به زشتى یاد کردن مردمان پشت سر آنان ، سلاحى است براى مرد ناتوان . [نهج البلاغه]
تا ظهور ...
آیاعلّت حفظ حجاب برای خانمها و حرمت تیغ زدن ریش برای آقایان تنها
چهارشنبه 86 بهمن 17 , ساعت 8:0 عصر  

پرسش:عده ای ادّعا می کنند در ایران، داشتن پوشش برای زنان به دلیل نمود اجتماعی ان است و بیان میکنند که در اسلام تیغ زدن ریش برای مردان حرام اعلام شده است و این مساله نیز نمود اجتماعی در جامعه دارد. در حالی که در ایران هیچ مجازاتی برای این افراد در نظر گرفته نشده است.بنابراین این عمل یک نوع آپارتاید جنسیتی می باشد .چه پاسخی بر این ادعا می توان بیان کرد؟
پاسخ:ما نیز منکر نیستیم که ممکن است پوشش زنان به لحاظ نمود اجتماعی آنان باشد . ولی باید قبول کرد که همه احکام را با یک دید نمی توان به آن نگاه کرد، مثلا اگر در یک جامعه همه مردان ریش های خود را با تیغ بزنند ، درست است که از نظر فقهی نباید این کار را انجام دهند ، اما ضرر آن به خود ایشان متوجه می شود و به دیگران لطمه ای نمی زند ؛ ولی در بحث حجاب این چنین نیست . امنیت اخلاقی یک جامعه به خطر می افتد؛شما فرض کنید حجاب هم واجب نباشد ولی متولّیان فرهنگی موظّف هستند فضایی کاملا امن برای مردان و زنان و خصوصا جوانان را فراهم کنند واین امر در صورتی محقق خواهد شد که خانم ها حجاب را رعایت کنند در غیر این صورت ما نیز دچار مشکلات فرهنگی غرب خواهیم شد.
اسلام به دلایل ذیل که هیچ کدام ارتباطی به آپارتاید جنسیتی ندارد از زنان خواسته است که در برخورد با بیگانگان پوشش مخصوصی را داشته باشند
1- بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجان‏ها و التهاب جنسی که سبب کاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است.
2- تحکیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادی‏های جنسی خود تلقّی می‏کنند وافراد متأهل هر روز در مقایسه‏ای خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار می‏گیرند. این مقایسه‏ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی را می‏سوزاند.
3- استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعالیّت‏
دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارآیی آن‏ها کاسته می‏شود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
4- بالارفتن ارزش واقعی زن و جبران ضعف جسمانی او
حیا، عفاف و حجاب زن می‏تواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
اسلام حجاب را برای محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه برای مصونیّت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، رکود و سرکوبی استعدادهای زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را در اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری منع کرده است.
در واقع حجاب، موجب محدودیت مردان هرزه می گردد که در صدد کام جویی‏های آزاد و بی حدّ و حصر هستند و مصونیت زنان از دست این گروه از مردان، منظور است.

http://www.pasokhgoo.ir/fa/


نوشته شده توسط یاس | نظرات دیگران [ نظر] 
شرایط فهم قرآن
دوشنبه 86 بهمن 8 , ساعت 2:20 صبح  
شرایط فهم قرآن
بهره گیری عمیق علمی از قرآن کریم و فهمیدن معارف بلند آن، مشروط است به ارتباط و پیوند با معلّم حقیقی قرآن که همانا خداوند بخشنده است «الرَّحْمنُ* عَلَّمَ الْقُرْآنَ»[1] علم قرآن همراه با رحمت خدای سبحان است و رحمت خاصّه‌ی خداوند شامل حال پرهیزکاران می‌گردد. « وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعلمکم الله»[2] قرآن کریم می‌فرماید شما تقوا را لباس پاکی روح خود کنید که بهترین لباس است: « وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِکَ خَیْرٌ»[3] و خداوند نیز به شما علم عطا می‌کند. در جای دیگر به صورت شرط و جزا می‌فرماید « إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً»[4] اگر تقوی را پیشه‌ی خود کنید و در برابر دستورهای الهی با تقوی باشید، خداوند برای شمار نوری از علم را قرار می‌دهد که جدا کننده‌ی بین حق و باطل است.
قرآن کریم کتابی ساده و معمولی نیست تا انسان بتواند بر اثر آشنایی با قواعد عربی و مانند آن به همه‌ی معارفش دست یابد، کتابی است که ریشه در اوج آسمان و مقام «لدن» دارد و از علم خداوند سرچشمه گرفته و درک معارف بی‌انتهای آن بدون نردبان تقوا و ارتباط با خدا، امکان پذیر نیست، اگر چه چشم و گوش و حواس انسان در بهره‌مندی از علم، دخالت دارند ولی جای علم و مخزن اصلی آن همان قلب است و خدای سبحان علم الهی را به قلب کسی القا و الهام می‌کند که با نیروی تقوا، از سلامت و پاکی لازم برخوردار باشد.
تقوا در قرآن کریم، در برابر مقامات ایمانی دیگر نیست، بر خلاف توبه، بازگشت، صدق، احسان و... که همه از مقامات ایمانند. تقوا دارای مراتب است و با هر درجه از ایمان سازگار است؛ هدایت نیز دارای همین درجات است و هر کس هر مرتبه‌أی از تقوا داشته باشد، هدایت معادل همان مرتبه از تقوا نصیب او می‌گردد. آیه‌ی « إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»[5] نشان می‌دهد که تقوا دارای مراتبی است که هر کس در مرتبه‌‌ی بالاتری قرار بگیرد نسبت به دیگران، کرامت بیشتری دارد.
تقوای عام، تقوای خاص، تقوای اخصّ
قرآن کریم یک درجه از تقوا را به عنوان اصل ایمان معرّفی می‌کند که همان انجام واجبات و ترک محرّمات است. این تقوا، تقوای عمومی است و تحصیل آن بر همه‌ی مردم لازم است چنانکه فرمود: « فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَه‌ی التَّقْوی»[6]. این نازلترین درجه‌ی تقوا است که «تقوای عام» شمرده می‌شود.
مرحله‌ی بالاتر از آن که «تقوای خاص» نامیده می‌شود، آن است که مستحبّات را انجام دهد و مکروهات را ترک کند و بالاخره «تقوای اخصّ» آن است که دارنده‌ی آن جز خدا نمی‌اندیشد و خود را از هر چه غیر خداست نگهداری می‌کند که فرمود: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ»[7] ای اهل ایمان تقوای الهی را در بالاترین درجه و آنچنان که در خور اوست کسب کنید، گرچه تقوای الهی به مقداری که شایسته‌ی خداست مقدور نیست ولی به مقداری که مقدور انسان است مطلوب است که فرمود: « فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ»[8].
خدای سبحان برای فهم قرآن، قلب پاک و طاهر را لازم می‌داند؛ چنانکه می‌فرماید «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ* فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ* لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»[9] این قرآن عربی مبین یک ریشه و اصلی دارد به نام کتاب مکنون که این قرآن در آن کتاب مکنون و مرتبط با آن است. معانی اوّلیه الفاظ قرآن را می‌توان با طهارت ظاهری از قرآن استفاده کرد ولی درک معارف بلند کتاب مکنون امکان‌پذیر نیست مگر با طهارت باطنی و قلبی. اگر کسی بخواهد با ظاهر قرآن در تماس باشد. بدون طهارت و غسل یا وضو نمی‌شود و حتّی نمی‌تواند آیات آن را ببوسد. امّا ارتباط با محتوای عمیق قرآن و با جان و باطن قرآن، نیاز به قلبی سالم و جانی با طهارت دارد. انسان باید پستی‌های اخلاقی و نیز جمود و انحراف فکری و اعتقادی را که همگی پلیدند و موجب آلودگی روح هستند، از خود دور کند و دل و جان خویش را آرایش دهد تا آیینه‌ی قرآن گردد و معارف بلندش در آن نقش بندد.
روش پیشینیان که توفیق اندیشیدن و فهم قرآن نصیب آنان می‌گردید، این بود که نخست ده آیه را از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ تعلیم می‌دیدند و تا آنچه را از معارف علمی و دستورات عملی مربوط به آن ده آیه، به خوبی فرا نمی‌گرفتند، وارد آیات دیگر نمی‌شدند: «إنهم کانوا یأخذون من رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ عشر آیات فلا یأخذون فی العشر الآخر حتی یعلموا ما فی هذه من العلم و العمل»[10] و گاهی چنان جرقه‌ای از سوی خداوند در دل آنان اثر می‌کرد که رسول خدا درباره‌ی آنان می‌فرمود «انصرف الرجل و هو فقیه»[11] و این سخن را آن حضرت درباره‌ی شخصی فرمود که وقتی به آیه «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه‌ی خَیْراً یَرَهُ* وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه‌ی شَرًّا یَرَهُ»[12] رسید گفت این کلام مرا کفایت می‌کند و به سوی زادگاهش بازگشت؛ در حالی که به فرموده‌ی رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ فقیه شده بود؛[13] زیرا عصاره‌أی از دو حکمت نظری و عملی را آموخت و به آن ملتزم شد.

[1] ـ سوره‌ی الرحمن، آیات 1 و 2؛ خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود.
[2] ـ سوره‌ی بقره، آیه‌ی 282.
[3] ـ سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 26.
[4] ـ سوره‌ی انفال، آیه‌ی 29.
[5] ـ سوره‌ی حجرات، آیه‌ی 13؛ گرامی‌ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست.
[6] ـ سوره‌ی فتح، آیه‌ی 26؛ و (در مقابل) خداوند آرامش و سکینه خود را بر فرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقیقت تقوا ملزم ساخت.
[7] ـ سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 102.
[8] ـ سوره‌ی تغابن، آیه‌ی 16؛ پس تا می‌توانید تقوای الهی پیشه کنید.
[9] ـ سوره‌ی واقعه، آیات 77ـ 79.
[10] ـ بحار، ج 89، ص 106.
[11] ـ بحار، ج 89، ص 107؛ این مرد رفت در حالی که فقیه بود.
[12] ـ سوره‌ی زلزله، آیات 7 و 8؛ پس هر کس هموزن ذرّه‌ای کار خیر انجام دهد آن را می‌بیند و هر کس هموزن ذرّه‌ای کار بد کرده آن را می‌بیند.
[13] ـ بحار، ج 89، ص 107.
قرآن در قرآن ـ آیت الله جوادی آملی

نوشته شده توسط یاس | نظرات دیگران [ نظر] 
علت مکروه بودن قسم خوردن
دوشنبه 86 بهمن 8 , ساعت 1:50 صبح  
 

از دیدگاه اسلام‌، سوگند یاد کردن عملی ناپسند بوده و اجتناب از آن بسیار مطلوب و پسندیده می‌باشد، اما متفاوت بودن حالات انسان به هنگام سوگند یاد کردن از یک سو و انگیزه‌های مختلف جهت قسم خوردن از سوی دیگر، موجب برخورد متفاوت قرآن کریم با انواع سوگندها شده است به بیانی واضح‌تر، خداوند متعال در قرآن کریم آیه 224 از سوره بقره مسلمین را از هر نوع سوگندی حتی به منظور نیکی و تقوی و اصلاح بین مردم برحذر داشته و سپس در آیه 225 از همان سوره با تقسیم سوگندها به سوگند لغو و سوگند جدّی‌، سوگند لغو را فاقد اثر جزایی و فقهی و سوگند جدی را موضوع احکام فقهی و اثرات وضعی قرار داده است‌.


به عنوان مثال‌، قسم‌هایی که معمولاً از روی عادت برای امور عادی و کم‌ارزش‌، بر زبان جاری می‌گردند، در عین حال که نامطلوب و شایستة پرهیز هستند لغو و بی‌اعتبار شمرده شده و اسلام هیچ گونه عقوبتی را چه دنیوی و چه اخروی بر آن مترتب نمی‌سازد.


 اما سوگندهایی که با عزم و اراده و تصمیم جدی و به منظور رسیدن به اهدافی خاص‌، از انسان صادر می‌شود، دارای اهمیت بوده و به همین لحاظ دارای اثرات گوناگون وضعی و فقهی هستند.(1)


 البته لازم به ذکر است که ممنوع بودن سوگند و نامطلوب بودن آن حکمی کلی است‌; ولی استثنأبردار است‌. زیرا قسم خوردن نزد حاکم شرع‌، نه تنها ممنوع و یا مکروه نیست‌، بلکه در برخی موارد واجب و تنها راه حل خصومت‌ها است‌.


از آن جمله هنگامی که مرد، همسر خود را متهم به زنا کرده و نتواند برای اثبات مدعای خود، چهار شاهد عادل بیاورد، به دستور قرآن کریم باید به ترتیبی خاص‌، سوگند یاد کند و همسر او نیز، می‌تواند در دفاع از خود به شیوه‌ای که قرآن کریم تعلیم داده‌، قسم بخورد.(2) (در کتب فقهی‌، مواضع لزوم سوگند در حضور قاضی به تفصیل بیان شده است‌.)


و اما دربارة سوگندهایی که خداوند متعال در قرآن کریم یاد فرموده‌، باید گفت‌: که آن سوگندها دارای دو پیام و یک نتیجه هستند.


پیام اول‌: توجه به موضوعی است که دربارة آن قسم یاد شده تا شنوندگاه با پی بردن به عظمت موضوع‌، در مفاد آن بیشتر دقت کنند.


پیام دوم‌: توجه به اهمیت چیزی است که قسم به آن تعلق گرفته‌. خورشید، ماه‌، ستارگان‌، شب و روز، نفس انسان و کیفیت هدایت و اضلال و سایر چیزهایی که قرآن به آنها قسم یاد کرده‌; اموری بسیار مهم و دارای نکات برجسته‌، تأمل برانگیز و دقیق هستند.


حاصل و نتیجه این دو پیام‌، تحرک فکری انسان و تلاش برای علم و فهم بیشتر است‌. واضح است که این نوع سوگندها به دلیل اثرات مفید و سازنده با سوگندهای لغو و بی پایه که معمولاً همراه با نوعی توهین به مقام شامخ ربوبی و یا سایر مقدسات می‌باشد، نسبتی ندارد و در حقیقت این دو نوع قسم‌، از دو مقوله جدا و بی‌ارتباط با یکدیگر هستند.


پاورقی:


1- جهت اطلاع بیشتر در این خصوص‌، به تفسیر نمونه‌، ج 2، ذیل آیات یاد شده از سوره بقره (224 ـ 225)و همچنین تفسیر آیه 89 از سوره مائده مراجعه نمایید. 


2- آیات 6 ـ 9 سورة نور.



نوشته شده توسط یاس | نظرات دیگران [ نظر] 
<      1   2   3      
درباره وبلاگ

تا ظهور ...

یاس
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 37 بازدید
بازدید دیروز: 56 بازدید
بازدید کل: 1019421 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
لینک های روزانه

نقد و بررسی آثار علی شریعتی [176]
احکام جهاد [99]
خطر روحانی نماها [182]
افشای یک جنایت در حق نسل سوخته [238]
توسعه اقتصادی جهانی = رواج فساد [141]
کد قرار دادن فایل فلش در وبلاگ [1490]
سیاست عاشورا [197]
سیاست جهان گرسنه [145]
راههای صهیونیسم برای سلطه بر جهان و محو اسلام [151]
فلش احادیث امام حسین (ع) [297]
فلش زیارت ناحیه مقدسه [232]
آپلود رایگان فایل [124]
مهدی فاطمه عج [158]
حوزه آن لاین [124]
فتوبلاگ تا ظهور [125]
[آرشیو(21)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
حدیث[129] . مناسبت روز[47] . پاسخ به سوالات[23] . آلبوم عکس[20] . پژوهش در قرآن[19] . نقد و بررسی آثار علی شریعتی[13] . اخبار روز[9] . نقد و بررسی اشعار مولوی[5] .
نوشته های پیشین

امام حسین (ع)
حدیث
مناسبت ملی
آلبوم عکس
عمومی
پاسخ به سوالات
امام مهدی (عج)
معصومین
حضرت فاطمه (س)
اخلاق اسلامی
پژوهش در قرآن
امام علی (ع)
حضرت محمد (ص)
دفاع مقدس
حضرت معصومه (س)
امام صادق (ع)
حجاب
زبان عربی
مساجد و نماز جمعه
ماه رمضان
ولایت فقیه
امام حسن مجتبی (ع)
امام رضا (ع)
حج
روز قدس
اخبار کانون رهپویان وصال
نقد و بررسی آثار علی شریعتی
آرشیو
لوگوی وبلاگ من

تا ظهور ...
لینک دوستان من

یاوران مهدی (عج)
آلبوم تصاویر من
اعجاز علمی در قران وحدیث
همبستگی وبلاگنویسان مسلمان
ویژه نامه محرم سایت تبیان
ویژه نامه محرم سایت اعتقادات
ویژه نامه محرم سایت لبیک
ویژه نامه محرم سایت بلاغ
ویژه نامه محرم کانون وبلاگنویسان مذهبی
مرکز نشر اعتقادات
ویژه نامه محرم سایت معروف یاران
ویژه نامه محرم سایت غدیر
دانشنامه امام خمینی
پایگاه اطلاع رسانی امام خمینی
وصیت نامه امام خمینی
مرکز اطلاع رسانی فلسطین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سیر خلقت نورانى حضرت زهرا(س)
معنی لغوی فاطمه
پیرامون اسامى حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه
فاطمه‏ى زهراء علیهاالسلام ریشه‏ى شجره‏ى طیبه‏ى نبوت است
نام‏گذارى زهرا علیهالسلام
[عناوین آرشیوشده]