعت سه بعد از ظهر در پایگاه مقاومت امام سجاد (ع)
برگزار می گردد دعوت به عمل می آید .
در ضمن نیکوکاران و خیرین گرامی می توانند کمک های نقدی و مواد غذایی زیر را به مسئول پایگاه تحویل دهند:
برنج -روغن مایع - مرغ-گوشت قرمز-نخود-عدس-لوبیا ماکارونی سویا
نام کتاب: الفقه الاسلامى - احکام جهاد
نویسنده: آیت الله حاج سید محمد تقى مدرسى
با چه کسانى جهاد کنیم؟
قرآن کریم:
1 - )وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْناً وَإِن جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِعِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ(256)).
»ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند و اگر آن دو تلاش کنندکه براى من همتایى قائل شوى که به آن علم ندارى، از آنها پیروى نکن. بازگشت شمابه سوى من است و شما را از آنچه انجام مىدادید با خبر خواهم ساخت.«
2 - )یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُوَبِئْسَ الْمَصِیرُ(257)).
»اى پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنها سخت بگیر و جایگاهشان جهنّماست و چه بد سرنوشتى است.«
3 - )فَلا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَاداً کَبِیراً(258)).
»از کافران اطاعت نکن و بوسیله آن ]= قرآن[ با آنان جهاد بزرگى بنما.«
مؤمنان براى رسیدن به خشنودى خداوند و نیل به رستگارى و تحقّقاهداف و آرمانهاى بلندى که خداوند براى بندگان مطیع خود در نظر گرفتهاست، تنها به جهاد در راه خدا توسّل مىجویند و به وسیله جهادمىخواهند به حضرت حق تقرّب پیدا کنند.
مؤمنان هیچگاه از جهاد در همه سطوح و در همه ابعاد دستنمىکشند. و هر جا که در راه پیاده کردن احکام دین با مانعى مواجه شوند،در رفع آن و هموار ساختن راه، وارد مبارزه سخت و تلخى مىشوندوبا توکّل بر خداوند، همه توان و تلاش خود را به کار مىبندند.
موانعى که ممکن است در راه حرکت مستمرّ مؤمن به سوى خداوندایجاد شوند و او را از این حرکت باز دارند امورى است که خداوند متعالدر آیه شریفه ذیل بطور مختصر بیان داشته است:
)قُلْ إِن کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌاقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُم مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِوَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لاَیَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ(259)).
»بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طائفه شما، و اموالى که بهدست آوردهاید، و تجارتى که از کساد شدنش مىترسید، و خانههایى که به آن علاقهدارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظاراین باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند! و خداوند جمعیت نافرمانبردار راهدایت نمىکند.«
گاهى محیط خانوادگى یا قبیلهاى یا شرایط اقتصادى و یا سیاسى در راهاجراى احکام و مقررات دین، مانع ایجاد مىکند، شخص مؤمن با توکّل برخداوند در مقابل همه آنان مىایستد و مبارزه مىکند.
حدیث شریف:
1 - اصبغ بن نباته از حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام روایت مىکند کهآنحضرت در یک حدیث طولانى فرمود:
»... والجهاد على أربع شعب: على الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر، والصدق فیالمواطن وشنئان الفاسقین. فمن أمر بالمعروف شدّ ظهر المؤمن، ومن نهى عن المنکر أرغمأنف الشیطان، ومن صدق فیالمواطن قضى الذی علیه، ومن غضب للَّه تعالى غضباللَّه له«(260).
»جهاد بر چهار شعبه است: امر به معروف، نهى از منکر، مقاومت صادقانه درسختیها، و خشم و دشمنى با فاسقان. پس کسى که امر به معروف نماید، مؤمنان راپشتیبانى کرده است. و کسى که نهى از منکر نماید، بینى شیطان را به خاک مالیدهاست، و کسى که در برابر سختیها صادقانه مقاومت نماید، تکلیفى را که بر او بوده بهانجام رسانده است، و کسى که براى خدا غضب کند، خدا هم براى او غضب مىکند.«
2 - باز هم حضرت علىعلیه السلام فرمود:
»زکاة الشجاعة الجهاد فی سبیل اللَّه«(261).
»زکات شجاعت و دلاورى، جهاد در راه خداست.«
3 - باز هم حضرت علىعلیه السلام فرمود:
»جاهدوا فی سبیل اللَّه بأیدیکم، فإن لم تقدروا فجاهدوا بألسنتکم، فإن لم تقدروافجاهدوا بقلوبکم«(262).
»در راه خدا با دستانتان جهاد کنید، اگر نتوانستید با زبانهاىتان جهاد نمایید،و اگر نتوانستید با دلهاىتان جهاد کنید.«
4 - فضیل بن عیاض مىگوید: از امام صادقعلیه السلام پرسیدم که جهادواجب است یا سنّت؟ امامعلیه السلام فرمود:
»جهاد بر چهار قسم است. دو قسم آن واجب است و قسم سوم سنّت است. امّا جزدر کنار واجب انجام نمىشود و قسم چهارم سنّت است.
امّا دو قسم واجب عبارتنداز: مبارزه با نفس در برابر گناهان و معصیت خداوندواین بزرگترین جهاد است، و پیکار با کفّارى که به شما نزدیک هستند، نیز واجباست. امّا جهادى که سنّت است ولى جز با واجب برپا نمىشود این است که جهاد بادشمن بر همه امّت واجب است و اگر همگى ترک کنند، عذاب الهى دامنگیر همه آنانمىشود، امّا در همین مورد، براى امام سنّت است که همراه امّت به میدان جنگ برودو با دشمن نبرد کند. امّا جهاد سنّت، هر سنّتى است که انسان آن را برپا دارد و در راهاحیا و برپاداشتن آن مجاهدت نماید، زیرا کار و کوشش دراین راه از بهترین اعمالوموجب احیاى سنّت است. پیامبر گرامى اسلامصلى الله علیه وآله فرمود: کسى که سنّت حسنهاىایجاد کند و برپادارد، براى او است پاداش آن سنّت و پاداش همه کسانیکه بدان عملمىکنند، بدون اینکه از پاداش خود آنان چیزى کاسته شود.(263)»
تفصیل احکام
بر انسان واجب است که با استفاده از نیرویى که خدا به او داده، احکامدین را برپا بدارد، و در برابر هر کسى که مانع او دراین راه شود مبارزه کندهر چند که پدر و مادر او یا برادرانش یا همسر یا طایفه و یا قوم او باشد. درسطور ذیل این شاخههاى جهاد را شرح مىدهیم:
ادامه مطلب پستهای بعدی
منبع:
http://www.almodarresi.com/Persian/fbook/33/index.htm
احکام جهاد
مسأله 2250: جهاد بر دو قسم است: 1 ـ جهاد با نفس، یعنى انسان خود را بر بجا آوردن واجبات و خوبیها و ترک محرّمات و بدیها وادار نماید. 2 ـ جهاد با کفّار و بغات.
مسأله 2251: جهاد با نفس، واجب عینى است، یعنى بر هر مسلمانى واجب است، امّا جهاد با کفّار و بغات در صورتى که شرایط آن جمع شود واجب کفایى است، یعنى اگر عدّهاى به مقدار کفایت آن را انجام دهند از دیگران ساقط مىشود و چنانچه هیچکس قیام نکند، همه گناه کرده اند.
مسأله 2252: جنگ در اسلام، بسیار محدود، پاکیزه و با شرایط خاصى بوده است و حتىالمقدور باید از خون ریزى و جنگ افروزى اجتناب شود و تمام جنگهاى پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع) دفاعى بوده است، گرچه جنگ ابتدایى نیز در بعضى موارد جایز مىباشد.
مسأله 2253: جنگ، صلح، و مانند آن، از مسائلى که به تمام مردم مربوط مىشود، باید زیر نظر شوراى فقهاى مراجع باشد.
مسأله 2254: جهاد با کفّار، یا ابتدایى است، یعنى مسلمانان طبق شرایط خاصى، براى جهاد با کفّار لشکر کشى مىنمایند و یا دفاعى است، یعنى براى دفاع از کشور اسلامى، جنگ مىکنند.
مسأله 2255: وجوب جهاد بر انسان چند شرط دارد: 1 ـ بلوغ 2 ـ عقل 3 ـ آزاد بودن 4 ـ مرد بودن 5 ـ پیر نبودن 6 ـ کور یا زمین گیر نبودن و همچنین نباید مرضى داشته باشد که مانع رفتن به جهاد شود 7 ـ داشتن اسلحه براى جهاد 8 ـ اجازه امام معصوم(ع) یا نایب او. و درعصر حاضر، باید با اجازه شوراى فقهاى مراجع باشد.
مسأله 2256: در چهار ماه حرام، یعنى رجب، ذىالقعده، ذىالحجة و محرّم جهاد ابتدایى حرام است، اما اگر کفّار هجوم کنند، دفاع واجب مىشود.
مسأله 2257: جهاد ابتدایى تنها براى گسترش قوانین حیات بخش الهى و نجات مظلومین جهان مىباشد، البته در صورتى که مسلمانان تمکّن داشته و شوراى فقهاى مراجع، اجازه بدهند و راه دیگرى جز جهاد وجود نداشته باشد.
مسأله 2258: کسانى که با آنها جهاد مىشود عبارتند از: 1 ـ کفار محارب، یعنى کافرهایى که با مسلمانان در حال جنگند، کتابى باشند یعنى یهود، نصارى و مجوس. و یا غیر کتابى، مانند بقیه کفار. 2 ـ اهل ذمّه، یعنى کفارى که در ذمّه و پناه اسلام بوده، اگر به شرایط مقرره عمل نکنند. 3 ـ کسانى که بر علیه امام معصوم(ع) خروج کرده اند، مانند اهل جمل، صفین و نهروان. 4 ـ کسانى که مصداق آیه شریفه (فان بغت احداهما على الاخرى) باشند.
مسأله 2259: برخورد اسلام با کفّار، بهترین برخورد انسانى و اخلاقى مىباشد. و با مراجعه به سیره پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع) روشن مىشود که چگونه کفّار و اقلیتهاى مذهبى با کمال آسایش در کشورهاى اسلامى زندگى مىکردند و اگر جنگى نیز در مىگرفت، با کمترین تلفات و خونریزى به پایان مىرسید که نه پیش از پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع) و نه بعد از آن دو بزرگوار، در تاریخ هرگز سابقه نداشته است.
مسأله 2260: کفّار از نظر اسلام برچند قسمند: 1 ـ کفّار معاهد، یعنى کفارى که با مسلمانان معاهده و پیمان داشته باشند. 2 ـ کفار محاید، یعنى کفارى که کار به کار مسلمانان نداشته باشند. 3 ـ کفّار محارب، یعنى کفارى که با مسلمانان جنگ داشته باشند. 4 ـ کفّار اهل ذمّه، یعنى کفارى درذمّه و پناه مسلمانان باشند. و تنها با کفّار محارب، جنگ مىشود.
مسأله 2261: چنانچه کفّار اهل کتاب با مسلمانان طرف شوند، بین چند چیز مخیّر مىباشند. 1 ـ اسلام بیاورند. 2 ـ جزیه بدهند. یعنى در هر سال مبلغى به حاکم اسلامى بپردازند تا در پناه مسلمانان زندگى کنند. 3 ـ اگر به هیچ کدام راضى نشدند طبق نظر شوراى فقهاى مراجع، با آنها جنگ مىشود.
مسأله 2262: بنا بر مشهور، از کفّار غیر اهل کتاب، جزیه قبول نمىشود، گرچه بعید نیست در حکم اهل کتاب باشند.
مسأله 2263: مقصود از اهل کتاب: مسیحیان، یهودیان و مجوسیان مىباشد.
مسأله 2264: ستاره پرستان، هندوها، کنفوسیوسها و بودائیان از اهل کتاب نیستند، گرچه ظاهرا صائبه در اصل داراى دین بوده اند.
مسأله 2265: جزیه، مالى است که دولت اسلامى، از کفّار ذمّى، طبق قرارداد فیمابین، در مقابل حمایت خود از آنان، مىگیرد. و همانگونه که بر مسلمانان، خمس و زکات واجب است، از کفّارى که در پناه اسلام هستند جزیه دریافت مىشود، تا جان، ثروت و ناموس آنها در امان باشد، پیامبر اسلام(ص) فرمودند: کسى که کافر ذمّى را آزار دهد مرا آزار داده است.
مسأله 2266: قرارداد ذمّه داراى شرایطى است، از جمله: 1 ـ هر سال مقدارى از اموال خود را طبق توافق حاصله بپردازند و در مقابل، از آنها خمس و زکات دریافت نمىشود. 2 ـ به قوانین عمومى کشور اسلامى، احترام بگذارند مانند قانون رانندگى. 3 ـ مسلمانان را اذیت نکنند. 4 ـ تظاهر به محرّمات ننمایند، مثلاً در اماکن عمومى شرابخوارى نکرده، گوشت خوک نخورند، ولى در محدوده خود، آزادند و در مواردى که قانون الزام، شامل آنها مىشود، مىتوانند به قوانین خود، عمل نمایند.
مسأله 2267: کسانى که علیه امام معصوم(ع) خروج کنند، هرگاه جمعیتى را تشکیل دهند، در حکم کفّار مىباشند و چنانچه جمعیت و حزبى را تشکیل نمىدهند، در صورت وقوع جنگ تنها باید آنها را متفرّق نمود، از این رو کسانى را که از جنگ فرار مىکنند، نباید کشت و نباید مجروحین و اسیران را از بین برد.
مسأله 2268: در صورت جنگ با کفار، فرار جایز نیست، مگر براى امور زیر: 1 ـ جاى وسیعترى بیابد، تا بهتر بتواند جنگ کند. 2 ـ اسلحه خود را اصلاح کند. 3 ـ نزد آب باشد و یا به آفتاب پشت کند. 4 ـ به دیگر مسلمانان ملحق شود، و دسته جمعى جنگ کنند. 5 ـ براى آنچه باعث پیروزى شود.
مسأله 2269: در زمان جنگ، کندن درختها، مسلّط کردن آب، آتش زدن، سم پاشى کردن و شبیخون زدن، مکروه مىباشد.
مسأله 2270: بچهها و زنهاى یاغیان را نمىتوان به بردگى گرفت و اموالى که لشکر اسلام بر آن مسلّط نشده، به ملک کسى در نمىآید.
مسأله 2271: کشتن بچه ها، زنها و مانند آنها جایز نیست. و همچنین کشتههاى کفّار را نباید تکه تکه کرد.
مسأله 2272: از بچه ها، اشخاص ابله، دیوانه، زنها، سالخوردگان، نابینایان و کسانى که بر اثر بیمارى زمین گیر هستند، جزیه گرفته نمىشود.
مسأله 2273: کمترین مقدار جزیه، اندازهاى است که اسم جزیه، بر آن صدق کند و بالاترین حد آن، به اندازه توان آنهاست و باید زیر نظر شوراى مراجع باشد.
مسأله 2274: کسى که براى عموم کفّار قرار داد ذمّه مىبندد و به آنها پناه مىدهد، باید از طرف امام معصوم(ع) یا نایب او باشد و در او بلوغ و عقل شرط است.
مسأله 2275: فرد مسلمان مىتواند براى بعضى از کفّار، عقد ذمّه ببندد و بگوید: (تو در ذمّه و پناه اسلام هستى).
مسأله 2276: اگر کافر حربى، به خیال امان، یعنى گمان کند مسلمانان به او امان داده اند، وارد کشور اسلامى شود، نمىتوان او را کشت و باید به جاى خود، باز گردانده شود.
مسأله 2277: هرگاه کفّار ذمّى به دارالحرب ملحق شوند، مدّت امان آنها تمام مىشود.
مسأله 2278: اموال، بچهها و خانواده اهل ذمه، محترم و حکم خود ذمى را دارند.
مسأله 2279: اگر کافر ذمّى یا غیر ذمّى، مسلمان شود، اسلام او قبول مىشود و در حکم بقیه مسلمانان خواهد بود.
مسأله 2280: اسلام، یعنى: شهادت دادن به یگانگى خدا و پیامبرى حضرت محمد(ص) و التزام به احکام اسلام.
مسأله 2281: بدون هیچ اشکال و اختلافى، اسلام آوردن کفّار پذیرفته مىشود، بلکه یکى از ضروریات مىباشد و در این مورد فرقى بین اقسام کفر و یا اقسام اسلام نیست، امّا در فرقههاى اسلامى که به کفر محکوم هستند، انتقال از کفر به یکى از این فرقه ها، انتقال از کفر به کفر است و احکام کفر جدید بر آن پیاده مىگردد، مثلاً اگر یک مسیحى، مسلمان ناصبى شد، جزیه از او ساقط و احکام ناصبیان را دارد.
مسأله 2282: عنوان اسلام بر کسى که مذهب خود را تغییر دهد جارى و پابرجاست، مثلاً اگر کسى از تسنّن به تشیّع و برعکس، یا از حنفى به مالکى و بر عکس، و یا از اثنى عشرى به شش امامى و برعکس منتقل شود، حکم اسلام بر او باقى خواهد ماند.
مسأله 2283: کسى که ازاسلام به کفر بگرود، احکام مرتدّ فطرى یا ملّى بر او جارى مىشود و مرتدّ فطرى نیز توبهاش مقبول است.
مسأله 2284: کافرى که دینش را تغییر دهد، چنانچه از یکى از اقسام اهل کتاب به یکى دیگر از آنها بگرود، یا از غیر اهل کتاب به دین اهل کتاب در آید، پذیرفته خواهد شد، امّا عکس آن قبول نمىشود، مثلاً اگر یک مسیحى مشرک گردید، پذیرفته نخواهد شد، مگر از موارد قانون الزام باشد
عاقبت سازش باگناهکار |
خداوند به شعیب پیغمبر وحى کرد که صد هزار نفر از پیروانت را مجازات خواهم کرد. چهل هزار از آنان بدکارند و بقیه خوبند! شعیب پرسید: خدایا! بدان باید کیفر ببینند، اما خوبان چرا؟ خداوند فرمود: براى این که خوبان با گناهکاران سازش کردند و با توجه به خشم و غضب من نسبت به گناهکاران ، آنان خشمگین نگشتند |
حضرت امام خمینی (ره):
قوای خودتان را مجهز بکنید و تعلیمات نظامی پیدا کنید و به دوستانتان تعلیم دهید، به همه اشخاصی که همین راه رامی روند تعلیمات نظامی بدهید مملکت اسلامی باید همه اش نظامی باشد و تعلیمات نظامی داشته باشد
وبلاگ پایگاه خبری و اطلاع رسانی بسیج خواهران مسجد امام سجاد علیه السلام بروز شد....