امام حسین(ع) :
من مرگ را جز سعادت و زیستن با ستمکاران را جز زبونی و رنج نمی شناسم.
کشته شدن بهتر است از زیر بار ننگ رفتن
ولی عار و ننگ بهتر از دخول در آتش جهنم است...
امام حسین در برابر فشارهای حکومت یزید و یا تصمیمات او، فریاد میزند:
«لا أعطی الدنیه من نفسی ابداً»
هرگز تن به پستی نخواهم داد.
«لاوالله لا اعطیهم بیدی اعطائ الذلیل، ولااقر اقرار العبید»
نه، به خدا سوگند که نه مانند ذلیلان تسلیم میشوم، و نه مانند بردگان گردن مینهم.
«الا وان الدعی ابن الدعی قدرکزبین اثنین، بین السله والذله و هیهات منالذله…»
«آگاه باشید که این فرومایه (ابن زیاد)، فرزند فرومایه،مرا میان دوراهی شمشیر و خواری قرار داده است و هیهات که ما تن به خواری دهیم… و دامنهای پاک مادران و انسانهای پاکدامن و جاهای باغیرت و نفوس باشرفات روا نمیدارند که با فرمانبرداری از فرومایگان را بر قتلگاه رادمردان مقدم بداریم…»
یاران امام حسین (ع) در شب عاشورا به او گفتند
((پناه بر خدا که شما شهید شوید و ما زنده باشیم و ستیز و جانفشانی شما را ببینیم ))
در روز عاشورا می توان جامه ای سرخ پوشیده به سرخی خون و فریاد بر آورد که این سرخی نشانه پیروزی خون بر شمشیر است که درس آن را از واقعه کربلا آموخته ایم .
می توانیم لباسی سراپا سفید بپوشیم و با صدای بلند بگوییم این کفن است که پوشیده ایم تا احدی باشد بین ما و امام حسین (ع) که در راه ادامه نهضت حق طلبانه و مردم ظلم ستیز او، همواره برای شهادت آماده ایم.
می توان سیاه پوشید و بانگ سر داد که این سیاهی نشانه آن است که من و منها،در روز و روزهای عاشورا، حسین و حسین ها را تنها گذاشته ایم و آنها در مصاف با یزدیان مظلومان به شهادت رسیدند و این لباس سیاه، نشانه ای است بر شریک جرم بودن ما در ریخته شدن خون آنها زیرا که در جایی، حتی سکوت نیز شرکت در وقوع جرم است آیا این فکر لرزه بر اندام ما نمی اندازد و تصویر شریک جرم بودن در ریخته شدن خون حسین (ع) خواب از چشمان ما دور می کند؟
اگر در کربلا نبوده ایم تا افتخار هم رزم بودن با او را داشته باشیم اما در کربلای عصر خود که زندگی می کنیم کافی است که حسین و حسین های زمان خود را بشناسیم، عاشورا و کربلا به خودی خود پیدا می شوند . اما اگر حق طلبان و ظلم ستیزان همچنان تنها مانده اند به این علت است که هنوز شناختی از معرفت عاشورا نداریم و سنگرهای دفاع از حق همچنان خالی است. بنابر این باید به سوگ نشست و سوگواری نمود. خدا را تشکر کنیم که
ما روز عاشورا در کربلا حضور نداشته ایم
زیرا اگر آنجا بودیم یا در زمره یزدیان قرار داشتیم
و یا از کسانیکه امام حسین را ترک کردند.
بیایید معرفت و روح نهضت حسین را دریابیم و حماسه بزرگ اورا زنده کنیم تا در زمره یزدیان زمان خود قرار نگیریم زیرا که جهان دو قطبی است یا راه حسین (ع) و یا راه یزید، راه سومی نیز وجود ندارد.
استاد محمدتقى مصباح
مفهوم خوف و رجاء و تاثیر انگیزه در انجام اعمال اختیارى انسان
امام صادق(ع) در بخشى از وصیتخود به ابن جندب، نجات یافتگان از عذاب الهى را کسانى معرفى مىکند که خوف و رجاء حقیقى متعادل در دلهایشان وجود دارد: «یهلک المتکل على عمله و لا ینجوالمجترء على الذنوب الواثق برحمةالله. قلت فمن ینجو؟ قال الذینهم بین الرجاء والخوف کان قلوبهم فى مخلب طائر شوقا الى الثواب و خوفا من العذاب»; (1) کسى که به اعمال خود [اعمال خوب] اتکال دارد، به هلاکت مىرسد و کسى هم که به امید رحمتخداوند، بر انجام گناهان تجرى پیدا مىکند نجات نخواهد یافت. [ابن جندب] سؤال کرد پس چه کسى نجات پیدا مىکند؟ حضرت فرمودند: کسانى که حالشان میان خوف و رجاء باشد [یعنى نه خوفشان آن چنان است که از آمرزش گناهانشان ناامید باشند و نه رجاءشان آن چنان است که جرات ارتکاب گناه را داشته باشند]. حالت آنها مانند حالت پرندهاى است که دانهاى را در منقار دارد [هر لحظه احتمال مىرود دانه از منقارش رها شود و یا فرو رود]، هم شوق به ثواب در دلهایشان وجود دارد و هم خوف از عذاب.
روایاتى از ائمه معصومین: آمده است که بیان مىدارد در دل مؤمن دو نور وجود دارد; یکى نور خوف و یکى هم نور رجاء که اگر آنها را در دو کفه یک ترازو قرار دهند، هیچ کدام از دیگرى سنگینتر نخواهد بود.
انسان براى انجام کارهاى اختیارى خود حتما باید انگیزهاى داشته باشد. به تعبیر فلاسفه، باید مبادى اراده یعنى حالاتى روحى و قلبى در فرد پدید آید تا وادار به انجام کارى شود. مهمترین انگیزهاى که باعث مىشود تا انسان کارى را انجام دهد و یاامورى را ترک نماید، احساس لذت و درد است. اگر انسان اطمینان داشته باشد که با انجام یک کار خاص احساس لذتى برایش فراهم خواهد شد، با انگیزه و امیدوارى آن کار را انجام مىدهد و برعکس، براى در امان ماندن از ناراحتى و درد و رنج، یک سرى کارها را ترک خواهد کرد. این حالت، یک عامل مشترکى استبین انسان و حیوان و هر موجودى که داراى قدرت اراده و اختیار مىباشد. احساس لذت و درد در انسان قابل گسترش است; یعنى انسان براى رسیدن به لذت و یا فرار از درد، باید مقدماتى را انجام دهد.
وداع با خانواده
شیخ یوسف بن حاتم شامى ، یکى از شاگردان محقق حلّى ، در درّالنّظیم مى نویسد: گروهى از اصحاب امام رضا علیه السّلام روایت کرده اند که آن حضرت فرمودند: زمانى که مى خواستم از مدینه به سوى خراسان رهسپار شوم، خانواده خود را جمع کرده و امر کردم که براى من گریه کنند تا گریه ایشان را بشنوم و دوازده هزار دینار در بین آنها تقسیم نمودم و به آنها گفتم که دیگر بر نمى گردم؛ سپس پسر جواد الائمّه علیه السّلام را به مسجد رسول الله صلّى الله علیه وآله بردم و دست او را بر قبر گذاشتم و او را به قبر شریف چسبانیدم و از رسول الله صلّى الله علیه وآله محافظت او را مسئلت نمودم، و تمام وکلا و نزدیکان خود را به فرمانبردارى و اطاعت از دستورات او امر نمودم و از آنها خواستم که با او مخالفت نکنند و قائم مقامى او رابراى خود، به آنها متذکّر شدم.
در کتاب تاریخ نیشابور آمده است:
در سفر حضرت رضا علیه السلام به خراسان، کجاوهی امام وارد نیشابور شد و در حال عبور از بازار بود که دو نفر از راویان احادیث به نامهای «ابوذرعه» و «محمد بن اسلم طوسی» جلو آمدند و به امام عرض کردند:«ای امام و فرزند امامان، ای سلاله پاک فاطمه زهرا و ای چکیده پرثمر نبوت! به حق پدران گرامیت صورت مبارک و پرنور خود را به ما بنمایان و حدیثی از جد بزرگوارت را برای ما بگو!»
امام دستور داد کجاوه را متوقف کنند. سپس سایبان را کنار زد و چشم مسلمانان به جمال نورانیش منور شد.
مردم همه روی پا ایستادند. صدای گریه از هر سو بلند شد و اشک شوق از دیدهها فرو ریخت. گروهی خود را به خاک میافکندند، عدهای افسار مرکبش را بوسه میزدند، یا گردن می کشیدند تا صورت مبارک امام را ببینند.
ازدحام و غوغا تا ظهر طول کشید و مردم همچون سیل اشک می ریختند تا سرانجام، بزرگان قوم فریاد زدند:« ای مردم! گوش فرا دهید و فرزند رسول خدا را آزار ندهید، که این کار آزار رسول خداست.»
مردم ساکت شدند و بیست و چهار هزار قلم و دوات آماده شد تا حدیث امام را بنویسند. این حدیث شریف بعدها به «حدیث سلسلة الذهب» (سلسلهی طلا) معروف شد؛ چون راویان آن حدیث همه از معصومین (رسول خدا و ائمه ) و جبرئیل علیهم السلام هستند.
بوزرعه و محمد بن اسلم نیز مأمور شدند تا حدیث را برای افرادی که صدای امام را نمیشنیدند با صدای بلند تکرار کنند.
امام رضا علیه السلام این چنین آغاز کرد:« پدرم، موسی بن جعفر الکاظم، برای من روایت کرد از قول پدرش، جعفر بن محمد الصادق، از قول پدرش، محمد بن الباقر، از قول پدرش، علی بن الحسین زین العابدین، از قول پدرش، حسین بن علی که در سرزمین کربلا شهید شد، از قول پدرش، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که در کوفه شهید شد، از قول برادر و پسر عمویش، محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، از قول جبرئیل، که خداوند فرمود:« کلمه لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی»
(کلمه توحید (لا اله الا الله) دژ و حصار محکم من است. هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است.)
سپس حضرت رضا علیه السلام فرمود:« آری، خداوند راست فرمود و جبرئیل و رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام همه راست گفته اند.»
در این هنگام کجاوه امام به راه افتاد.(چه بسا مامورین مأمون، کجاوه را حرکت دادند.)
ولی امام اشره کرد کجاوه را نگه دارند و ندا کرد:« بشرطها و انا من شروطها »
(اما در صورتی که به شرطهای آن عمل شود، و من یکی از آن شرطها هستم.)
توضیح: فرمایش امام به این معنی است که توحید در صورتی مقبول درگاه خداوند است که همراه با پذیرش ولایت اهل بیت باشد.
منابع:
بحارالانوار، ج 49، ص 126، ح 3. از کشف الغمه، ج 3، ص 144- 145.
بحارالانوار، ج 49، ص 123، ح 4. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 135.
نقلاً عن کتاب مفاتیح الجنان آیة الله الشیخ عباس القمی:
روى الصّدوق بسند کالصّحیح عن سعد بن سعد، قال: سألت الرّضا (علیه السلام) عن فاطمة بنت موسى بن جعفر (علیهما السلام)، فقال:من زارها فله الجنّة.
وروى بسند معتبر آخر عن محمّد التّقی بن الرّضا (علیهما السلام) قال:من زار قبر عمّتی بقم فله الجنّة.
وروى العلامة المجلسی (رحمه الله) عن بعض کتب الزّیارات عن علیّ بن ابراهیم عن أبیه عن سعد الاشعریّ القمیّ عن الرّضا صلوات الله علیه، قال: قال: یا سعد عندکم لنا قبر، قلت: جعلت فداک قبر فاطمة (علیها السلام) بنت موسى بن جعفر (علیه السلام)، قال: بلى، من زارها عارفاً بحقّها فله الجنّة، فاذا أتیت القبر فقم عند رأسها مستقبل القبلة وقُل أربعاً وثلاثین مرّةاَللهُ اَکْبَرُ وثلاثاً وثلاثین مرّةسُبْحانَ اللهِ وثلاثاً وثلاثین مرّةاَلْحَمْدُ للهِثمّ قُل:
اَلسَّلامُ عَلى آدَمَ صَفْوَةِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى نُوح نَبِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى اِبْراهیمَ خَلیلِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى مُوسى کَلیمِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى عیسى رُوحِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَیْرَ خَلْقِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفِىَّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللهِ خاتَمَ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِب وَصِىَّ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا سِبْطَىْ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ وَسَیِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَّنَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَ الْعابِدینَ وَقُرَّةَ عَیْنِ النّاظِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ باقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِىِّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد الصّادِقَ الْبارَّ الاَْمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَى بْنَ جَعْفَر الطّاهِرَ الطُّهْرَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِىَّ بْنَ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضى، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ التَّقِىَّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّد النَّقِىَّ النّاصِحَ الاَْمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ، اَلسَّلامُ عَلَى الْوَصىِّ مِنْ بَعْدِهِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى نُورِکَ وَسِراجِکَ وَوَلِىِّ وَلِیِّکَ وَوَصِىِّ وَصِیِّکَ، وَحُجَّتِکَ عَلى خَلْقِکَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ و خَدیجَةَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا وَبَیْنَکُمْ فِى الْجَنَّةِ، وَحَشَرَنا فى زُمْرَتِکُمْ وَاَوْرَدَنا حَوْضَ نَبِیِّکُمْ، وَسَقانا بِکَأسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِىِّ بْنِ اَبى طالِب صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ اَسْأَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیکُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ، وَاَنْ یَجْمَعَنا وِاِیّاکُمْ فى زُمْرَةِ جَدِّکُمْ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَاَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ اِنَّهُ وِلِىٌّ قَدیرٌ، اَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ بِحُبِّکُمْ وَالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِکُمْ، وَالتَّسْلیمِ اِلَى اللهِ راضِیاًبِهِ غَیْرَ مُنْکِر وَلا مُسْتَکْبِر وَعَلى یَقین ما اَتى بِهِ مُحَمَّدٌ وَبِهِ راض، نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یا سَیِّدى اَللّـهُمَّ وَرِضاکَ وَالدّارَ الاْخِرَةَ، یا فاطِمَةُ اشْفَعى لى فى الْجَنَّةِ فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَأناً مِنَ الشَّأنِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْاَلُکَ اَنْ تَخْتِمَ لى بِالسَّعادَةِ فَلا تَسْلُبْ مِنّى ما اَنـَا فیهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ، اَللّـهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَعِزَّتِکَ وَبِرَحْمَتِکَ وَعافِیَتِکَ، وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ اَجْمَعینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
نقلاً عن موقع http://www.14masom.com
حضرت فاطمه معصومه (س) در روز اول ذیقعده سال 173 هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگوار، از همان آغاز، در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکو سرشت به شمار می رفت. پدران این خاندان، همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تابناک امامت و سکان داران کشتی انسانیت بودند.
سرچشمه دانش
حضرت معصومه (س) در خاندانی که سرچشمه علم و تقوا و فضایل اخلاقی بود، پرورش یافت. پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی حضرت رضا (ع) عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نیز بر عهده گرفت. در اثر توجهات زیاد آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم (ع) به مقامی والا دست یافتند و زبانزد همگان گشتند. ابن صباغ ملکی در این باره میگوید: «هر یک از فرزندان ابی الحسن موسی معروف به کاظم، فضیلتی مشهور دارد». بدون تردید بعد از حضرت رضا (ع) در میان فرزندان امام کاظم (ع)، حضرت معصومه (س) از نظر علمی و اخلاقی، والامقام ترین آنان است. این حقیقت از اسامی، لقب ها، تعریف ها و توصیفاتی که ائمه اطهار (ع) از ایشان نموده اند، آشکار است و این حقیقت روشن می سازد که ایشان نیز چون حضرت زینب (س) «عالمه غیر معلمه» بوده است.
مظهر فضایل
حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضایل و مقامات است. روایات معصومان (ع) فضیلت ها و مقامات بلندی را به آن حضرت نسبت می دهد. امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: «آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکه است؛ و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است. و برای امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است. بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچک ماست، بدانید بهشت هشت دروازه دارد که سه تای آن ها به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.»
احمد بن موسی بن جعفر(ع)، از فرزندان امام موسی کاظم(ع) معروف به "سید السادات" و "شاه چراغ" است. وی از شخصیتهای عالی مقام و جلیل القدر و پرهیزکار بود.(1) آگاهی درباره زندگی وی بسیار اندک و برخی از مقاطع زندگی او مبهم و در منابع جز به بعضی از قسمتهای زندگی او پرداخته نشده است.در خصوص رابطه احمد با پدرش این اندازه آوردهاند که امام کاظم(ع) او را دوست داشت و ملکی از خود را بدو بخشید و او را به بخشندگی و دلیری ستود.(2)
اَلـسَّلامُ عَـلى آدَمَ صَـفْوَةِ الله ِ؛ سـلام بـر حـضـرت آدم بـرگزیده خـدا
اَلسَّلامُ عَلى نوُح نَبِىِّ الله ِ ؛ سلام بر حضرت نوح پیامبر خدا
اَلسَّلامُ عَلى ا ِبْراهیمَ خَلیل ِ الله ِ؛ سلام بر حضرت ابراهیم دوست خدا
اَلسَّلامُ عَلى موُسى کَلیم ِالله ِ ؛ سلام بر حضرت موسى هم صحبت خدا
اَلسَّلامُ عَلى عیسى روُح ِ الله ِ؛ سلام بر حضرت عیسى روح الله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَیْرَ خَلْقَ الله ِ ؛ سلام بر تو اى رسول خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفِىَّ الله ِ؛ سلام بر تو اى برگزیده خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمّدَ بْن عَبْد ِالله ِ، خاتَمَ النَّبِیّینَ ؛ سلام بر تو اى محمّد بن عبداللّه خاتم پیامبران
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ عَلىَّ بْنَ اَبى طالِب، وَصِىَّ رَسوُل ِ اللّه ؛ سلام بر تو امیر مؤمنان علىّ بن ابى طالب وصىّ رسول خدا .
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا فاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمینَ ؛ سلام بر تو اى فاطمه، اى بزرگ بانوى بانوان اسلام
اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا سِبْطَىْ نَبِىِّ الرَّحْمَة ؛ سلام بر شما اى دو سبط پیامبر رحمت،
وَ سَیِّدَىْ شَباب ِ أَهْل ِ الْجَنَّة ِ ؛ و اى دو سرور جوانان اهل بهشت
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْن ؛ سلام بر تو اى على بن حسین
سَیِّدَ الْعابِدینَ وَ قُرَّةَ عَیْن ِ النّاظِرینَ ؛ اى سرور عبادت پیشگان اى فروغ دیده بینندگان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ، باقِرَ الْعِلْم ِ بَعْدَ النَّبِىِّ ؛ سلام بر تو اى محمّد بن على، اى شکافنده علم بعد از پیامبر
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد الصّادِقَ الْبارَّ الْامینَ ؛ سلام بر تو اى جعفر بن محمّد، اى راستگوى نیکوکار امین
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا موُسَى بْنَ جَعْفَر الطّاهِرَ الطُّهْرَ؛ سلام بر تو اى موسى بن جعفر، اى پاک و پاکیزه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِىِّ بْنَ موُ سَى الرِّضَا الْمُرْتَضى؛ سلام بر تو اى على بن موسى اى پسندیده
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِى التَّقِىَّ؛ سلام بر تو اى محمّد بن على اى خویشتندار
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِىِّ بْنَ مُحَمَّد النَّقِىَّ النّاصِحَ الْأَمینَ؛ سلام بر تو اى على بن محمّد اى پاک سرشت و خیرخواه و امین،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ؛ سلام بر تو اى حسن بن على
اَلسَّلامُ عَلَى الْوَصِىِّ مِنْ بَعْدِه ِ ؛ سلام بر وصى بعد از او
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى نُورِکَ وَ سِراجِکَ، وَ وَلِىِّ وَلِیِّکَ؛ بار خدایا صلوات بفرست بر نور و چراغ روشنگرت، بر ولىّ
وَ وَصِیِّکَ، وَ حُجَّتِکَ ولیّت، عَلى خَلْقِکَ ؛ بر وصىّ وصیّت، بر حجّت خود بر بندگانت .
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا بِنْتَ رَسوُل الله ؛ سلام بر تو اى دختر رسول خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَ خَدیجَةَ ؛ سلام بر تو اى دختر فاطمه و خدیجه
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیر ِالْمُؤْمِنینَ ؛ سلام بر تو اى دختر امیر مؤمنان
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا بِنْتَ الْحَسَن ِ وَ الْحُسَیْنِ ؛ سلام بر تو اى دختر امام حسن و امام حسین
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا بِنْتَ وَلِىِّ الله ِ ؛ سلام بر تو اى دختر ولىّ خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ الله ؛ سلام بر تو اى خواهر ولىّ خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللهِ ؛ سلام بر تو اى عمه ولىّ خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ موُسَى بْنِ جَعْفَر ؛ سلام بر تو اى دختر موسى بن جعفر
وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ؛ رحمت و برکات خدا بر تو باد.
اَلسَّلامُ عَلَیْک، عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِى الْجَنَّة؛ سلام بر تو، خداوند آشنایى برقرار کند میان ما و شما
وَ حَشَرَنا فى زُمْرَتِکُمْ، وَ أَوَرَدْنا؛ و ما را در زمره شما محشور کند، و ما را
حَوْضَ نَبِیِّکُمْ، وَ سَقانا بِکَأْس جَدِّکُمْ مِنْ یَد ِ؛ بر حوض پیامبر شما وارد کند، و ما را با کاسه جدّ شما از دست
عَلِى ِّ بْن ِ اَبى طالِب، صَلَواتُ الله عَلَیْکُمْ، علىّ بن ابى طالب سیراب کند ـ صلوات خدا بر شما باد ـ
أَسْئَلُ الله أَنْ یُر ِیَنا فیکُمُ السُّروُرَ وَ الْفَرَجَ، از خداوند مىخواهم که سرور و فرج شما را به ما بنمایاند،
وَ أَنْ یَجْمَعَنا وَ إِیّاکُمْ فى زُمْرَة ِ جَدِّکُمْ مُحَمَّد، ما و شما را در زمره جدّ بزرگوارتان حضرت محمّد ـ که
صَلَّى اللهُ عَلَیْه ِ وَ آلِه ِ، وَ أَنْ لا یَسْلُبَنا ؛ درود خدا بر او و آلش باد ـ گرد آورد، و معرفت شما را
مَعْرفَتَکُمْ، إِنَّهُ وَلِىِّ قَدیرٌ؛ از ما نگیرد، که او صاحب اختیار و مقتدر است .
أَتَقَرَّبُ إِلَى الله بِحُبِّکُمْ وَ الْبَرإَة ِ مِنْ أَعْدائِکُمْ؛ به سوى خداوند تقرّب مىجویم با محبّت شما و بیزازى از دشمنان شما
وَ التَّسْلیم ِ إِلَى الله ِ، راضِیاً بِه ِ غَیْرَ ؛ و با تسلیم شدن به فرمان خدا، از روى رضایت، نه
مُنْکِر وَ لا مُسْتَکْبِر وَ عَلى یَقین ِ ما أَتى بِه ِ؛ انکار و نه استکبار، و با یقین به آنچه
مَحَمَّدٌ وَ بِهَ راض، نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهِکَ ؛ حضرت محمّد (ص) آورده و به آن راضى هستم، با این عقیده عنایت تو را مىطلبم
یا سَیِّدى، اَللّهُمَّ وَ رِضاکَ وَ الدّارَ الْآخِرَةِ؛ اى سرور من، خدایا رضایت ترا و سراى آخرت را خواستارم .
یا فاطِمَةُ اِشْفَعى لى فِى الْجَنَّةِ ؛ اى فاطمه(معصومه) در مورد بهشت از من شفاعت کن ،
فَاِنَّ لَکَ عِنْدَاللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ؛ که ترا نزد خدا مقام رفیعى است.
اَللّْهُمّ اِنى اَسْئَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لى بِالسَّعادَةِ ؛ خداوندا من از تو مىخواهم که عاقبت امر مرا به سعادت ختم کنى ،
فَلا تَسْلُبْ مِنّىِ ما أَنَا فیهِ، وَلاحُولَ وَ لا قُوَةَ؛ پس عقایدى که دارم از من نگیر، که هیچ نیرو و قدرتى
إِلا بالّله الْعَلِىِّ الْعَظیم ِ ؛ جز خداوند بزرگ و والا نیست .
اَللّهُمَ اسْتَجِبْ لَنا، وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ ؛ خداوندا دعایم را مستجاب کن، و آن را به کرم و عزت
وَ بِرَحْمَتِکَ وَ عافِیَتَکَ، وَ صَلَّى الّلهُ عَلى مُحَمَّد؛ و رحمت و عافیت خود از من قبول فرما، بر محمّد و همه
وَ آلِه ِ أَجْمَعینَ، وَ سَلَّمَ تَسْلیما؛ اهل بیت او صلوات فراوان و درود بى پایان بفرست
یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ . اى بخشندهترین بخشندگان
سلام بر توای امام همام ای شمس الشموس انیس النفوس
ای سلطان توس ای ابالحسن علی بن موسی الرضا المرتضی
امام رضا (ع)فرمود:
مؤ من ، حقیقت ایمان را درک نمى کند مگر آن که 3 خصلت را دارا باشد:خصلتى از خداوند، که کتمان اسرار افراد باشد، خصلتى از پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله که مدارا کردن با مردم باشد، خصلتى از ولىّ خدا که صبر و شکیبائى در مقابل شدائد و سختى ها را داشته باشد...