هرمنوتیک چیست؟ با توجه به نوپایی این علم آیا دانشمندان اسلامی به آن توجه داشتهاند؟ و بالاخره نقش آن در فهم انسان چیست؟
پاسخ :
اصطلاح هرمنوتیک (hermeneutics) از فعل یونانى hermeneuein به معناى تفسیر کردن مشتق شده و از نظر ریشه شناختى با کلمه ى هرمس (hermes) خداى یونانى و پیام آور خدایان پیوند دارد. این پیوند، انعکاسى از ساختار سه مرحله اى عمل تفسیر است که عبارتند از پیام (متن) و تفسیر مفسر (هرمس) و مخاطبان. کاربرد وصفى این واژه به صورت hermeneutic و hermeneutical است; مانند تئورى هرمنوتیکى (Hermeneutic theory). شایان ذکر است که لغت شناسى هرمنوتیک در کشف حقیقت آن مددى نمى رساند و باید با دقت به شناخت ماهیت آن پرداخت.
امروزه این اصطلاح، به رشته اى عقلى اطلاق مى شود که به ماهیت و پیش فرض هاى تفسیر ارتباط دارد.
هرمنوتیک و نظریه ى تأویل، از روزگاران قدیم در غرب و جهان اسلام مطرح بوده است. عالمان دینى، جهت کشف معانى متون مقدس و تفسیر آن ها، روى کردهایى از جمله تهذیب و تزکیه ى نفوس را پیشنهاد مى دادند; ولى در غرب، از اوایل قرن نوزدهم، این دانش توسط کسانى هم چون شلایرماخر(/ schleier macher 1768 ـ 1834.م)، ویلهلم دیلتاى (dilthry wilhelm / 1833 ـ 1911.م)، و هانس جورج گادامر (gadamery - georg - / hans1900.م) به صورت جدیدى پایه گذارى شد. نظریه ى تفسیرى شلایرماخر با تبدیل هرمنوتیک از وضعیت خاص به قواعد عام، حول محور دو اصل تفسیر دستورى و تفسیر فنى مى چرخید و دیلتاى نیز با ارایه ى روش شناسى عام در علوم انسانى به تمییز و روش مند کردن آن دسته از علوم با علوم طبیعى، هرمنوتیک را وارد عرصه ى جدیدى ساخت و گادامر، با تدوین اثر مهم حقیقت و روش، در سال 1960، تأویل گرایى را در راستاى تفکّر هایدگرى قرار داد و بر خلاف شلایرماخر و دیلتاى که فاصله ى تاریخى و فرهنگى مفسّر از مؤلّف را منشأ بد فهمى مى دانستند، اصرار داشت که فهمیدن بدون پیش فرض ها و اعتقادات مفسّران امکان پذیر نیست. بر این اساس، کشف نیّت مؤلّف براى او چندان اهمیّت نداشت و به تفسیر عینى و نهایى نیز اعتقادى پیدا نکرد. البتّه عنصر مؤلّف و استقلال حیاتى متون ادبى، قبل از گادامر، توسط طرف داران فروید، مارکسیست ها، ساخت گرایان و ساخت شکن ها مطرح بود. شایان ذکر است که برخى از اندیشمندان معاصرِ تأویل گرا هم چون اى، دى هیرش (hirsch . d . e) با اصلاح نظریه ى شلایرماخر به شکلى از نیّت مؤلّف جهت پرهیز از ذهنیت گرایى اصرار ورزیدند و نیز امیلیو بتى (betti emilio) مورّخ ایتالیایى، گادامر را به جهت از بین بردن امکان باز شناسىِ تفسیر ذهنى از تفسیرِ معتبر مورد انتقاد قرار داد.[1]
ب. اسلام و هرمنوتیک
هرمنوتیک در جهان اسلام، گرچه به گونه ى مستقلى مطرح نشد، امّا مورد غفلت نیز نبوده است; بلکه اندیشمندان علوم قرآنى و اصولى در آثار خود جهت اهداف فقهى و تفسیرى، به مباحثى از جمله علم تفسیر و تفاوت آن با تأویل، روش ها و مناهج تفسیرى و انواع تفسیر نقلى، رمزى، اشارى، شهودى، عقلى و اجتهادى، تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر به رأى و مباحث الفاظ هم چون علم به وضع، انواع دلالت هاى تصورى، تصدیقى اولى، تصدیقى ثانوى، کشف مراد مؤلّف و متکلّم، مسئله ى ظهور و... مى پرداختند و البتّه تمام عالمان اسلام بر خلاف گادامر و ریکور، به نیّت مؤلّف، و همانند شلایرماخر و دیلتاى به معناى نهایى و اصیل متکلّم باور داشتند.
ج. نقش پیش داورى و هرمنوتیک
مهم ترین هدف و وظیفه ى نظریه ى تأویل، این است که به پرسش هایى از این قبیل پاسخ دهد: آیا مى توانیم به عنوان مفسّر و شناسنده ى یک کلام که داراى ذهنیت و نگرش خاصّى هستیم، بدون دخالت، پیش داورى و پیش فرض به معناى آن کلام نایل آییم؟ آیا عبارات علاوه بر معانى ظاهرى، معانى دیگرى نیز دارند؟ و آیا دست یابى به آن امکان پذیر است؟ اصلا چرا گاه بین مفسّران یک متن، اختلاف پیدا مى شود؟ آیا تفاوت در پیش فرض هاى مؤلفان و مفسّران و فاصله ى تاریخى میان آن دو، ابهامات و پیچیدگى هاى کلامى را ایجاد مى کند؟ آیا تفاوت در قواعد و روش هاى تبیین و تفسیر، آدمیان را به این نحله هاى گوناگون مى کشاند؟ در آن صورت آیا مى توان به نیّت و مقصود مؤلّف، از جمله بارى تعالى دست یافت؟ آیا راهى براى تمییز فهم درست از فهم نادرست وجود دارد یا همانند تفکّر هایدگرى و گرایش پدیدار شناسى هرمنوتیکى باید به نوعى نسبیّت در فهم، رو آورد؟ آیا هر فهمیدنى به تفسیر محتاج است؟ آیا هر متنى داراى معناى پنهانى است که با تفسیر آشکار مى شود؟ یا بدون عمل تفسیر هم مى توان به معانى متون دست یافت؟ و از همه مهم تر، حقیقت تفهیم و فهم چیست و واقعیت فهم چگونه مى شود؟
تاریخ گواهى مى دهد که بررسى و تحلیل هرمنوتیک و به طور کلى روش هاى فهم متون، خصوصاً متون دینى، بیش از رشته هاى دیگر ضرورت دارد; زیرا هر دین و جامعه ى دینى، با توده ى انباشته اى از تفسیرهاى چالش برانگیز، بستر تاریخى خود را ادامه مى دهد و منشأ نزاع ها و ستیزها و مناقشات کلامى، فقهى، اخلاقى و به طور کلى دین شناسى مى باشد که در نهایت به تکفیر و تفسیق و جنگ هاى چند صد ساله ى فرقه ها و مذاهب گوناگون کشیده شده است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . در این قسمت، از مقاله ى هرمنوتیک دایرة المعارف دین، ویرایش میرچاالیاده، جلد ششم با مشخصات ذیل استفاده شده است:
Hermeneutics, The Encyclopedia of Religion. Mircea Eliade 1987.
http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=1955&urlId=179