سلام به شما
مدتی بود از همه چیز ناامید شده بودم.اما با آمدن به جلسات کانون رهپویان و شنیدن سخنان آقای سید انجوی روحی دوباره در کالبد جانم دمیده شده.
واقعا در این دور و زمانه که حالم از وضع خیابان ها بهم می خورد و حتی لحظه ای طاقت تحمل وضع اسف بار خیابانها و مهمانی ها را ندارم واقعا باید بگویم من خاک پای کانون وسید و بچه های دست اندر کار آن را می بوسم که در زیر بار چنین هجوم فرهنگی دشمن و جنگ های روانی شدید دارند با جان و دل و گوشت و خون مراسم را ادامه می دهند و روز به روز مراسم با شکوهتر و با معنویت بیشتر برگزار می شود .واقعا متشکرم
جلسات واقعا تکان دهنده هست . من یک بار در تشییع جنازه شهیدان راه خودم را یافتم و قسم خوردم تا آخرین قطره خونم از عقیده ام بر نگردم و الان با شرکت در جلسات وقتی صدای صلوات محکم خواهران و برادران را می شنوم احساس می کنم که در عقیده ام تنها نیستم و خیلی ها مثل من دل شکسته و خسته اند.ای کاش زودتر مولایمان مهدی می آمد....
دارم فیلم سیره عملی امام روح الله را می بینم
می بینم که زیر بار چه شکنجه هایی صبور ماندند و خم به ابرو نیاوردند .
لعنت به منافقین و بنی صدر ها و خائنین به مملکت
به خودم می اندیشم راستی برای این انقلاب و این اسلام عزیز چه کردم؟؟؟
در صورتی که می بینم حسین ها به قتله گاه رفتند و من روسیاه ....؟
یادتان گرامی باد شهیدان راه خدا که در راه اعتقادتان جان خود را فدا کردید؟
اما من بیچاره چه دارم تا فدای راه شما کنم؟؟؟
دولتمردان آن روز با تقدیم جان انقلاب را به ما سپردند و الان ما چگونه آن را به آینده تحویل خواهیم داد؟