ه - جدایى از ترک کنندگان جهاد بازنشستگان از جهاد هم دو گروه هستند؛ گروهى صاحبان عذرمىباشند همچون کور و بیمار و مانند آنها، امّا گروه دوم کسانى هستند کهدر سایر امور زندگى اشتغال دارند همچون کشاورز در مزرعهاش، کارگردرکارخانهاش، و کاسب در مغازهاش، مهندس، پزشک و هر صاحبحرفه دیگر. خداوند مجاهدان را بر بازنشستگان از جهاد برترى دادهوفرموده است: )لاَ یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِبِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةًوَکُلّاً وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرَاً عَظِیماً(311)). »هرگز افراد با ایمانى که بدون بیمارى و ناراحتى از جهاد بازنشستند بامجاهدانى که در راه خدا با مال و جان جهاد کردند یکسان نیستند. خداوند مجاهدانىرا که با مال و جان خود جهاد نمودند بر قاعدان ]= ترک کنندگان جهاد [برترى مهمىبخشید. و به هر یک از این دو گروه وعده پاداش نیک داده و مجاهدان را بر قاعدان باپاداش عظیمى برترى بخشیده است.« در سایه عزّت و کرامت و استقلال است که هر انسانى ارزش خود رادارد، و در صورت فقدان آنها هیچ فردى ارزش و احترام ندارد، و لذا دفاعمهمتر از هر چیز و والاتر از هر ارزشى است. اگر نظام سیاسى یک کشور فاسد یا زیر دست قدرت بیگانه باشد،هر گونه حرکت و هر فرد و همه ثروتهاى امّت در خدمت آن رژیم فاسد،یا حداقل غیر مفید و بیهوده خواهد بود، زیرا در حدیث معروف آمدهاست: »إذا فسد السّلطان فسد الزّمان«؛ »وقتى حکومت فاسد شود همه زمانه فاسدخواهد شد.« و خداوند سبحان هم فرموده است: )وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُفَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیراً(312)). »و هنگامیکه بخواهیم شهر و دیارى را هلاک کنیم، مترفین )ثروتمندان( را امرمىکنیم پس آنان فسق و فساد مىکنند ومستحق مجازات مىشوند. بعد به شدّت آنهارا درهم مىکوبیم.« این آیه به رهبرى مترفین و ثروتمندانى تفسیر شده است که به عذابالهى منتهى خواهد شد. از همین رو باید گفت: کسانیکه براى نجات امّت از یوغ رژیمهاىفاسد جهاد مىکنند، یا کسانیکه از نظام سیاسى صالح و شایسته حمایتمىنمایند و از موجودیّت آن پاس مىدارند، در واقع از همه ارزشهاىجامعه و از حرمت همه مردم پاس مىدارند، و در سایه وجود آنان است کههر تلاشى سودبخش و مفید واقع مىشود. بدین ترتیب درمىیابى که هر فردى براى خود کار مىکند، امّا مجاهدبراى دیگران تلاش مىورزد، و به همین جهت خداوند مجاهدین را برقاعدین برترى و فضیلت بخشیده است. از این بصیرت قرآنى حقایق زیر روشن مىگردد: 1 - بر جامعه است که به مجاهدین خدمت کنند و آنان را در مسایلسیاسى بر سایر مردم ترجیح بدهند، پس اگر مردم خواستند شخصى رابراى اداره کشور برگزینند، بهتر آن است که از میان مجاهدین انتخابشود. 2 - بر دولت است که بخش مهمّى از بودجه دولت را به مجاهدیناختصاص دهد. در قرآن مجید موارد مصرف حقوق شرعى را برشمرده کهدر مقدّمه آنها »سبیل اللَّه« است و بارزترین و روشنترین مصداق »سبیلاللَّه« امور جهادى است. 3 - بر دولت است که قوانین و مقرّرات خاصّى را براى مجاهدین وضعکند؛ مانند مقدّم داشتن آنان بر سایر مردم در صحنه سیاسى، و تخصیصامتیازات اقتصادى براى آنان به مقتضاى شرایط موجود کشور. 4 - همچنین شایسته است جامعه، مجاهدین را در سایر شؤوناجتماعى نیز مورد احترام قرار دهد، مانند کمک دادن به آنان در صورتنیاز و برتر دانستن آنان در تأمین اجتماعى و در ازدواج و حتّى در مجالسومانند آن. 5 - بر مجاهدین است که از وحدت و اتّفاق خود پاس بدارند، و اجازهندهند که اختلافات اجتماعى در صفوف آنان نیز رخنه کرده و در میان آنانچند دستگى ایجاد نماید، که در این صورت هیبت و اقتدار آنان سقوطکرده و آبرو و عزّت آنان فروخواهد ریخت. |