شناخت دشمن و راهکارهای روانی و مقابلهای آن از دیدگاه قرآن
چکیده:
با پیشرفت روزافزون دانش، فناوری، ابزارهای خبررسانی و ارتباطات، عملیات روانی به طور فزایندهای اوج گرفته و دامنه آن هر روز گستردهتر میشود تا آنجا که امروزه، از سوی قدرتهای سلطهگر و سردمداران کفر جهانی و رسانههای غربی و صهیونیستی میلیاردها دلار برای عملیات روانی و تبلیغات روانی ملتها سرمایهگذاری میشود. اما علیرغم نو بودن این واژهها و تاکتیکها و ابزارها، اصل عملیات روانی کلامی تازه نیست، هزاران سال است که بشر از این سلاح در صحنه پیکار یاری میجوید. قرآن در آیات و قصص، موارد بسیاری از جنبههای روانی – تبلیغی را بیان میکند و شیوههای شناخت دشمنان که مهمترین مرحله در هر طرحریزی عملیات روانی است را یادآوری مینماید. در این مقاله با هدف واکاوی اصول دشمنشناسی و مخاطبشناسی در عملیات روانی به بررسی جامع آیات با توجه به تفاسیر گوناگون پرداخته میشود.
واژگان کلیدی: دشمنشناسی، قرآن، راهکارهای روانی، عملیات روانی
مقدمه
هو الذی ینزل علی عبده آیات بینات لیخرجکم من الظلمات الی النور (حدید 57/9)
«اوست خدایی که بر بندهاش آیاتی روشن فرو میفرستد تا شما را از تاریکیها به نور هدایت کند.»
امروز انسان بیشتر از همیشه به فهم آموزههای قرآنی نیازمند است تا خود را از تاریکیهای عصر فناوری و پیشرفت مادی خارج کند. او همچنان که برای سلامت خود به رعایت اصول تغذیه و بهداشت محتاج است برای در امان ماندن فکر و اندیشه الهی خویش به ارتباط هر چه بیشتر با خدای خود محتاجتر است و در این راه تبیین راههای استواری و مقابله با دشمنان خود از اهمیت ویژهای برخوردار است. او در ابتدا زندگی کوچک و سادهای داشت و دشمنان خویش را به راحتی میدید و با ابزارهای ساده به مقابله با آنان برمیخاست و خود را از گزند آنان در امان میداشت. اما یکی از مشکلات انسان امروز عدم شناخت دشمن خویش است. در واقع دشمنان انسان با ابزارهای پیشرفته و با بهکارگیری انواع روشهای جنگ روانی خود را از او مخفی داشته و در لباس دوست ضربات خود را بر او وارد میکنند. در این مقاله سعی شده که دشمنان انسان مسلمان و حیلهها و نقشههای آنان و همچنین راهکارهای مبارزه با آنان، از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار گیرد.
اهمیت و ضرورت دشمنشناسی
من نام لم ینم عنه (نهجالبلاغه، کتاب 26)
«هر کس از دشمن خود غفلت کند (دشمنان) از او غافل نخواهند بود.»
موضوع دشمنشناسی در اسلام، از اهمیت والایی برخوردار است و از همین رو واژه عدو و اعداء( ) در قرآن بارها تکرار شده و آیات متعدد، چهره دشمنان اسلام و راههای مقابله با شیوههای نفوذ آنان را به خوبی تبیین نموده است این آموزههای قرآنی هم دشمنان ما را به ما میشناساند و هم شیوههای مبارزه با آنان را. به طور طبیعی، بدون بصیرت و هوشیاری و دشمنشناسی، نمیتوان بر توطئههای دشمنان پیروز شد. متأسفانه برخی از افراد به ظاهر روشنفکر ادعا میکنند که جامعه ما دشمن ندارد و وجود دشمن توهمی بیش نیست! آنان با خیال خام خود گفتمان دشمنشناسی را به جوامع غیرمتمدن نسبت میدهند. چنین افرادی آگاهانه و مغرضانه برای ایجاد زمینههای نفوذ فرهنگی دشمن و تسلط آنان تلاش میکنند و سخنان دروغین خود را در قالبهای روشنفکری ارائه میدهند.( ) تاریخ صدر اسلام و همچنین تاریخ معاصر ایران و دیگر کشورهای تحت ستم نشان میدهد که مستکبران همیشه درصدد نابودی یا استعمار کشورهای ضعیف و چپاول منابع طبیعی و استثمار آنان بودهاند. امروز نیز در کشورهایی چون فلسطین، عراق، افغانستان و … شاهد دشمنی با عقاید ملی و اسلامی و غارت اموال مسلمانان هستیم.
جامعه از افراد و اقوامی تشکیل شده است که دارای طبایع و افکار مختلف هستند. اگر برخی از آنها براساس سنتی که حافظ منافعشان باشد به دور یکدیگر جمع شوند و اجتماعی را تشکیل دهند به طور طبیعی اجتماع دیگری علیه منافع آنان تشکیل خواهد شد و دیری نمیپاید که کارشان به نزاع و درگیری خواهد کشید.
از طرفی میبینیم که در انسان قوایی چون غضب و شدت وجود دارد که جز در مواقع دفاع به کار نمیآید و این خود دلیل بر آن است که وقوع جنگ و درگیری امری اجتنابناپذیر است. وجود دشمن توهم نیست و انسان معتقد، با دشمنانی چون شیطان و نفس اماره در درون و کافران، منافقان و محاربان و … در بیرون مواجه است. بدیهی است که تنها با یاری از خداوند و با آشنایی بیشتر با کتاب آسمانی قرآن کریم، دشمنان خود و جامعه خود را خواهیم شناخت و با آنها مقابله خواهیم کرد.
دشمن درونی
هرگاه انسان دشمن خود را رودرروی خود ببیند، طبعا از خود دفاع میکند و مواظب است تا کمترین ضربه را از ناحیه دشمن متحمل شود. اما دشمن پنهان درونی بدترین دشمنان است، چرا که انسان از آن غافل میشود و از نقشههای او کمتر آگاهی مییابد. دشمن خانگی ضربات مهلکتری را به ما وارد میکند، لذا بر ماست ابتدا دشمن درون را شناخته و از نقشههای او آگاهی پیدا کنیم و پس از سرکوبی او با عزمی استوار بر دشمن بیرون بتازیم. مهمترین دشمنان درونی انسان، نفس انسان و شیطان هستند که به بررسی هر کدام در آیات قرآن کریم میپردازیم.
نفس اماره
و ما ابریء نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی (یوسف: 53)
من نفس خود را تبرئه نمیکنم همانا نفس بسیار انسان را به بدی امر میکند مگر آنکه پروردگارم به من رحم کند.
در وجود انسان دو نیروی رحمانی و نفسانی وجود دارد و خداوند این دو نیرو را به انسان فهمانده است.( ) در واقع این دو نیرو در درون انسان با یکدیگر در مقابله میباشند و هر کدام پیروز شوند وجود انسان را مالک میشوند. نفس انسان دارای مراتب مهم سهگانه زیر است که عبارتند از: نفس اماره، لوامه و مطمئنه.
نفس در واقع خود انسان است و همان چیزی است که فکر و اراده میکند. گاهی این نفس تحت فرمان عقل نیست به طور مرتب دچار هوی و هوس میشود آن را نفس اماره گویند و نفس لوامه همان نفس ملامتگر است در مواقعی که از انسان خطایی سر میزند او را مورد سرزنش و عذاب قرار میدهد. نفس مطمئنه حالتی است که انسان در آن به اطمینان و آرامش میرسد و به چیزی جز خدا نمیاندیشد. مفاد این آیه سخن حضرت یوسف(ع) است که نفس خود را منزه نمیداند و میگوید که لطف و رحمت خدا سبب نجات من از شر نفس اماره گردید.( ) از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمودند:
اعداء عدوک نفسک التی بین جنبیک
دشمنترین دشمن تو نفس تو است که تمام وجودت را فرا گرفته است.
و در واقع باید همانند مبارزه با دشمنان بیرونی با هواهای نفسانی نیز مبارزه کنیم که هیچ چیز برای اشخاص دشمنتر از پیروی از هوای نفس نیست.6 حضرت علی(ع) فرمود: هر کس نفس خود را در شهواتش اطاعت کند به هلاکت خود کمک نموده است.7 گاهی این پیروی از هوای نفس به جایی میرسد که به تعبیر قرآن، شخص هوی و هوس را خدای خود قرار میدهد. در این مرحله نفس در مرتبه زائع (زنگ گرفته) بوده و همواره راه باطل را پیش میگیرد و در تردید بین دو راهیها تنها راه ضدخدا را انتخاب میکند. سرانجام نیز به شقاوت و سنگدلی میرسد بلکه دل او از سنگ نیز سختتر میگردد.8 نفس انسان دارای صفاتی است که برخی از آنها به ویژه حیوان و برخی مخصوص فرشتگان است. اگر صفات حیوانی انسانی مطیع صفات ملکوتی او شود، سعادتمند خواهد بود و اگر صفات ملکوتی او فرمانبردار صفات حیوانی نفس گردد بدبخت و شقاوتمند خواهد شد.
از همین رو مرحوم فیض کاشانی صفات مختلف انسان را به چهار نوع درندگی، حیوانی، شیطانی و ربانی تقسیم نموده است. هر انسانی جزئی از این صفات چهارگانه را دارد و در انسان به صورت خوک و سگ و شیطان و حکیم متصور است. خوک (شهوت)، سگ (غضب)، شیطان (تحریککننده شهوت و غضب) و حکیم (عقل) است که مأمور به دفع شیطان است.
ب – شیطان
ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا (اسراء: 53)
همانا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است.
شیطان موجودی شرور و گمراهکننده است که با نفوذ به درون انسان به وسوسه و اغواگری میپردازد. او همراهی شوم و همدمی نامیمون است.11 که انسان را به کارهای زشت تشویق12 و بدیهای او را نیز زیبا جلوه میدهد تا به توبه موفق نگردد. امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: «لاعدو یحاربه اعدی کن ابلیس»؛13 انسان در جنگ، با دشمنی کینهتوزتر از شیطان روبهرو نیست. قرآن کریم نیز تصریح میکند که شیطان را دشمن خود بگیریم.14
شیوههای شیطان در مقابله با انسان
شیطان در مقابله با انسان از شیوههایی چون: وسوسه،15 وعده،16 ایجاد اختلاف17 و کینه، ترس18 زینت دادن به کارهای بد انسان،19 فراموشی (یاد خدا)20 بهره میجوید که البته باید یادآوری نمود که زمینه نفوذ شیطان در اثر ارتکاب گناه ایجاد میگردد.21 امیرالمؤمنین علی(ع) در نهجالبلاغه ضمن هشدار به دشمنی شیطان برای انسان میفرمایند: «ای بندگان خدا از دشمن خدا پرهیز کنید خدایی که شما را از دشمنی شیطان پرهیز داد.» (همان) شیطانی که به صورت پنهان در سینهها راه مییابد به طور آهسته در گوشها راز میگوید گمراه و پست بوده و با وعدههای دروغین و آرزوهای آن شما را به انتظار میگذارد.22
ای بندگان خدا از دشمن خدا پرهیز کنید مبادا او (شیطان) شما را به بیماری خود (حسد، خودپرستی و تکبر) مبتلا سازد.23 او گناهان را نزد شما زینت میدهد و گناهان بزرگ را (برای شما) کوچک میشمارد و آرام آرام دوستان خویش را میفریبد و راه رستگاری را بر آنان میبندد.24 هدف او از زینت دادن گناهان تسلط بر انسان است و هم اینکه او را از توبه بازدارد و در انتظار آن او را نگاه دارد تا مرگش فرا رسد و از توبه غفلت نماید.25
دشمن بیرونی
دشمنان بیرونی که عداوت خود را اظهار میکنند از ضعیفترین دشمنان هستند.26 چرا که شناسایی آنان آسان، و در مبارزه و رویارویی با آنان همیشه مؤمنان پیروز خواهند بود.( ) البته دشمن را هیچگاه نباید کوچک شمرد.27 و از او غفلت نمود و آسایش را بر آمادگی ترجیح داد چرا که او همیشه در کمین ماست و هرگز نمیخوابد.28
قرآن کریم در آیات مختلف دشمنان بیرونی را شناسانده است که به ترتیب به معرفی آنان میپردازیم.
الف- کافران
یا ایها الذین امنوا لاتتخذو عدوی و عدوکم اولیاء تلقون الیهم بالموده و قد کفروا بما جاءکم من الحق یخرجون الرسول و ایاکم ان تومنوا بالله ربکم ان کنتم خرجتم جهادا فی سبیلی و ابتغاء مرضاتی تسرون الیهم بالموده و انا اعلم بما اخفیتم و ما اعلنتم و من یفعله منکم فقد ضل سواء السبیل (ممتحنه: 1و 2)
ای ایمان آورندگان، دشمن من و دشمن خود را دوست (خود) نگیرید شما (در حالی) به آنها اظهار دوستی میکنید که آنها به حقیقتی که برایتان آمده کافر شدهاند و پیامبر(ص) و شما را به دلیل ایمان به خداوند (از شهر خود) بیرون میکنند! اگر برای جهاد در راه من و طلب خشنودی من جهاد کردهاید (شما) با آنها پنهانی رابطه دوستی دارید و من به آنچه مخفی کردهاید و آشکار نمودهاید آگاهترم و کسی که چنین کند قطعا از راه درست منحرف گردیده است.
در شأن نزول این آیه گفتهاند که شخصی به نام حاطب بن ابی بلتعه به مدینه مهاجرت کرده بود اما زنش در مکه بود. کفار به سراغ زن او آمدند و از او خواستند که طی نامهای، از شوهرش بپرسد آیا محمد(ص) قصد دارد که برای جنگ به مکه بیاید؟ او نیز چنین کرد. حاطب در جواب نوشت که رسول خدا(ص) قصد دارد به سوی شما بیاید، آماده دفاع باشید. آنگاه نامه را به زنی به نام صفیه داد تا آن را به مکه ببرد. جبرئیل نازل شد و به پیامبر(ص) خبر داد. حضرت به امیرالمؤمنین(ع) و چند نفر از صحابه دستور داد که به سوی مکه حرکت کند و نامه را از آن زن بگیرند. زن ابتدا انکار کرد اما با دستور امیرالمؤمنین(ع)، نامه را از لابهلای گیسوان خود درآورد.29 واژه کفر به معنی پوشاندن نعمت به جهت ترک شکرگزاری است و بزرگترین کفر انکار خداوند یا دین اسلام یا نبوت پیامبر گرامی اسلام(ص) است. کافران کسانی هستند که حقیقت به آنان عرضه شده اما آنان در مقابل آن دشمنی میورزند. در تعدادی از آیات، خداوند کافران و مشرکان را دشمن آشکاری برای مسلمانان برشمرده است30 و دشمنترین آنها را یهود و مشرکان دانسته31 از مسلمانان خواسته است که آنان را دوست خود نپندارند. چرا که آنان هیچگاه خیرخواه اهل حق نبوده و دوست نمیدارند که خیر و برکتی از طرف خداوند به آنان برسد.32
کافران با اختصاص بودجههای مالی خود درصدد بازداشتن مردم از راه خدا بوده33 و با سلاح مکر و نیرنگ تلاش میکنند که مسلمانان را از راه حق بازگردانده34 و پیوسته در پی غفلت و بیخبری آنان هستند تا با هجوم بر جان و مال آنان پیروزی خود را جشن بگیرند.35
پیامها
1. کافران دشمن خدا و دشمن مسلمانان هستند؛
2. مسلمانان نباید دشمنان خدا را دوست خود بگیرند؛
3. دشمنی کافران با مسلمانان آشکار است (فریب تبلیغات آنان را نخوریم)؛
4. طرح دوستی ریختن کافران با مسلمانان راهی برای نفوذ و استحاله مسلمانان است؛
5. خداوند به پنهانکاریهای ما آگاهتر است؛ و
6. دوستی با کفار در واقع انحراف از راه مستقیم است.
ب- منافقان
و اذا رایتهم تعجبک اجسامهم و ان یقولوا تسمع لقولهم کانهم خشب مسنده یحسبون کل صیحه علیهم هم العدو فاحذرهم قاتلهم الله انی یوفکون (منافقون: 4)
و چون منافقان را بینی، هیکلهایشان تو را به تعجب وامیدارد و چون سخن گویند به گفتارشان گوش فرا میدهی؛ گویی آنان چوبهای خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شدهاند. هر فریادی را به زیان خویش میپندارند. خودشان دشمناند، از آنان دور شو؛ خدا بکشدشان؛ تا کجا (از حقیقت) انحراف یافتهاند!
منافق کسی است که کفر خود را پنهان میکند. به غیر از آن تظاهر میکند و از کلمه فق میباشد که همان سوراخ در زمین است و در واقع خود را به اسلام میپوشاند و در حالی که غیر از آن را در دل دارد.36 خداوند به آنان وعده عذاب حتمی داده37 و یکی از شدیدترین نفرینها در قرآن کریم، در حق آنان آورده شده است.( )
آنها نماز را از روی کسالت و بیمیلی میخوانند،38 اهل خدعه و نیرنگ هستند39 امر به زشتیها کرده و از کارهای نیک نهی میکنند40 به خداوند سوءظن داشته41 و دلهایشان مریض است42 و تمام سعیشان آن است که انسانها به تعالیم الهی (وحی) دسترسی نداشته باشند43 هرگز از روی رغبت در راه خدا انفاق نکرده44 و دیگران را نیز از انفاق به هواداران پیامبر اسلام(ص) منع میکنند.45
پیامبر اعظم(ص) فرمودند: من از مؤمنان و مشرکان بر امتم هراسی ندارم، چرا که ایمان مؤمنان مانع ضرر آنهاست و مشرک را نیز خداوند رسوا میکند، اما از منافقان بر شما هراس دارم چرا که از زبانش علم میریزد اما در دلش جهل و کفر است. سخنانی میگوید که برای شما دلپذیر است اما در پنهانکارهایی زشت انجام میدهد.46
در واقع آنان چند چهره47 و دارای روحیه استکباری48، نادان49، بهانهجو50، تنگنظر51، کارشکن52، طغیانگر53، خودخواه و منفعتطلب54، و دروغگو55، متلون و نان به نرخ روز خور56، بدگمان و ترسو57، اما دارای ظاهری آراسته58 و پرمدعا هستند59.
ج- مرجفان و مجرمان
لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینه لنغرینک بهم ثم لایجاورونک فیها الا قلیلا (احزاب: 60)
اگر منافقان و افراد (مجرمی) که در دلهایشان مرض است و شایعهپراکنان مدینه دست از کارهای زشت خویش بازنایستند، تو را سخت بر آنان مسلط میکنیم پس جز مدت کوتاهی نمیتوانند در همسایگی تو در شهر بمانند.
مرجف: در لغت به معنای شایعه پراکنی و ایجاد کننده جو رعب و وحشت تفسیر شده است.( ) کسانی که در جامعه اسلامی پردهدری کرده، با کلام و عمل خود دیگران را به انحراف میکشانند و امنیت روانی و آبرویی و اقتصادی و … مسلمانان را تهدید میکنند دشمن مسلمانان میباشند و باید بعد از دادن اخطار لازم با آنان برخورد قانونی صورت گیرد.
مجرم: کسانی که به صورت آشکار گناه میکنند و در واقع به اشاعه فساد مشغول میباشند از دشمنان مسلمانان محسوب میشوند. امام رضا(ع) فرمودند:
خصماءالله و اعداوه فی ارضه شراب الخمر و الزناه
دشمنان خدا در زمین او شرابخواران و زناکاراناند.
همچنین کسانی که از روش و فرهنگ دشمن پیروی میکنند و با نوع لباس پوشیدن و طرز رفتار خویش مبلغ فرهنگ دشمنان دین هستند از دشمنان محسوب میشوند. از امیرالمؤمنین علی(ع) روایت شده که: خداوند به یکی از پیامبرانش وحی کرد که به قوم خود بگو: در (شکل) لباس، خوردن طعام مانند دشمنان من نباشند؛ مثل آنان نخورند و نپوشند و به شکل دشمنان من نشوند که (در آن صورت) آنان نیز دشمن من بوده چنانچه آنها دشمنان من هستند.