حضرت معصومه در یک نگاه
حضرت فاطمه معصومه در اول ذیقعده 173 در مدینه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت موسی بن جعفر و مادر گرامیاش نجمه خاتون است. او از کودکی تا جوانی تحت تربیت پدر بزرگوارش و برادر مکرّمش حضرت رضا قرار داشت و در علم و تقوا و پاسخ به پرسشهای مراجعان به مقامی رسید که مدال افتخار «فداها ابوها» از پدر خود دریافت داشت. بعد از ورود حضرت رضا به مرو آن حضرت نامهای را به وسیله یکی از غلامان خویش برای خواهرش فرستاد که با رسیدن نامه، بلافاصله فاطمه معصومه آماده سفر گشت. آن حضرت در سال 201 هجری به همراه پنج تن از برادران (فضل، جعفر، هادی، قاسم، زید) و تعدادی از برادرزادگان و کنیزان روانه خراسان شدند.
هنگامی که موکب حضرت معصومه به ساوه رسید، عدهای از دشمنان اهل بیت:، به اشاره مأمون عباسی راه را بر آنان بستند و در یک درگیری نابرابر، تمام برادران و بیشتر همراهان او به شهادت رسیدند و حضرت معصومه بر اثر شدّت تألمات و بنا بر قولی بر اثر مسمومیت بیمار گشت.
در روز 23 ربیع الاوّل 201 هجری فاطمه معصومه وارد قم شد و ناقه حضرت در محلی که امروز به نام «میدان میر» نامیده میشود، زانو به زمین زد و این افتخار نصیب موسی بن خزرج ، بزرگ اشعریان، شد تا هفده روز میزبان دختر، خواهر و عمه امام باشد.
آن بانو سرانجام در روز دهم ربیع الثانی 201 هجری از دنیا رحلت کرد و با تجلیل فراوان مردم قم، و به وسیله دو فرد ناشناس، به خاک سپرده شد.
اهمیت ازدواج در اسلام
پیش از ورود به مبحث اصلی این مقاله، باید یاد آورشویم که در اسلام بر امر ازدواج تأکید و سفارش فراوان شده است؛ تا آنجا که در قرآن، این معجزه ماندگار الهی، آیات متعددی در این باره وجود دارد؛ از جمله میفرماید: )وَأَنْکِحُوا اْلأَیامى مِنْکُمْ وَ الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلیم(؛ «باید مردان بی زن و زنان بیشوهر و کنیزان و بندگان خود را به نکاح درآورید. اگر آنان فقیر باشند، خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز خواهد ساخت؛ زیرا خداوند وسعت دهنده و داناست».
خداوند در آیه دیگری میفرماید:« و از نشانههای او (خداوند) اینکه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید و در میان شما مودّت و رحمت قرار داد. در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر کنند».
در روایات نیز تعبیرات تأمل برانگیزی دربارة ازدواج آمده است که به راحتی نمیتوان از کنار آن گذاشت. پیامبر اکرم فرمود:«اَلنِّکاحُ سُنَّتی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتی فَلیس مِنّی؛ ازدواج سنت من است؛ هر کس از سنت من رو بگرداند، از من نیست».
زنی به امام باقرعرض کرد: من زن تارک دنیا هستم. حضرت فرمود: منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد: نمیخواهم هرگز ازدواج کنم. حضرت پرسید: چرا؟ عرض کرد: دنبال کسب فضیلت هستم. حضرت فرمود: از این کار دوری کن. اگر در این کار فضیلتی بود، فاطمه از تو به آن سزاوارتر بود. هیچ کس نیست که در فضیلت بر او سبقت گیرد.
آن حضرت در جای دیگر فرمود:« ما بُنیَ فِی الاِسلامِ بِناءً اََحَبُّ الِی اللهِ وَ اَعَزّ مِنَ التَّزویجِ؛ هیچ بنای در اسلام محبوبتر و عزیزتر از ازدواج در نزد خداوند نیست».
از طرف دیگر، عزب بودن و مجرد زندگی کردن به شدّت نکوهش شده است. پیامبر اکرم فرمود:« شَرارُکُمْ عُزَّابُکُمْ، رَکْعَتانِ مِنْ مُتَأهِّلٍ خَیْرٌ مِنْ سَبعینَ رکْعَةً مِنْ غیْرِ مُتَأهِّلٍ؛ بدترین شما، عزبها (و بی همسران) هستند. دو رکعت نماز فرد متاهّل، بهتر است از هفتاد رکعت نمز غیر متأهل».
حال این پرسش رخ مینماید که حضرت معصومه با آن مقام علمی و آگاهیای که از دستورهای اسلام و سنّت پیامبر اکرم داشت، چرا ازدواج نکرد و تشکیل خانواده نداد؟ از طرف دیگر، بر اثر موقعیت علمی و معنوی و زیارتی آن حضرت، بسیاری از دختران امروز آن حضرت را به عنوان اسوه برای خود پذیرفتهاند که روشن نشدن راز ازدواج آن حضرت، ممکن است بهانهای برای فرار از ازدواج باشد.
این نکته را هم اضافه کنیم که نه تنها حضرت معصومه ازدواج نکرد، بلکه هیچ یک از دختران موسی بن جعفر ازدواج نکردند.
بررسی نظریات مختلف
احتمالات و نظریات مختلفی برای ازدواج نکردن آن حضرت بیان شده است که به برّرسی و صحت و سقم هر یک میپردازیم.
1.
وصیّت امام موسی بن جعفریکی از احتمالات که در واقع یکی از پاسخها به پرسش فوق است، این است که خود حضرت موسی بن جعفر به دخترانش وصیت کرده تا ازدواج نکنند!
ابن واضح یعقوبی طرفدار این نظریه است. سخن او در این باب چنین است: «موسی بن جعفر را هیجده پسر و 23 دختر، پسران عبارت بودند از : علیرضا، ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، عبیدالله، حمزه، زید، عبدالله، اسحاق، حسین، فضل و سلیمان.
موسی بن جعفر وصیت کرد که دخترانش شوهر نکنند و هیچ کس از آنان شوهر نکرد، مگر ام سلمه که در مصر به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد و در اینباره میان قاسم و خویشاوندانش جریان سختی پیش آمد؛ تا آنجا که قاسم قسم خورد که جامه از وی دور نکرده است و جز آنکه عقد موقتی بسته شده برای محرمیّت در مسیر رفتن به حج رفتن منظوری نداشته است».
در پاسخ به سخنان یعقوبی اولاً، باید گفت: چنین وصیّتی برخلاف سنت رسول الله و سیرة امامان اهل بیت عصمت و طهارت: است و هرگز چنین وصیتی از امام معصوم صادر نمیشود.
ثانیاً، متن وصیت حضرت موسی بن جعفر غیر از آن چیزی است که یعقوبی ادّعا دارد. برای قضاوت در این زمینه، ابتدا متن وصیت حضرت را مرور میکنیم. ابراهیم بن عبدالله از موسی بن جعفر نقل کرده که آن حضرت جمعی را مانند اسحاق بن جعفر، ابراهیم بن محمد و جعفر بن صالح و ... را بر وصیت خود شاهد گرفت و فرمود: «اُشْهِدُ هُمْ اَنّ هَذِهِ وَصِیَّتی ... اَوصَیْتُ بها اِلی عَلَیٍٍّ اِبْنی ... و اِنْ اَرادَ رَجَلٌ مِنْهَم اَنْ یُزَوِّجَ أختَهُ فَلَیْسَ لَهُ اَنْ یُزَوِّجَها الاّ بِاِذْنِهِ وَ اَمْرِهِ ... وَ لا یُزَوِّجَ بَناتی اَحَدٌ مِنْ اِخْوتِهِنَّ وَ مِنْ اُمّهاتِهِنَّ وَ لا سُلْطانٌ وَ لا عَمِلَ لَهُنّ اِلاّ بِرأیِهِ وَ مَشْوَرتهِ ، فَاِنْ فَعْلُوا ذلِکَ فَقَدْ خالَفُوا الله تَعالی وَ رَسُولَهُ 9 وَ حادُّوهُ فی مُلْکِهِ وَ هُوَ اَعْرَفُ بِمنالحِ قَوْمِهِ اِنْ اَرادَ اَنْ یَزَوِّجَ زَوَّجَ، وَ اِنْ اَرادَ اَنْ یَتْرَکَ تَرَکَ...؛ شاهد میگیرم آنها را که این وصیّت من است که به فرزندم علی وصیت کردهام... (از جمله وصیتم این است) اگر مردی از شما خواست خواهرش را شوهر دهد، این حق را ندارد، مگر با اجازه و فرمان او (علی) و نه دختران من (حق دارند) که یکی از خواهران خود را شوهر دهند و یا مادران آنها و نه سلطانی، و نه کاری برای آنها انجام دهد، مگر اینکه با نظر و مشورت او (علی) باشد. اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، به راستی با خدا و رسولش مخالفت و در سلطنت او منازعه کردهاند و او (حضرت رضا) به مصالح قومش در امر ازدواج آگاهتر است. اگر خواست به کسی شوهر دهد، شوهر میدهد و اگر خواست رد کند، رد میکند».
در این وصیتنامه، حضرت موسی بن جعفر با صراحت به فرزندان اعلام میدارد که حجّت خدا بعد از او علی بن موسی است و خواهران باید در هر کاری از جمله مسئله ازدواج از او اطاعت کنند و هر فردی را که علی بن موسی مناسب دید، آنان با او ازدواج کنند؛ چرا که آن حضرت به مسائل ازدواج آگاهتر و به وضعیت بستگان آشنایان آشناتر است. در اینجا هرگز سخن از ترک ازدواج دختران موسی بن جعفر و خواهران حضرت رضا نیست؛ سخن در این است که بر ازدواج آنان حضرت رضا باید نظارت داشته باشد.
بنابراین نظریه یعقوبی بیاساسی است و نمیتوان بر آن اعتماد کرد و به همین جهت، برخی محققین صریحاً سخن یعقوبی را مجعول و بی اساس دانستهاند.
2.
همتا نداشتننظریه دوم این است که دختران حضرت موسی بن جعفر مخصوصاً فاطمه معصومه از نظر کمال علمی و معنوی در حد بالایی قرار داشتند و کسی همسنگ و همسر آنها پیدا نمیشد و یکی از اموری که در تزویج دختر مورد توجه قرار میگیرد، هم کفو بودن است.
این نظریه نیز نمیتواند قابل تأیید باشد؛ زیرا اولاً سیرة ائمه اطهار این نبوده که دختران خود را به جهت پیدا نشدن همسنگ در خانه نگه دارند و مانع ازدواج آنان شوند، بلکه آنان، هم در قول، و هم در عمل خود، مؤمن و مؤمنه را«کفو» یکدیگر میدانستند. از پیامبر اکرم نقل شده است که آن حضرت فرمود:« هر گاه کسی به خواستگاری دختر شما آمد که دینداری و امانتداری او را میپسندید (هر چند در حد دختر شما نباشد) شوهر دهید و اگر شوهر ندهید، در زمین فتنه و فساد بزرگ بر پا میشود».
ثانیاً، در عصر امام کاظم جوانان شایستهای از تبار امام حسن مجتبی و حضرت سیدالشهدا و نیز در میان شیعیان افرادی وجود داشتند که میتوانستند همسران مناسب برای آنان باشند.
3.
اختناق هارونیاحتمال و نظریه سوم آن است که اختناق هارون الرشید و وجود خفقان در آن دوران، چنان شدید بود که حتی کسی جرئت نداشت برای پرسیدن مسائل شرعی به در خانه موسی بن جعفر مراجعه کند، تا چه رسد به اینکه به عنوان داماد آن حضرت رفت و آمد دائمی با خانواده موسی بن جعفر داشته باشد؛ چرا که همین ارتباط نسبی زمینهای را فراهم میساخت تا هارون به اذیت و آزار او بپردازد. البته با اینکه هارون در مواردی تظاهر به دینداری میکرد، ولی ستمگری بیرحم بود. یکی از مورّخین میگوید:«هارون هنگام شنیدن وعظ از همه بیشتر اشک میریخت و در هنگام خشم و تندی از همه ظالمتر بود». و همین مرد «دو هزار کنیز داشت که سیصد نفر آنان مخصوص آواز خوانی و رقص و خنیاگری بودند».
شیعیان در عصر خلافت هارون در تنگنا و فشار قرار داشتند و کسانی چون علی بن یقطین در تقیه به سر میبردند و کوچکترین حرکاتشان زیر نظر بود. نمونه بارز آن داستان لباسی است که هارون به علی بن یقطین داد. این لباس ویژه خلفا بود و علی بن یقطین آن را به موسی بن جعفر اهدا کرد. حضرت آن را قبول نکرد و فرمود: « این لباس را نگهدار و از دست مده؛ زیرا در حادثهای که برایت پیش میآید، به کار میآید».
چندی بعد یکی از خدمتگزاران علی بن یقطین، نزد هارون شکایت کرد و گفت : لباس مخصوص را به موسی بن جعفر اهدا کرده است. هارون بلافاصله او را احضار کرد و از لباس پرسش کرد. او گفت: آن را در بقچهای نگه داشتهام. هارون دستور دارد تا فوراًَ آن را بیاورد. وقتی که نگاهش به لباس افتاد، گفت: بعد از این هرگز سخن سعایت کنندهای را درباره تو باور نخواهم کرد.
این گونه قضایا نشان میدهد که ارتباط موسی بن جعفر کنترل میشد و از طرفی زندانی شدن امام نیز، انگیزه خواستگاری از دختران آن حضرت را کاهش میداد. بعد از شهات امام وحشت بیشتری بر مردم حاکم شد و حضرت رضا نیز تحت نظر قرارگرفت. در زمان مأمون آن حضرت به خراسان احضار شد و بعد از یک سال، حضرت معصومه و جعمعی از برادران او به خراسان حرکت کردند، اما در راه، حضرت معصومه پیش از دیدن برادر، دار فانی را وداع کرد و امر ازدواج او هم تحقق نیافت.
بنابراین راز عدم ازدواج حضرت معصومه و خواهران او را نه در وصیت پدر باید جستجو کرد و نه در نبود همسر متناسب و هم کفو، علت آن، وجود اختناق شدید هارونی و مأمونی بود که باعث شد احدی جرئت نکند به راحتی به خانه موسی بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد. از طرف دیگر، زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر و سرانجام شهادت او، و احضار شدن حضرت رضا به خراسان و دورافتادن از خواهران، مزید بر این علت بود.
استفتاءات حضرت امام (ره)
س 1- در شرایط امروز وظیفه ما نسبت به امر به معروف افرادی ناشناس که نمیدانیم اثر دارد یا ندارد چیست؟
ج- بر فرض احتمال اثر و اجتماع سایر شرایط واجب است.
س 2- معاشرت با افرادی که عمل حرامی چون مشروب خواری و... انجام دادهاند چگونه است؟
ج- با مراعات شرایط مقرّره نهی از منکر نمایند و ترک معاشرت یکی از درجات نهی از منکر است.
س 3- خواهشمند است نظر خود را راجع به رفت و آمد و سایر ارتباطات؛ گفتگو، مصافحه، صله رحم، صرف غذای آنان، نماز خواندن در منزل ایشان، هدیه دادن و گرفتن با خانوادهها یا افرادی که خصوصیات ذیل را دارند چگونه است:
افرادی که مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند یا رعایت حجاب و اصول اسلامی- کلی یا جزئی- را نمیکنند یا وضع کسب و درآمدشان از نظر شرعی مشکوک و یا حرام یا مخلوطی از حرام و حلال است؟
ج- گفتگو و رفت و آمد با آنان اشکال ندارد بخصوص اگر موجب هدایت آنها شود ولی تصرف در اموال آنها در صورتی جایز است که علم به وجود مال حرام در آنچه مورد تصرف است نباشد.
س 4- شخصی است که مبادرت به خوردن مشروبات الکلی مینماید و کارهای منافی با عفّت انجام میدهد و به مراجع عالیقدر توهین مینماید، از نظر وظیفهشرعی، نصیحت ونهی از منکر شده است ولی متأسفانه مؤثر واقع نگردیده؛ تقاضا دارم حکم الله را از نظر معاشرت و طهارت و نجاست و حدّ شرعی بیان فرمایید.
ج- اگر ترک معاشرت موجب می شود شخص مشارالیه دست از اعمال خلاف خود بردارد لازم است از معاشرت با او خودداری نمایید و تا ارتداد او ثابت نشود، محکوم به حکم سایر مسلمین است.
س 5- امروزه که در مناطق و کشورهای مختلف مسلمانان مشغول مبارزه با طاغوت و کفر جهانی هستند اگر در افرادی نقاط ضعفی مشاهده شود ولی موضعگیری در مقابل مبارزین و انقلابیون نداشته باشند آیا جایز است با آنان در جهت ضعفی که دارند مبارزه شود یا آنکه به منظور حفظ وحدت باید از نقاط ضعف چشم پوشی کرد و اساساً چه ضابطه ای میتواند ملاک تقدیم وحدت بر خط مبارزه یا بالعکس باشد؟
ج- اگر انقلاب اسلامی را تضعیف نمیکنند و توطئه بر ضد جمهوری اسلامی ندارند در امانند و نباید با آنان مبارزه کرد.
س 6- روحانی نمایانی که آمریکا و یا دولتهای دست نشانده آمریکا و دیگر دولتهای کفر را با توجیهی که دارند علناً تأیید میکنند آیا جایز است که با چنین افرادی مبارزه شود و در مجلس و محافل از خط سیاسی آنان انتقاد شود تا به رسوایی کشیده شوند و عوام مردم فریب آنان را نخورند؟
ج- موارد مختلف است و ممکن است اشخاص مزبور را به مقامات جمهوری اسلامی معرفی کنند تا مسئولین اقدام مقتضی معمول دارند.
س 7- افرادی در ادارات هستند که انسان احساس میکند با انقلاب میانهای ندارند و فقط ظاهر خود را عوض کرده و احتمالاً گاهی اوقات هم کارشکنی میکنند آیا معرفی این طور افراد به مقامات ذی صلاح مملکت از نظر شرعی اشکال ندارد؟ رفت و آمد خانوادگی با آنان چه صورتی دارد؟
ج- در صورتی که کارشکنی بکنند بعد از ارشاد معرفی او اشکال ندارد.
س 8- دوستی با کسی که مسلمان است و فرایض دینی خود را نظیر نماز و روزه انجام میدهد ولی اعتقادی به ولایت فقیه و رهبری امام خمینی و به دولت جمهوری اسلامی ایران ندارد و طرز فکر التقاطی دارد آیا لازم است با مباحثات, امر به معروف و نهی از منکر را انجام داد یا قطع رابطه کنیم؟
ج- آن را ارشاد نمایید.
پرسش:
کدام یک از آیات قرآن سجده واجب دارند؟ شرایط خاصّ آنها را بیان نمائید؟
منبع پاسخ: پایگاه حوزه5751، 5751
پاسخ:
چهار آیه از چهار سوره قرآن سجده واجب دارند که عبارتند از:
الف: سوره نجم آیه آخر 62.
ب: سوره علق: آیه آخر 19.
ج: سوره سجده (الم تنزیل) آیه 15.
د: سوره فصلت آیه 37.
احکام وشرایط خاصّ آنها به این صورت است که:
اگر انسان به آیات مذکور گوش فرا دهد واجب است که سجده کند و اگر تنها آنها را بشنود (به گوش او بخورند بدون این که قصد شنیدن داشته باشد) اگر چه سجده واجب نیست ولی احتیاط آن است باز سجده کند.
آنچه موجب وجوب سجده می شود شنیدن تمام آیه است ولی اگر بخشی از آیه را هم شنید احتیاطا سجده کند.
سجده در هنگام شنیدن این آیات واجب فوری است و نباید تأخیر بیفتد و اگر احیانا تأخیر افتاد در اولین فرصت باید آن را بجا آورد.
شنیدن از بچه یا کسی که قصد تلاوت ندارد یا ضبط صوت، سجده کردن را واجب نمی کند اگر چه احتیاط در آن است که سجده بجا آورد.
در سجده واجب قرآن نمیشود بر چیزهای خوراکی و پوشاکی سجده کرد، ولی سایر شرایط سجده را که در نماز است لازم نیست مراعات کنند[i].
ذکر گفتن در این سجده لازم نیست ، بلکه مستحب است و هر ذکری بگوید کافی است.
سوره های سجده دار را نباید در نماز خواند و موجب بطلان نماز می شود.[ii]
بر فرد جنب و حائض حرام است که حتی یک آیه و کلمه از این سوره ها را قرائت کند چه آیه سجده باشد یا آیات دیگر این چهار سوره.[iii]
--------------------------------------------------------------------------------
[i] توضیح المسائل(المحشی للإمام الخمینی)، ج1، ص: 595 مسأله 1097.
[ii]تحریر الوسیله امام خمینی(ره) ج 1،ص169.
[iii]تحریر الوسیله امام خمینی(ره) ج 1،ص40
حدیث شریف:
1 - امام صادقعلیه السلام فرمود:
"العزائم: ألم تنزیل، وحم السجدة، والنجم، واقرأ باسم ربّک، وماعداها فی جمیع القرآن مسنون ولیس بمفروض"(220).
"سورههایى که سجده واجب دارند عبارتند از: الم تنزیل، حم السجدة، النجمواقرأ باسم ربک اما غیر آنها همگى مستحب است نه واجب."
2 - همچنین فرمود:
"إذا قرأت السجدة فاسجد ولا تکبّر حتّى ترفع رأسک"(221).
"هنگامیکه آیه سجده را خواندى پس سجده کن وتکبیر نگو تا اینکه سرازسجده بردارى."
3 - عبداللَّه بن سنان مىگوید:
سألت أبا عبداللَّهعلیه السلام عن رجل سمع السجدة تُقرأ، قال: "لا یسجد إلّا أنیکون مُنصِتاً لقراءته مستمعاً لها، أو یصلّی بصلاته، فأمّا أن یکون یصلّیفی ناحیة وأنت تصلّی فی ناحیة اُخرى فلا تسجد لما سمعت"(222).
از امام صادقعلیه السلام سؤال کردم درباره کسى که آیه سجده را مىشنود؟امام فرمود:
"سجده نکند، مگر این که هنگام قرائت آیه سجده، ساکت بوده ونیک گوشداده وآن را استماع کرده باشد، یااین که به نماز خواننده آیه سجده اقتدا کرده باشد.اما اگر او )خواننده آیه سجده( در نقطهاى نماز مىخواند وتو در نقطه دیگر نمازمىگزارى پس براى آنچه شنیدهاى سجده لازم نیست."
4 - امام صادقعلیه السلام فرمود:
"إذا قُرئ بشیءٍ من العزائم الأربع فسمعتها فاسجد، وإن کنتَ على غیروضوء، وإن کنت جنباً، وإن کانت المرأة لا تصلّی. وسائر القرآن أنت فیهبالخیار إن شئتَ سجدتَ، وإن شئت لم تسجد"(223).
"وقتى آیه سجده از چهار سوره سجده واجب خوانده شد وتو شنیدى پسسجده کن اگر چه وضو نداشته باشى یا جنب باشى واگر چه زن در شرایطى باشد کهنماز نمىگزارد. اما در سایر سجدههاى قرآن، اختیار دارى که سجده کنى یانه."
5 - از امام باقرعلیه السلام سؤال شد:
عن الرجل یعلّم السورة من العزائم، فتُعاد علیه مراراً فی المقعد الواحد،قال الإمام: "علیه أن یسجد کلّما سمعها، وعلى الذی یعلّمه أیضاً أنیسجد"(224).
درباره کسى که سوره سجده واجب را آموزش مىدهد پس در یک جلسه چندبار آیه سجده براو تکرار مىشود؟ امامعلیه السلام فرمود: "براو است هربار کهمىشنود سجده کند، و همچنین بر آن کس که آموزش مىبیند نیز واجب استکه سجده کند."
6 - از امام صادقعلیه السلام سؤال شد: درباره کسى که آیه سجده رامىخواند در حالیکه سوار برچارپاست؟ فرمود:
"یسجد حیث توجّهت به، فإنّ رسول اللَّهصلى الله علیه وآله کان یصلّی على ناقته وهومستقبل المدینة، یقول اللَّه عزّ جلّ: )فَأَیْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ("(225).
"سجده کند به هرسو که مىرود، زیرا پیامبر خداصلى الله علیه وآله برشتر نماز مىگزارد درحالیکه رو به مدینه داشت. خداوند مىفرماید: )به هرسو که روبیاورید خدا،آنجا است(."
7 - امام باقرعلیه السلام فرمود:
"إنّ أبی علیّ بن الحسینعلیه السلام ما ذکر للَّه نعمة علیه إلّا سجد، ولا قرأ آیة منکتاب اللَّه فیها سجدة إلّا سجد..."(226).
"پدرم على بن الحسینعلیه السلام، هیچ نعمت خداوندى بر او ذکر نمىشد مگراینکه سجده مىکرد وهیچ آیه سجدهاى را در قرآن نمىخواند مگر اینکهسجده مىکرد."
8 - روایت شده که سجده گزار در سجدههاى واجب قرآن این ذکررا بخواند:
لا إِلهَ إِلَّا اللَّه حَقّاً حَقّاً، لَا إِلهَ إِلَّا اللَّه إِیماناً وَتَصْدِیقاً، لَا إِلهَ إِلَّا اللَّه عُبُودِیَّةًوَرِقَّاً. سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقَّاً، لَا مُسْتَنْکِفاً وَلَا مُسْتَکْبِراً، بَلْ أَنا عَبْدٌ ذَلِیلٌخَائِفٌ مُسْتَجِیرٌ.(227)
حضرت امیر المومنین علی بن ابیطالب (ع) فرمود :
روزی من و فاطمه به خدمت حضرت رسول (ص) رفتیم و آن حضرت را بسیار گریان یافتیم ، عرض کردم : پدر و مادرم فدای تو باد یا رسول الله چه چیز سبب گریه شما شده است ؟
فرمود : یا علی ، شبی که مرا به آسمان بردند ، زنانی چند از امت خود را در عذاب شدید دیدم پس از حالت آنها تعجب کردم و از شدت عذاب آنها گریستم .
زنی را دیدم که به موهایش آویخته شده بود . مغز سرش میجوشید . و زنی را دیدم که به زبانش آویخته و آب داغ جهنم در حلقش ریخته میشد و زنی را دیدم که به پستان آویخته شده بود و زنی را دیدم که گوشت بدن خود را میخورد و آتش از زیرش شعله می کشد .
و زنی را دیدم که پاهایش بسته شده و مارها و عقربها بر او مسلط گردیده بودند .
و زنی را دیدم که که کر و کور لال ، در تابوتی از آتش مغز سرش از بینی او بیرون میآید و بدنش از ( مرض ) خوره و پیسی پاره پاره بود .
و زنی را دیدم که در تنوری از آتش به پاهایش آویزان بود و زنی را دیدم که گوشت بدن او از جلو و عقب با قیچی های آتشین بریده میشد .
و زنی را دیدم که صورت و دستهایش میسوخت و روده های خود را میخورد . و زنی را دیدم که سرش خوک بود و بدنش بدن الاغ و بر او هزار هزار نوع عذاب بود .
و زنی را دیدم که به صورت سگ ، آتش در پشتش داخل میشد و از دهانش بیرون می آمد و ملائکه سر و بدنش را با گرزهای آتشین میکوبیدند .
حضرت فاطمه علیها السلام عرض کرد :
ای حبیب من و ای نور دیده من ، به من خبر بدهید که عمل و روش ایشان چه بوده است که خدای تعالی این نوع عذاب را بر ایشان مسلط گردانیده است ؟
حضرت رسول ( ص ) فرمود : ای دخترم :
آن زنی که به مو آویخته شده بود : موی خود را از مرد نامحرم نمی پوشانده است و آن زنی که به زبان آویخته شده بود : با زبانش شوهرش را آزار میداده است و آن زنی که به پستان آویخته شده بود : از انجام وظایف زناشوئی خودداری می ورزیده است .
و آن زنی که به پاهایش آویخته شده بود : از خانه بی اجازه شوهر بیرون میرفته است .
و آن زنی که گوشت بدن خود را میخورد : برای مردم زینت میکرده است و آن زنی که دستهایش به پاهایش بسته شده بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند : او کسی است که خود را نمی شسته است و لباسهایش را پاک نمی کرده و غسل و حیض و جنابت انجام نمی داده و بدنش را از نجاست ها پاک نمی کرده و غسل و حیض و جنابت انجام نمی داده و بدنش را از نجاست ها پاک نمی کرده و نماز را سبک می شمرده است.
و آن زنی که کور و کر و لال بود : از زنا فرزند پیدا کرده و به گردن شوهر خود انداخته است.
و آن زنی که گوشت بدنش با قیچی های آتش قیچی میشد : خود را به مردان نامحرم نمایش میداده که به او رغبت کنند و آن زنی که صورت و بدنش میسوخت و روده های خود را میخورد : زنی بود که مرد و زن نامحرم را به یکدیگر می رسانده است .
و آنکه سرش سر خوک و بدنش الاغ بود : سخن چین و بسیار دروغگو بود و آنکه بصورت سگ بود و آتش در پشتش داخل و از دهانش خارج میشد : خواننده و آوازه خوان و حسود بوده است .
پس حضرت رسول فرمود :
وای بر زنی که شوهر خود را به خشم آورده و خوشا بحال زنی که همسرش از او راضی باشد .
اینها مردان پیرو ی الگوی غرب ....زن نماها !!!!!
این هم زنان پیرو الگوی های غربی ....
به راستی آیا آزادی این هست؟؟
حضرت رسول فرمودند :شبی که مرا به آسمان بردند ، زنانی چند از امت خود را در عذاب شدید دیدم پس از حالت آنها تعجب کردم و از شدت عذاب آنها گریستم :
زنی را دیدم که به موهایش آویخته شده بود . مغز سرش میجوشید آن زن موی خود را از مرد نامحرم نمی پوشانده است.
و زنی را دیدم که گوشت بدن خود را میخورد و آتش از زیرش شعله می کشد .آن زن برای مردم زینت میکرده است
زنی را دیدم که گوشت بدن او از جلو و عقب با قیچی های آتشین بریده میشد . آن زن خود را به مردان نامحرم نمایش میداده که به او رغبت کنند
و زنی را دیدم که صورت و دستهایش میسوخت و روده های خود را میخورد. آن زنی بود که مرد و زن نامحرم را به یکدیگر می رسانده است
سؤال :
معاشرت با غیراهلخمس و قبول هدیه و خوردن غذاى آنان چه حکمى دارد؟
جواب :
در مسأله 1408 رساله آیتاللَّهبهجت آمده است: در معاشرت و استفاده از اموال کسانى که انسان مىداند خمس مال خود را نمىدهند تا علم به بودن خمس در مال مورد ابتلا ندارد، تصرف در آنها مانعى ندارد (توضیح این که اگر یقین ندارید که به غذا یا چیزى که براى شما مىآورند خمس تعلق گرفته مىتوانید تصرف کنید).
http://www.nahad.net/q_a/questionsDetail.asp?code=7
معاشرت با دوستانى که مذهبى نیستند وبهنمازاهمیت نمىدهند واهل نوار،موسیقى، پاسور و قمار هستند، اما در معاشرت آدم هاى خوبى هستند، چه صورتىدارد؟
جواب :
در صورتى که امر به معروف در آنان اثر ندارد رابطه شمابا ایشان باید در حدى باشد که شما را تحت تأثیر قرار ندهد و آلوده به گناه نسازد.
http://www.nahad.net/q_a/questionsDetail.asp?code=1
تاریخچه عملیاتروانی و گسترش
1ـ آنچه مسلم است عملیاتروانی سابقهای به قدمت تاریخ انسانها دارد چرا که انسانها برای تحت تأثیر قراردادن طرف مقابل به شیوهها و ترفندهایی متوسل میشدهاند و این فعالیت از ارتباط چهره به چهره دو فرد گرفته تا اجتماعات کوچک و بزرگتری یافته است و همین نوع فعالیتها و اقدامات در زمانای خاص همچون بحرانها، جنگها، نزاعهای محلی بصورت مختلف و گوناگونی اتفاق افتاده است.
آنچه قابل تأکید است این است که انسانها پدیده تأثیرگذاری روانی و استفاده از آن در جنگ و صلح و سیاست را به تازگی کشف نکرده است بلکه کمتر برههای از تاریخ حیات سیاسی و نظامی بشر را میتوان یافت که فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادی در پی یافتن قدیمترین نمونههای استفاده از جنگ روانی بودهاند در این میان پل لاین بارگر(Paulline barger) سابقه استفاده از جنگ روانی را به جنگ کیدئون با مادها نسبت میدهد.
ادامه مطلب:http://arnet.ir/?lang=fa&state=spage&pn=history