پاسخ : امام علی (ع) :
انسان 4 نفس دارد:
نفس نامیه نباتیه
نفس حسیّه
نفس ناطقه قدسیّه
نفس الهیه
نفس نامیه نباتیه : این نفس کمک می کند به رشد و نمو و تغذیه هایی که از طبیعت می گیریم که 5 قوه دارد
الف ) نفس ماسکه : ماسکه یعنی جلوگیری ،نفسی که کمک می کند که آن چیزهایی که در طبیعت مضر است وارد بدن نشود که همان عقل است.
ب) نفس جاذبه : مواد لازم را از طبیعت می گیرد و جذب می کند .
ج) نفس هاضمه : آن جیزی از روح شما که باعث می شود گوارش درست انجام شود.
د) نفس دافعه : نفسی که کمک می کند فضولات ( چیزی که به بدن جذب نشده و مواد زیادی مثل عرق) و سموم را از بدن خارج شود.
ه) نفس مربیه : نفسی که حالات روحانی در روح و بدن را پرورش می دهد.
خاصیت این نفس : این نفس شبیه حالت حیوانی است و کمک حال حالات حیوانی است و به اعضاء و جوارح کمک می کند با طبیعت ارتباط برقرار کند برای جذب و دفع و ...
نفس حسیّه : نفسی که محسوسات را درک می کند. و یکی از قسمتهای مهم نفس اماره است. که 5 قوه دارد
الف) شنیدن
ب) دیدن
ج) بو کردن
د) چشایی
ه) لامسه
خاصیت این نفس : از این نفس رضا، خشنودی ، راحتی ، آرامش ، غضب، ناراحتی، خشم، درندگی ، تعارض، تجاوز ، سرکشی، طغیان و سایر حالات روحی سرچشمه می گیرد .
نفس ناطقه قدسیه : ارتباطات ما را از طریق صوت با عالم دوروبرمون عالم ماده یا عالم مُلک به عالم بالا یا ملکوت برقرار می کند. که 5 قوه دارد.
الف) فکر
ب) علم بر مبنای تجربه، اکتساب، مطالعات
ج) حلم که با صبر فرق می کند ، حلم: صبر همراه با عقلانیت است.
د) ذکر و یاد خداوند تبارک و تعالی
ه) بناهه : بیدار شدن از خواب غفلت
خاصیت این نفس : این نفس شبیه ترین نفس به ملائک است. این نفس 1. حکمت را می آورد در مسیر رستگاری از این نفس کمک می گیریم. 2. رذائل را به انسان معرفی می کند و کمک می کند به دور بودن از رذائل.
نفس الهیه : از همان قسمت اصلی روحی است که خدا در انسان دمیده است.
الف ) به تو یاد می دهد بقاء در فنا است ، همه فانی هستند و از همه فانی تر موجودات زنده هستند. به تو یاد می دهد چگونه از حالت فنا ،انسان به بقاء می رسد.
ب) نعمت در زحمت : به ما می آموزد اگر روزی زحمت و سختی و فشار بیشتر باشد حس می کنی نعمت بیشتر نازل می شود.
مثال : همه مردم وارد ماه محرم می شوند اما آخرش عده ی خاصی می مانند و خدا می گوید شما بیشتر باید بدویید و تلاش کنید.
می فهمی خیلی از زحمتها مربوط به لیاقت تو است ، مربی (خدا) تشخیص می دهد تو بیشتر می ارزی و باید یشتر آموزش ببینی ، اگر خدا بعضی اوقات تو را از نعمتها جدا کرد آه نکش به خودت و لیاقت خودت نگاه کن .
ج) به تو می آموزد که عزت را در ذلت کشف کنی . مردم عزت را در رفعت مادی می بینند. در جامعه تمام رفعتها را در پول و مقام و زیبایی ظاهری می بینند و این تقصیر من و تو است که اکرام بی جا به زیباها و پولدارها و مقام دارها گذاشتیم . (( همانا گرامی ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست))
این نفس به تو می آموزد چگونه در دنیا عزت را از ذلت کشف کنی؟ ذلتی که مردم با چشمشون احساس می کنند و در واقع اطاعت است. به تو آموزش می دهد در حد شئوناتت از دنیا استفاده کن .
د) فقر در توانگری : به ما می آموزد مالک هکه چیز خداست برای ما هیچ مالکیتی متصور نیست. اگر تمام جهان را به تو دادند به تو می آموزد که چقدر فقیری چون قدرت تسلط بر جهان را خدا به تو داده و جهان مال خداست. به تو آموزش می دهد اگر در دنیا چیزی دادند اعم از ثروت و مال، مقام، علم، زیبایی جمال و کمال ، احساس فقر بیشتری کنی . تواضع اهل بیت بعد از داشتن عظمت است که خود را نشان می دهد . اگر این نفس را قوی کنیم به جایی می رسیم که اگر تا معراج هم رفتیم باز هم می گوییم فقیریم.
باید در دادن نعمت جنبه داشته باشیم . اگر از طرف خدا نعمتی دادند از خدا بدانیم و راحت بدهیم . اگر انسان می خواهد به دنیا برسد : 1. باید دنیا را از خود نداند 2. اگر در نیا چیزی خواست و ندادند باید بگردیم ببینیم کجای زندگی و در کدام مرحله زندگی از امتحان کوچکی برنیامدیم که خدا گفته این بنده جنبه اش را ندارد .
برای جنبه نشان دادن 1. نسبت به نعمت وابستگی نشان ندهی در این صورت است که در نعمتها باز می شود . 2. وقتی به تو نعمت دادند مست نشوی و گناه نگنی
پس این نفس ، انسان را با جنبه می کند . و اینکه در دنیا نسبت به نعمتهای خدا گردنکشی نکنی و بخل نورزی .
ه) صبر بر بلا : به تو توان می دهد در مقابل بلا صبر کنی . ( نفس مطمئنه )
مراتب دیگر نفس در قرآن :
نفس مسئوله : نفس حیوانی و نفس متمایل به شهوات
نفس اماره ، نفس لوامه و نفس ملحمه، که همگی به معنای نفس حیوانی و متمایل به شهوات است.
رفتار انسان تابع یکسری شرایطه :
طبع : هر کسی بر طبق طبع خود عمل می کند ، هنرمندی تو وقتی است که بر خلاف طبع و طبیعت خود( طبع غیر متعادل ) عمل کنی و بر طبع خود غلبه کنی .
طبع را متعادل کنیم و افراط و تفریط نکنیم ، این نفس است که به ما کمک می کند تا طبع را متعادل کنیم.
یک فرق انسان و حیوان همین است که حیوانات غرایزشان متعادل است اما ما مختاریم طبع را عوض کنیم ، از منهای بی نهایت به سمت حیوانیت تا مثبت بی نهایت به سمت الهیات .
انسانیت این نیست که همان طور که خلق شده ایم، همان طور بمانیم.
عقل : رفتار ما تابع عقل نیز است که این هم یکی از تفاوتهای دیگر انسان و حیوان است. ما باید عقل را پرورش دهیم ، اگر به عقل توجه نکنیم ، آرام آرام به رکود می رسد و قدرت تحلیلش کم می شود. سیستم روحی و خارجی را باید خودمان پرورش دهیم و موانع روحی را با عقل تنظیم کنیم . اگر عقل را پرورش ندهیم خودبخود به سمت حیوانیت می رود.
عرف و عشق : عرف روی انسان فشار می آورد ، فشار روانی می آورد که اگر خانه و ماشین و عشق و محبت و خانه و ... نداشته باشی نمی شود زندگی کرد اما باید بدانیم اینها فروع لازم الاجرا است ، اصل چیز دیگری است . یعنی اگر اینها نباشد می شود زندگی کرد اما بدون اصل نمی شود ، نه اینکه دنبال آنها نباید رفت بلکه می گوییم اصل چیز دیگری است. یامیشه گفت:1-یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» منظور خداوند از نفس مطمئنّه، حسین بن علی است که دارای روح آرام یافتهای است و هم خدا از او راضی است و هم او از خدا
عِدة من أصحابنا ، عن سهل بن زیاد ، عن محمد بن سلیمان ، عن أبیه ، عن سُدیر الصیرفی قال : قلت لأبی عبد الله علیه السلام : جعلت فداک یا بن رسول الله هل یکره المؤمن على قبض روحه ؟ قال : لا والله إنه إذا أتاه ملک الموت لقبض روحه جزع عند ذلک فیقول له ملک الموت : یا ولی الله لا تجزع ، فوالذی بعث محمدا صلى الله علیه وآله لأنا أَبَرُّ بک وأشفق علیک من والد رحیم لو حضرک ، اِفتح عینیک فانظر ، قال : ویمثل له رسول الله صلى الله علیه وآله وأمیر المؤمنین وفاطمة والحسن والحسین والأئمة من ذریتهم علیهم السلام فیقال له : هذا رسول الله وأمیر المؤمنین وفاطمة والحسن والحسین والأئمة رفقاؤک ، قال : فیفتح عینیه فینظر فینادی روحه مناد من قبل رب العزة فیقول : یا أیتها النفس المطمئنة إلى محمد وأهل بیته ارجعی إلى ربک راضیة بالولایة ، مرضیة بالثواب ، فادخلی فی عبادی - یعنی محمد أو أهل بیته - وادخلی جنتی ، فما من شئ أحب إلیه من استلال روحه واللحوق بالمنادی .
هذا خطاب لنفس الروح الذی به حیاة نفس الطبع و المطمئنة المصدقة بثواب اللّه و عقابه.
یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ بتقدیر قولست اى یقول اللَّه للمؤمن حین الموت یعنى گوید حق سبحانه و تعالى مر نفس مؤمن را در حین موت اى نفس آرام گرفته بذکر و فکر خداى تعالى
«النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ- الخ» 27 ابو الفتوح: 1- ابن زید گفت نفس مطمئن آن کس است که واجبى ترک نکرده است و معصیتى مرتکب نشده است.
2- یعنى آنکه دلش آرام باشد از شک و دو دلى در دین 3- آن کس که نامهى عملش بدست راستش دهند دلش از ترس دوزخ و گرفتارى آرام باشد.
4- راضى بفرمان حقّ باشد و آنچه بر سرش آید بىتاب نشود 5- یعنى روان مخلص که خودنمائى و جز خداى بینى در دلش نگذرد 6- بنام خدا آرام دل باشد چنانکه در این آیت است «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»