اهداف و انگیزههاى جهاد قرآن کریم : 1 - )إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْوَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ(271)). »مؤمنان واقعى تنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند، سپسهرگز شک و تردیدى به خود راه نداده و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهادکردهاند. آنها راستگویانند.« 2 - )یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِلَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ(272)). »اى کسانیکه ایمان آوردهاید! از خدا بپرهیزید و وسیلهاى براى تقرّب به اوبجوئید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید.« 3 - )یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِیکُم مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ *تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بَأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْإِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ(273)). »اى کسانیکه ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنمکه شما را ازعذاب دردناک رهایى مىبخشد * به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال وجانهاىتان در راه خدا جهاد کنید. این براى شما بهتر است اگر بدانید.« 4 - )یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْتُفْلِحُونَ * وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْحَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِن قَبْلُ وَفِی هذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُشَهِیداً عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِیمُوا الصَّلاَةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِِهُوَ مَوْلاَکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ(274)). »اى کسانیکه ایمان آوردهاید! رکوع کنید و سجود به جا آورید و پروردگارتان راعبادت کنید و کار نیک انجام دهید شاید رستگار شوید * و در راه خدا جهاد کنید و حقجهادش را ادا نمائید. او شما را برگزید و در دین، کار سنگین و سختى بر شما قرارنداد، از آئین پدرتان ابراهم پیروى کنید، خداوند شما را در کتابهاى پیشین و در اینکتاب آسمانى، مسلمان نامید تا پیامبر گواه بر شما باشد و شما گواهان بر مردم. پسنماز را برپا دارید و زکات را بدهید و به خدا تمسّک جوئید که او مولا و سرپرست شمااست چه مولاى خوب و یاور شایستهاى.« حدیث شریف : 1 - امیرالمؤمنین علىعلیه السلام فرمود: »فَرَضَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ، وَالصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ، وَالزَّکَاةَتَسْبِیباً لِلرِّزْقِ، وَالصِّیَامَ ابْتِلاَءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ، وَالْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّینِ، وَالْجِهَادَعِزّاً لِلْإِسْلَامِ«(275). »خداوند ایمان را براى تطهیر دل از شرک واجب فرمود، و نماز را براى پاک شدناز کبر، زکات را براى آسان نمودن روزى، روزه را آزمایشى براى اخلاص بندگان،حجّ را وسیله نزدیکى مسلمانان، جهاد را براى سربلندى اسلام واجب کرد.« تفصیل احکام با تأمّل دراین آیات و روایات درک مىکنیم که از والاترین اهدافوانگیزههاى جهاد در همه سطوح آن، مخصوصاً آنجا که به جنگ و نبردتبدیل شود، پاک کردن نفس از شک و ریب، جستجوى وسیله براى تقرّببه خدا و نجات از آتش است و اینکه انسان گواه بر مردم و برگزیده در میانمردم باشد. براى روشن شدن این اهداف، از آیاتى که ذکر شد بصیرتهاى زیر راالهام مىگیریم: الف - جهاد نشانه راستى ایمان است. وقتى که کسى ادّعاى ایمان مىکندولى از وارد شدن به صحنه مبارزه و نبرد با دشمنان دین، دریغ مىورزد،در واقع هنوز در اعتقاد خود تردید دارد، امّا اگر وارد صحنه پیکار شد،عملاً بر وسوسههاى نفسى غلبه یافته و با ادامه مبارزه، ایمان او جلاىبیشترى مىیابد، قلب او بیشتر پاک مىشود، و از کوره آزمایش موفّقبیرون مىگردد. بدین سان است که جهاد گواه راستى ایمان، و وسیلهاى براى افزایشواستحکام آن مىباشد، ازاین بصیرت احکام زیر استنباط مىشود: اوّل - هر زمان که ضعفى در ایمان و تردیدى در یقین خود احساسکردى، جهاد را به عنوان ابزارى براى رشد ایمان و یقین خود برگزین، و ازدشوارترین مراتب آن آغاز کن، و تا با نشاط و تلاش وارد میدانهاى جهادنشدهاى، قوت ایمان و افزایش یقین را انتظار نداشته باش. در راه خدا بهجهاد بپرداز، آنگاه خداوند، به فضل و عنایت خود، بر ایمان تو مىافزاید. از همین رو خداوند در کتابش مؤمنان را دستور مىدهد که تقوا پیشهکرده، و وسیلهاى براى تقرّب به او بجویند، و در راه او به جهاد بپردازند(276)و این بدان معنى است که از مهمترین وسیلهها براى نزدیک شدن به خداجهاد است و در حدیث شریف هم از امیرالمؤمنینعلیه السلام روایت شده است: »افضل ما توسّل به المتوسّلون، الایمان باللَّه ورسوله والجهاد فى سبیل اللَّه«(277). »بهترین چیزى که مؤمنان براى تقرّب به خدا به آن توسّل مىجویند، ایمان به خداو پیامبرش و جهاد در راه خداست.« دوم - وقتى که یک رهبر مکتبى، ضعف ایمان را در یک جمعیتاسلامى یا جامعه مسلمان احساس کرد، راهى جز این ندارد که آنان را درمیدان جهاد وارد سازد، زیرا جهاد به خواست خدا وسیله مناسبى استبراى مقابله با ضعف، و افزایش آرامش. رهبرانى که منتظر مىمانند تا ایمان جمعیت قوى شود سپس مبارزه برضد دشمن را آغاز کنند، راههاى بسیار دورى را انتخاب مىکنند، و چهبساکه اصلاً به هدف خود نرسند. سوم - جهاد از نزدیکترین نقطه به تو آغاز مىشود، از خانوادهات، ازاهل و تبارت، از همسایه و دوستانت، از نزدیکترین نظامها به تو. رهاکردن نقطه نزدیکتر و اهتمام به نقطه دور نوعى از وسوسهاى است کهضعف ایمان را نشان مىدهد. ب - تقوا دو چهره دارد؛ از یکسو تقوا به معناى عدم ارتکاب محرّماتو ترک معصیت و گناه است که »ورع« هم نامیده مىشود، و از سوى دیگرتقوا عبارت است از عمل کردن به آنچه خدا امر کرده است. خداوند درقرآن امر به تقوا کرده(278) و بعد آن را با امر به »جستجوى وسیله« مقرونساخته است و این بدان معنى است که باید پیوسته در تلاش بود و ازوسیلههاى مختلف براى نزدیک شدن به خدا استفاده کرد همچون اطاعتاز اولیاى خدا، و شتاب در کارهاى خیر، و دعا و نیایش به امید بهشتورحمت خدا و ترس از خشم و غضب او. پس از امر به تقوا و امر به جستجوى وسیله، به جهاد و مبارزه دائم بادشمنان خدا امر کرده است، زیرا جهاد هم وسیله تقرّب به خدا مىباشد. باتوجّه بدانچه گفته شد ما نباید به تقوا با دید منفى نگاه کنیم و کسى را باتقواتر از همه بدانیم که متحجّرتر، و ساکتتر و منزوىتر و در خودفرورفتهتر از دیگران باشد. تقوا عبادت است از »التزام و تعهّد« به همهآنچه در دین است از: بایدها و نبایدها، نماز، روزه، جهاد، امر به معروفو نهى از منکر و... ج - ایمان درجه رفیع و بلندى است که هر انسانى بدان نمىرسد.خداوند از میان بندگان خود تنها به کسى آرامش ایمان مىبخشد که در اونیّت راستین، حسن انتخاب، صفا و پاکى دل وجود داشته باشد. واگر او رابراى ایمان برگزید، مسئولیت دفاع از ایمان، جهاد و مبارزه در راه آن را نیزبر دوش او مىگذارد، و این چیزى است که از آیات 78 - 77 سوره حجّ کهقبلاً آن را تلاوت کردیم، استفاده مىشود. در حدیث شریف از حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام آمده است: »الجهادُ عماد الدین ومنهاج السعداء«(279). »جهاد ستون دین و روش نیکان و سعادتمندان است.« از بصیرتى که قرآن به ما دهد الهام مىگیریم که امّت اسلامى تنها براىخود و در جهت مصالح و منافع ویژه خود زندگى نمىکند، بلکه گستراندنخیر، برپاداشتن عدالت و برافراشتن پرچم صلح در جهان، از مسؤلیتهاىاصلى امّت اسلامى است، و انجام چنین مسؤلیتى جز از راه جهادامکانپذیر نیست، و همین است فلسفه برگزیدن این امّت و شاهد و گواهواقع شدن او بر مردم. خداوند سبحان مىفرماید: )وَکَذلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُعَلَیْکُمْ شَهِیداً...(280)). »و همچنین شما را امّت میانهاى قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم برشما گواه باشد...« شهادت و گواهى بدان معنى است که باید حق را برپاداشت و عدالت رااجرا کرد، زیرا خداوند مىفرماید: )یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ للَّهِِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ أَوِالْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقِیرَاً فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَن تَعْدِلُواوَإِن تَلْوُو أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً(281)). »اى کسانیکه ایمان آوردهاید! کاملاً قیام به عدالت کنید، براى خدا شهادت دهیداگرچه به زیان خود شما یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد، اگر آنها غنى یا فقیرباشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین از هوا و هوس پیروىنکنید که از حق منحرف خواهید شد و اگر حق را تحریف کنید ویا از اظهار آن اعراضنمایید، خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است.« پس برپاداشتن قسط، مقاومت در برابر ظالم و دفاع از مظلوم، از ابعاداصلى گواه بودن بر مردم است، وخداوند سبحان دستور داده است که براىدفاع از مستضعفین باید به جنگ و مبارزه پرداخت: )وَمَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِن لَدُنْکَ وَلِیّاًوَاجْعَلْ لَنَا مِن لَدُنکَ نَصِیراً(282)). »چرا در راه خدا و مردان و زنان و کودکانى که تضعیف شدهاند پیکار نمىکنید؟همان افرادى که مىگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که اهلش ستمگرند بیرون ببرو از طرف خود براى ما سرپرستى قرار ده و از جانب خود یار و یاورى براى ما تعیینفرما.« قوام شهادت و گواهى، جهاد در راه خداست و جهاد هم تحقّق نمىیابدمگر با تحقّق ویژگیهاى ذیل: اوّل - آمادگى روحى، تا هر فرد بتواند از واقعیّتهاى زندگى شخصىوقومى و ملّى درگذرد و در سطح همه انسانها بیندیشد و به مشکلات همهمردم اهتمام بورزد، و تنها دراین صورت است که بخاطر برپاداشتن قسطو صلح در جهان، مىتواند از منافع خود و قوم خود دست بکشد و در راهآرمان بلندتر، ایثار و فداکارى کند. دوم - آمادگى مستمر آنگونه که خداوند دراین آیه دستور داده است: )وَأَعِدُّوا لَهُم مَااستَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْوَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَتَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَإِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لاَتُظْلَمُونَ(283)). »هر نیرویى در قدرت دارید براى مقابله با آنها ]= دشمنان[ آماده سازید،و)همچنین( اسبهاى ورزیده )براى میدان نبرد(، تا بوسیله آن دشمن خدا و دشمنخویش را بترسانید، و همچنین گروه دیگرى غیر از اینها را، که شما نمىشناسیدوخدا آنها را مىشناسد. و هرچه در راه خدا انفاق کنید بطور کامل به شما باز گرداندهمىشود، و به شما ستم نخواهد شد.« بنابراین تنها امّتى و ملّتى مىتواند شاهد و گواه بر اقامه عدالت در روىزمین باشد که از نظر اقتصادى، مقتدر و از نظر تسلیحاتى، مجهّز و از نظرتمرین و آموزش، آماده باشد. سوم - وحدت و همبستگى آگاهانه و متّکى بر احساس مسؤولیت،وتمسّک به خدا و گرد آمدن بر محور کتاب خدا و سنّت پیامبر خداوجانشینان بر حق او؛ این وحدت و یکپارچگى شرط اساسى انجاممسؤولیّت دفاع از دین خدا و دفاع از عدالت در زمین است. د - هر یک از فرزندان آدم را آتش احاطه کرده است، اگر تقوا پیشه نکندو خداوند با فضل و کرم خود او را از عذاب نجات ندهد، مخصوصاًکسانیکه مدّت زمانى از عمرشان را در گمراهى بسر برده، و مرتکب اشتباهشده، و طرفدار ستمگران بوده، و هیزم فتنه طاغوتها قرار گرفتهاند.براستى چگونه خود را از آتش نجات بدهیم؟ خداوند ما را به تجارتى راهنمایى کرده است که مىتواند ما را از عذابدردناک نجات بدهد. این تجارت عبارت است از ایمان به خدا و پیامبروجهاد در راه خدا با مال و جان، و لذا مىبینى که مؤمنان صادق همیشهمشتاق جهاد بودهاند تا خداوند آنان را از عذاب نجات بخشد و شاید هماین جهاد براى آنان به شهادت ختم مىشده است. امام امیرالمؤمنینعلیه السلام فرمود: »أَ مَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الجَنَّةِ، فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ، وَهُوَلِباسُ التَّقْوَى، وَدِرْعُ اللَّهِ الحَصِینَةُ، وَجُنَّتُهُ الوَثِیقَةُ«.(284) »امّا بعد، جهاد درى است از درهاى بهشت، خداوند آن را به روى دوستانمخصوص خود گشوده است. جهاد، جامه تقوا، زره محکم و سپر مطمئن خداونداست.«