الف - اوّلین وابستگى اوّلین گام در وابستگى به خط جهاد، دورى جستن از تأثیرات محیطخانوادگى است. کسى که علاقه و محبّتش به پدر، مادر، فرزندان، برادرانو همسرش، مهمتر و بیشتر از محبّت به خدا و پیوستن به دین او و ایمان بهپیامبر و جهاد در راه خدا باشد، باید در انتظار این باشد که خداوند کیفرشرا براى او برساند. از همین روست که خداوند بعداز آنکه مؤمن را از تسلیم شدن در برابرخانواده منع مىکند، به پیروى از راه کسانیکه به سوى خدا برگشتهاند،دستور مىدهد و مىفرماید: )وَإِن جَاهَدَاکَ عَلَى أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِیالدُّنْیَا مَعْرُوفاً وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْتَعْمَلُونَ(297)). »و هرگاه آن دو تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى که از آن آگاهىندارى، از ایشان اطاعت نکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایستهاى رفتار کن، وازراه کسانى پیروى کن که توبهکنان به سوى من آمدهاند، پس بازگشت همه شما بهسوى من است و من شما را از آنچه عمل مىکردید آگاه مىکنم.« کسانیکه به سوى خدا بازگشتهاند، کسانى هستند که آنان، جامعهوخانوادههاىشان از ایمان دور بودند ولى بعد به بهشت ایمان بازگشتند،و پیروى از راه آنان به معناى پذیرفتن روش آنان است که با روشهاى جامعهجاهلى مغایرت دارد. روش آنان برائت جستن از طاغوت و طرفداران او،و برائت جستن از فرهنگ و نظامهاى طاغوتى، وبرگزیدن شیوه رویارویىو مقابله با طاغوت بجاى تسلیم در برابر اوست. این وابستگى، مجاهد را بطور کلّى از محیط خانوادگى او جدا نمىکند)مگر در شرایط رویارویى سخت(؛ بلکه وابستگى خود را به خط جهاد،اصل و اساس روابط خود قرار داده، که براساس آن فرهنگ خود را بازمىیابد و تصمیمات لازمه را اتّخاذ مىکند، امّا در خانواده خود همچنان بهعنوان یک عضو مفید باقى مىماند، به آنان نیکى مىکند، در امور زندگى باآنان همکارى مىنماید مشروط به اینکه با شیوه جهادى او تضاد و تعارضنداشته باشد. بلکه او سعى مىکند خانواده را نیز به سوى خط جهاد سوقدهد، و هرگز ناامید نمىشود، زیرا امیدوار است خداوند آنان را به راهدرست هدایت کند. شایسته است دراین جا حدیث شریف منقول از امام صادقعلیه السلام را باگوش جان بشنویم و بخوانیم: حضرت صادقعلیه السلام فرمود: »برّ الوالدین من حسن معرفة العبد باللَّه؛ إذ لا عبادة أسرع بلوغاً بصاحبها إلى رضا اللَّهتعالى من حرمة الوالدین المسلمَین لوجه اللَّه؛ لأنّ حق الوالدین مشتقّ من حقّ اللَّه تعالى إذاکانا على منهاج الدین والسنّة. ولا یکونان یمنعان الولد من طاعة اللَّه إلى معصیته، ومنالیقین إلى الشکّ، ومن الزهد إلى الدنیا، ولا یدعوانه إلى خلاف ذلک. فإذا کانا کذلکفمعصیتهما طاعة، وطاعتهما معصیة«(298). »نیکى به پدر و مادر ناشى از حسن خداشناسى بنده است، زیرا هیچ عبادتى ماننداحترام خالصانه به پدر و مادر مسلمان نیست که صاحبش را هرچه سریع و زود، بهخوشنودى خداوند برساند، چون حق پدر و مادر از حق خداوند متعال نشأت یافتهاست، البتّه در صورتیکه پدر و مادر به روش دین و سنّت حرکت کنند و در اطاعت خدامانع فرزندشان نشوند، و اورا از اطاعت به معصیت، و از یقین به شک، و از پارسایىبه دنیاپرستى نکشانند، و گرنه اگر چنین کنند، مخالفت با پدر و مادر، اطاعت،واطاعت آنان معصیت خواهد بود.« |