الف) سیماى جواد الائمه در یک نگاه
امام محمدبن على علیه السلام جوادالائمه نهمین امام از اهلبیت علیهم السلام است. القابى که براى آن امام برشمردهاند و هر یک گویاى بُعدى از شخصیت آسمانى حضرت است، عبارتاند از: «مختار، مرتضى، متوکل، متقى، زکى، تقى، منتجب، مرتضى، قانع، جواد، عالم ربانى، منتجب المرتضى و ...» مشهورترین لقب امام، «جواد» است.
کنیههاى حضرت نیز عبارتاند از: ابو جعفر ثانى و ابو على.
ایشان در حالى که 25 سال از عمرش مىگذشت سال 220 هجری شهید شد.
اینک که در آستانه شهادت جانگداز آن امام قرار گرفتهایم، به بازخوانى گوشههایى از دوره امامت تا لحظه شهادت مىپردازیم.
ب) رنجهاى امام جواد علیه السلام
امام جواد علیه السلام از همان آغاز امامت با سیل رنجها رویرو بود؛ مشکلاتى که گاه از سوى حاکمان، زمانى از طرف کارگزاران و منسوبین به طاغوتها و گاهى از سوى جاهلان، متعصبان، گروههاى انحرافى و ... ایجاد مىشد. اینک نمونههایى را مرور مىکنیم:
1 . شکستن حریم امامت
محمدبن ریان مىگوید: مامون به هر حیلهاى متوسل مىشد تا بر امام نفوذ کند، اما ممکن نمىشد، تا این که این فرصت هنگام ازدواج دخترش با امام به دست آمد .
وقتى مىخواست دخترش، ام فضل را به خانه امام جواد علیه السلام بفرستد، زیباترین کنیزکان خود را طلبید و به هر یک جامى که داخل آن گوهرى بود، داد تا وقتى در جایگاه نشست، از او استقبال کنند، اما حضرت به هیچ یک توجهى نکرد. در آنجا مردى بود که مخارق نامیده مىشد و صاحب صدا و عود و ضرب بود، مامون او را طلبید. مخارق گفت: اگر به چیزى از امور دنیا مشغول باشد، من براى مقصود شما کفایت مىکنم. آن گاه رو به روى امام نشست، وقتى توجه همه را جلب نمود، شروع به نواختن کرد. امام دقایقى بى توجهى کرد و ناگهان سر برداشت و فرمود: «اتق الله؛ از خدا بپرهیز» مخارق چنان از فریاد امام وحشت کرد که ساز و عود از دستش افتاد.
وقتى مامون از دلیل آن حالت پرسید، گفت: از وقتى ابوجعفر بر سرم فریاد کشید، وحشتى مرا فرا گرفت که هرگز از جانم بیرون نمىرود. (1)
2 . تهمت مستى و ...
فضاى تنگ و خفقان آلود حاکم بر جامعه چنان امام و یارانش را در تنگنا قرار داده بود که گاه افراد وابسته به طاغوت به آن حضرت توهینهاى سنگینى مىکردند و امام تنها به شکوه به درگاه الهى بسنده مىکرد. از جمله، عمر از خاندان فرج که با چپاول و رشوه و دزدى ثروت زیادى فراهم آورده بود و در حکومت بنى عباس نفوذ داشت، مدتى فرماندار مدینه شد و در همان زمان نسبت به خاندان نبوت خشونت به خرج مىداد و کار را به جایى رساند که به امام گفت: به گمانم تو مست هستى! امام جواد علیه السلام در مقابل این گستاخى تنها به درگاه الهى پناه برد و فرمود: «اللهم ان کنت تعلم انى امسیت لک صائما فاذقه طعم الخرب و ذل الاسر؛ خدایا! چنانچه تو مىدانى امروز براى تو روزه بودم، پس طعم غارت شدن و خوارى اسارت را به او بچشان.»
طولى نکشید که در سال 233 هجری متوکل بر او غضب کرد و دستور داد 120 هزار دینار به عنوان مالیات و 150 هزار دینار از برادرش بگیرند و دستور داد او را به بغداد بردند و همان جا در اسارت، مُرد. (2)
3 . توطئه قتل به اتهام خروج
قطب راوندى نقل مىکند: معتصم تعدادى از وزرایش را فرا خواند و گفت: بر علیه محمد بن على علیه السلام نزد من شهادت دروغ دهید و بنویسید که مىخواهد قیام کند. آن گاه امام را خواست و گفت: تو علیه من توطئه کردهاى! امام فرمود: «والله ما فعلت شیئا من ذلک؛ به خدا سوگند! من چنین کارى نکردهام.»
مامون بر وجود شاهدان پاى فشرد. امام هم دستش را بلند کرد و عرض کرد: «اللهم ان کانوا کذبوا على فخذهم؛ خدایا اگر بر من دروغ بستهاند، آنها را بگیر.» در آن لحظه ایوان لرزید و هر یک از اطرافیان معتصم که بر مىخاست، بر زمین مىافتاد. معتصم عرض کرد: «یا ابن رسول الله! انى تائب مما فعلت فادع ربک ان یسکنه؛ اى پسر رسول خدا! از آنچه کردم، توبه نمودم. از پروردگارت بخواه که آن را آرام سازد.» این بار امام دست بلند کرد و عرض کرد: «اللهم سکنه و انک تعلم انهم اعداؤک و اعدائى؛ خدایا! آرامش ساز و تو مىدانى که آنها دشمنان تو و من هستند.» در پى این دعا آرامش به ایوان بازگشت. (3)
ج) اخبار شهادت امام جواد علیه السلام
وقتى ابوجعفر به دنیا آمد، امام رضا علیه السلام به یارانش فرمود: «در این شب براى من فرزندى شبیه موسى بن عمران به دنیا آمد که شکافنده دریاهاست، [و شبیه عیسى بن مریم] مادرش مقدس است و پاک و پاکیزه خلق شد. به جان پدر و مادرم شهیدى مىشود که اهل آسمان بر او مىگریند. از روى خشم کشته مىشود و خدا بر قاتل او خشم مىگیرد؛ پس [قاتل او] نمىماند مگر اندکى تا این که خدا عذاب دردناک و عقاب شدید را به سوى او مىفرستد.»
اسماعیل بن مهران مىنویسد: وقتى ابوجعفر علیه السلام از مدینه به بغداد براى بار اول مىخواست برود، گفتم: من بر شما مىترسم. با چهرهاى گشاده، فرمود: غیبت من در این سال نیست. وقتى بار دوم به سوى معتصم مىرفت، گفتم: شما مىروید، بعد از شما امامت با کیست؟ حضرت جواد علیه السلام گریست و فرمود: «بعد از من امر امامت مربوط به فرزندم على علیه السلام است.» (3)
د) چگونگى شهادت امام جواد علیه السلام
سابقه خباثت و دشمنى معتصم، خلیفه عباسى، نشان مىدهد که دستور قتل توسط وى صادر شده است؛ این موضوع به قدرى روشن بود که مسعودى مىنویسد: «وقتى امام جواد علیه السلام از مکه به عراق بازگشت، معتصم و جعفر بن مامون دائما در تدبیر و دست به کار چارهاى براى قتل او بودند.» خلیفه که از کینه ام فضل نسبت به امام خبر داشت و مىدانست که ام فضل از او صاحب فرزند نشده است، در انگور سم ریخت و ام فضل با تعریف و تمجید آن را به امام داد و حضرت خورد. امام در اثر مسمومیت در بستر افتاد و سرانجام به شهادت رسید. (4)
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشتها:
1)مناقب ابن شهرآشوب، ج4، ص396.
2) بحار الانوار، ج50، ص62 و 221.
3) کافى، ج1، ص323.
4) بحار الانوار، ج 5، ص16.
منبع: عابدی، محمد، نشریه مبلغان، شماره 49.